معنی کلمات درس فرمانده دل ها فارسی چهارم + کلمات هم خانواده، متضاد و سخت

در این نوشته با معنی کلمات درس فرمانده دل ها فارسی چهارم همراه شما هستیم.

معنی کلمات درس فرمانده دل ها فارسی چهارم

معنی کلمات درس «فرمانده ی دل ها»:

واژه	معنی	واژه	معنی
دلتنگ	غمگین	مانع	سد، جلوگیری کننده
محور	اساس، مبنا	مقابله	رویارویی، مواجهه
اعتقاد	باور	اعتقاد	باور، ایمان، عقیده
محتاج	نیازمند	عملیات	فعالیت ها، کارها
به شدت	زیاده از حد، بسیار زیاد	دژ	حصار، قلعه
سقوط	افتادن	دَم	لحظه، زمان کوتاه
گذرگاه	محل عبور، جای گذر	نفوذناپذیر	غیر قابل نفوذ
حمله	هجوم، یورش، تاختن	محتاج	نیازمند
شوق	میل، علاقه فراوان به چیزی
بی وقفه	بی درنگ، بدون توقف، پشت سر هم
نظاره کردن	نگاه کردن، تماشا کردن
نظاره می کرد	نگاه می کرد، تماشا می کرد
متجاوز	کسی که به دیگران ظلم کند، ستمگر
خیره شدن	توجه عمیق، نگاه کردن بدون برداشتن چشم
مسئولیت	سرپرستی یک کار مهم، بر عهده داشتن وظیفه ای
وصف ناپذیر	غیر قابل توصیف، وصف نشدنی
سقا	کسی که به تشنگان آب می دهد
ترجیح دادن	برگزیدن، برتری دادن چیزی یا کسی بر دیگران
تسخیر ناپذیر	مکان یا چیزی که به آسانی نتوان آن را به دست آورد، مکان یا چیزی که دسترسی به آن دشوار است

کلمات هم خانواده درس «فرمانده ی دل ها»:

منع – مانع – ممانعت	محتاج – احتیاج
وصف – توصیف	نظام – ناظم – نظم – منظم
مظلوم – ظلم – ظالم	تسلیم – اسلام – مسلم – مسلمان
شکر – تشکر – شاکر	اعتقاد – معتقد

کلمات متضاد درس «فرمانده ی دل ها»:

واژه	متضاد واژه	واژه	متضاد واژه
کوچک	بزرگ	مظلوم	ظالم
خاموش	روشن	نیازمند	بی نیاز
پاک	ناپاک، کثیف	شکست	پیروزی
اولین	آخرین	آزادی	اسارت
سبک	سنگین	فرار	قرار

کلمات املایی و سخت درس «فرمانده ی دل ها»:

مرخصی	قصه ها	منتظر	عروسک	حتی	مسئولیت
مانع	اعتقاد	محتاج	اشغال	تیپ	ضربه
محور	شلمچه	تسخیر ناپذیر	خرد	وصف ناپذیر	بی وقفه
گذرگاه	سقا	مؤمن	مطمئن	سقوط	ترجیح
نظاره	عملیات	ضربه ی نهایی	نفوذ	جامع