ترجمه درس ۲ عربی نهم ⚡️معنی صفحه ۲۳
در این نوشته با ترجمه درس ۲ عربی نهم همراه شما هستیم.
ترجمه درس ۲ عربی نهم
رَجَعَ سَجّادٌ مِنَ الْمَدرَسَهِ حَزیناً؛ عِنْدَما جَلَسَ عَلَی الْمائِدَهِ مَعَ أُسْرَتِهِ، بَدَأَ بِالْبُکاءِ فَجْأَهً وَ ذهَبَ إلِیَ غرُفتَهِ؛ ذهَبَ أبَوهُ إلِیهِ وَ تَکَلَّمَ مَعَهُ وَ سَأَلَهُ : «لِماذا ما أَکَلْتَ الطَّعامَ؟!»
سجّاد با ناراحتی از مدرسه برگشت؛ هنگامی که با خانواده اش بر سفره نشست ناگهان شروع به ریه کرد و به اتاقش رفت؛ پدرش به سوی او رفت و با او صحبت کرد و از او پرسید: «چرا غذا نخوردی؟!»
أَجابَ: «هَلْ تَعْرِفُ صَدیقی حُسَیناً؟»
جواب داد: «آیا دوستم حسین را می شناسی؟»
قالَ: «نَعَم؛ أَعْرِفُهُ؛ هوَ وَلَدٌ ذَکیٌّ وَ هادِئٌ. ماذا حَدَثَ لَهُ؟»
گفت: «بله؛ او را می شناسم؛ او پسر باهوش و آرامی است. چه اتفاقی برای او افتاده است؟»
أَجابَ سَجّادٌ: «هوَ رَقَدَ فِی الْمُسْتَشفَی؛ صَدَمَتهُ سَیّارَهٌ؛ وَقَعَتِ الحادِثَهُ أَمامی؛ عِندَما شاهَدْتُهُ عَلَی الرَّصیفِ الْمُقابِلِ؛ نادَیْتُهُ؛ فَقَصَدَ الْعُبورَ بِدونِ النَّظَرِ إلَی السَّیّاراتِ و مِنْ غَیْرِ مَمَرِّ الْمُشاهِ؛ فَقَرُبَت مِنْهُ سَیّارَهٌ وَ صَدَمَتْهُ.کانَتْ سُرعَهُ السَّیّارَهِ کَثیرَهً.»
سجاد جواب داد: «او در بیمارستان بستری شده است؛ ماشینی به او برخوردکرد؛ حادثه جلوی من اتفاق افتاد؛ وقتی که وی را در پیاده رویِ رو به رو دیدم؛ صدایش زدم. و خواست بدون نگاهکردن به خودروها و از جایی جز خط کشی عابر پیاده عبور کند در نتیجه خودرویی به او نزدیک شد و به وی برخورد کرد. سرعتِ خودرو زیاد بود.
قالَ أَبوهُ: «کَیْفَ حالُهُ الأْنَ؟»
پدرش گفت: «الان حاش چطور است؟»
قالَ سجّادٌ: «هوَ مَجروحٌ.»
سجاد گفت: «او خوب است؛ سرعت ماشین کم بود.»
فِی الْیَومِ التّالی طَلَبَ الْمُدَرِّسُ مِنْ تَلامیذِهِ کِتابَهَ قَوانینِ الْمُرورِ وَ رَسْمَ إشاراتِ الْمُرورِ فی صَحیفَهٍ جِداریَّهٍ و رِعایهَ الْأعمالِ الصَّحیحَهِ فِی الشَّوارعِ و الطُّرُقِ. ثُمَّ أَخَذَ الْمُدیرُ تَلامیذَ الْمَدرَسَهِ إِلَی مِنطَقَهِ تَعلیمِ الْمُرورِ.
در روز بعد، معلّم از دانش آموزانش نوشتن قوانین راهنمایی و رانندگی، رسم علائم راهنمایی و رانندگی در روزنامه دیواری و رعایت اعمال صحیح در خیابان ها و راه ها را درخواست کرد. سپس مدیر مدرسه به محل آموزش راهنمایی و رانندگی رفت.
و بَعْدَ یَومَینِ جاءَ شُرطِیٌّ إِلَی الْمَدرَسَهِ مِن إِدارَهُ الْمُرورِ لِشَرْحِ إشاراتِ الْمُرورِ وَ طَلَبَ مِنهُم الْعُبورَ مِن مَمَرِّ الْمُشاهِ.
و بعد از چند روز پلیسی از اداره راهنمایی و رانندگی به مدرسه آمد و علائم لازم برای دانش آموزان را توضیح داد و از آن ها خواست که از محل عابر پیاده عبور کنند.
کَتَبَ التَّلامیذُ صَحیفَهً جِداریَّهً وَ رَسَموا فیها عَلاماتِ الْمُرورِ وَ شَرَحوا مَعانیَها.
دانش آموزان روزنامه دیواری را توشتند و در آن علامت های راهنمایی و رانندگی را کشیدند و معانی آن ها را توضیح دادند.
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.