در این نوشته با جواب دانش تکمیلی صفحه 26 دین و زندگی دوازدهم همراه شما هستیم.

جواب دانش تکمیلی صفحه 26 دین و زندگی دوازدهم

آیا تبرک جستن به قبور یا بارگاه اولیای الهی شرک به حساب می‌آید؟

«تبرک» به معنی مبارک شدن و برکت پیدا کردن است. تبرک، منشأ و ریشه قرآنی دارد. زمانی که حضرت یعقوب از فراق یوسف نابینا شد، به تصریح قرآن کریم، آن حضرت ، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایی خود را باز یافت. تبرک و استشفا به پیراهن یوسف (ع)، نمونه‌ای از تبرّک به چیزی است که به شکلی، منسوب به اولیای الهی است. نقل این داستان توسط قرآن و عدم رد آن، نشان دهنده تأیید آن می‌باشد.

در دوران حیات نبی مکرم اسلام نیز چنین چیزی اتفاق افتاده است. بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنی، اصحاب پیامبر اکرم (ص) هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم می‌آوردند تا هر کسی قطره‌ای از آب وضوی آن حضرت را به عنوان تبرّک، بر گیرد‌. در کل سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذای پیامبر‌، چاه‌هایی که آن حضرت از آنها آب نوشیده بود و… {چه در زمان حیات او و چه بعد از رحلت وی} بوده است.

اگر تبرّک جستن به قطرات آب و یا ظرف غذای پیامبر، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت، نهی و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.
اگر بخواهیم از نظر عقلی به موضوع «تبرک» نگاه کنیم باید بگوییم؛ یک اصل و قاعده عقلانی وجود دارد و آن این که «هر کس شخصی را دوست داشته باشد آثار متعلق به وی را هم دوست دارد».

کسی که پدر عزیز خود را از دست داده و به او عشق می‌ورزیده، پس از مرگش آثار به جای مانده از او مانند سجاده نماز، تسبیح، لباس و غیره را دوست دارد و از آنها نگهداری و مراقبت می‌کند. سرّ این دوست داشتن و ابراز علاقه را بایستی در «انتساب» آن شی‌ء به صاحبش دانست.

در مثال بالا لباس و سجاده و تسبیح پدر به خاطر انتسایش به پدر است که ارزشمند و دوست داشتنی است وگرنه لباس‌ها و وسایل زیادی در اطراف ما هست که به آنها علاقه‌ای نشان نمی‌دهیم. به بیان دیگر نسبت داشتن اثری به محبوب و معشوق باعث سرایت محبوبیت و مطلوبیت به آن شیء می‌کند و آن اثر باقی مانده از محبوب را نزد ما ارزشمند و دوست داشتنی می‌سازد.
بنابراین آنچه در درجه اول برای ما مطلوب و خوشایند است، خود محبوب و معشوق است؛ و در درجه دوم آثار و اشیاء منسوب به او نیز برای ما مطلوبیت می‌یابد و این به خاطر عشق ما به خود محبوب است، این اصل عقلی و قاعده کلی در مورد آثار به جای مانده و منسوب به پیامبران و اولیای الهی نیز جاری می‌گردد.

کسی که به برترین آفریده‌ها و اشرف مخلوقات حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش عشق می‌ورزد؛ در واقع آثار به جای مانده و منسوب به آنها را هم دوست دارد.


کسی که دست در شبکه‌های ضریح مطهر پیامبر می‌اندازد و آن را می‌برید و می‌بوسد و به آن تبرّک می‌جوید؛ در واقع به خود پیامبر عشق می‌ورزد و او را سرچشمه برکت و خیر می‌داند نه این که یک تکه آهن را تقدیس و احترام کند؛ این آهن به جهت انتسابش به پیامبر مقدّس و مبارک است؛ چنان که جلد قرآن به خاطر انتسابش به قرآن مورد احترام و بوسیدن است، نه این که خود به خود تقدس و احترامی داشته باشد.


در واقع احترام و محبت به آنها بدان جهت نیست که برای آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشی مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشی از آن است که آنان در اوج قرب و نزدیکی به خداوند قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار هستند. بنابراین، بوسیدن ضریح امامان و اولیای الهی، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزی را که منتسب به معشوق است، می‌بوید و می‌بوسد و به سینه می‌چسباند.

برای زائر امام معصوم، سنگ و چوب، ارزشی ندارد و می‌داند که اینها هیچ مشکلی را نمی‌توانند از انسان برطرف کنند. بر اساس داوری وهابیت که حرف بوسیدن و تبرک جستن به آثار اولیای الهی را شرک و حرام می‌دانند، پیامبر و اصحابشان و نیز حضرت یعقوب و همه انسان‌ها حتی خود وهابیان که فرزندان خود را می‌بوسند، مرتکب شرک و حرام شده‌اند.