جواب صفحه ۵۴ فارسی سوم
در این نوشته با جواب صفحه ۵۴ فارسی سوم همراه شما هستیم.
جواب صفحه ۵۴ فارسی سوم
نگاه کن و بگو
– پسر متوجه می شود که یک جانباز برای گذشتن از خیابان به کمک نیاز دارد.
– به پیش او می رود و از او درخواست می کند که کمک کند.
– با خوشحالی به جانباز عزیز کمک می کند که از خیابان عبور کند.
بیاموز و بگو
«دیروز با برادرم ناهار خوردم. او میلی به غذا نداشت و من غذای او را نیز خوردم. بعد از ظهر، دل درد شدیدی گرفتم. مادرم با مهربانی به من دارو داد. من تصمیم گرفتم، دیگر پرخوری نکنم.» همان طور که دیدی، بیشتر جمله ها مربوط به دیروز (زمان گذشته) بود. حالا تو بگو دیروز چه کارهایی انجام دادی.
دیروز با خانواده ام به دیدار پدربزرگ و مادربزرگم رفتم. پدربزرگ مهربانم برای ما داستان زیبایی گفت و من با مادر بزرگ نماز خواندم و در چیدن سفره به او کمک کردم.
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.