معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم + کلمات هم خانواده، مخالف کلمات ، کلمات سخت - حالا درس

معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم + کلمات هم خانواده، مخالف کلمات ، کلمات سخت

در این نوشته با معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم همراه شما هستیم.

معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم

واژهمعنیواژهمعنی
پوششلباسمرتبمنظم، با ترتیب
هینبدان، آگاه باشنفوذ کندراه یابد، چیره شود
هیجانشور و شوقپرتوانبا قدرت، توانا، پر نیرو
بالاخرهسرانجام، عاقبتمشتاقدارای شوق، آرزومند
فعالیتکوشش، تلاشهینبدان، آگاه باش
واقعاًبه درستی، در حقیقتجنبشحرکت، تکان، لرزش
رخصورت، چهره، گونهبی صبرانهبی طاقت، نا آرام
رخسارچهره، روی، سیماخروشانپر سر و صدا
حیفافسوس، دریغانبوهبسیار، فراوان، زیاد
سردرگمسرگردان، متحیرمشامبینی
دلهرهنگرانی، اضطراباندوهغم و ناراحتی
لطیفملایم، نرمانبوهزیاد، بسیار
لحظهزمان خیلی کوتاهشکفتهباز شده، خندان شد
مشامبینیبرناجوان
ضخامتمحکم و ستبراعتناتوجه داشتن
تحسین آمیزهمراه با تعریف و تمجید
بی صبرانهزود، بی طاقتی، نا آرام
اماندر پناه بودن، ایمن بودن
طعنهسرزنش کردن، بدگویی
خیره شدنتوجه عمیق، نگاه به چیزی بدون چشم برداشتن از آن
حضورحاضر بودن، وجود داشتن
استقبالپیشواز، به پیشواز کسی رفتن
انتظارچشم به راه بودن، امید داشتن
لحظه شماریانتظار کشیدن، پیوسته منتظر کسی بودن
نشاطشادمانی، خوشی، شوق، شادی
تپشتپیدن، جنبش، حرکت، ضربان، بی قراری
نگاردر این درس رهبر انقلاب؛ اما در لغت به معنی محبوب، یار
هیجان زدهدچار حالات عاطفی شده
خیرهمتعجب، شگفت زده ، متحیر
غوغاسر و صدا، مردم بسیار و در هم آمیخته، جار و جنجال زیاد
همهمهسر و صدا، شلوغی و بی نظمی
مسئولانجمع مسئول، مأموران، افرادی که وظیفه ی انجام کاری را دارند
محورخطی مستقیم که جسمی به دور آن می گردد
مرخصیاجازه رهایی، آزادی پس از انجام کار
آهایحرف ندا که برای صدا کردن افراد به کار می رود
تحسین آمیزآفرین گفتن، نیک شمردن، تعریف و تمجید
جبههخط خارجی که سربازان مشغول جنگ در مقابل دشمن تشکیل دهند
دلم می گیردمن ناراحت و غمگین می شوم
معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم

آب زنید راه را، هین که نگار می رسد          مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد

برای مهمان عزیزی که می آید مسیر را آب و جارو کنید، به باغ مژده دهید که بهار از راه می رسد.

واژگان هم خانواده درس «مهمان شهر ما»:

استقبال – مستقبل – اقبالصبر – صبور – صابر
حس – احساس – محسوس – حواسمنظم – نظم – ناظم – منظوم
طلوع – طالع – مطلعمدرسه – مدرس – درس – تدریس
انتظار – منتظرعزیز – معزز – عزیزه
جمعیت – جماعت – مجموعه – جمع – مجموعفعالیت – فعال – فعال – فعل
متوجه – توجهمشتاق – شوق – اشتیاق
مرخص – ترخیص – مرخصیحرکت – متحرک – تحرک
لطیف – لطف – لطافتنظر – منظور – ناظر
اشعار – شعر – شاعرضخامت – ضخیم
معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم

واژگان متضاد درس «مهمان شهر ما»:

واژهمتضاد واژهواژهمتضاد واژه
تندکندپاکیزهکثیف
طلوعغروبآرام آرامتند تند
خواببیدارپیرجوان
شبروزپرخالی
تشنهسیرابجدامتصل
خوش بوبد بواستقبالپیشواز
همهمهسکوتشادیغم
ورودخروجآغازپایان
مرتبنامرتب، شلختهخوشحالناراحت، غمگین
منظمنامنظمخاموشروشن
بزرگیکوچکیمی گریستندمی خندیدند
پرتوانکم توان  
معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم

واژگان املایی درس «مهمان شهر ما»:

حضوراستقبالنشاطخلاصهرخسارنشاط انگیز
لحظه شماریبالاخرهانبوهغوغامرتبمسئولان
نفوذمی لغزدمرخصیطعنهاعتناضخامت
واقعاًتپشانتظارفقطحیاطذخیره
مشتاقهماهنگاقیانوسمعناذهنزمینه
صف های منظمباغچهخلاصهمنظورلطیفاشعه
معنی کلمات درس مهمان شهر ما فارسی چهارم

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

3 از 3 رای

+ارسال دیدگاه

10 دیدگاه ها