جواب صفحه ۹۱ فلسفه یازدهم

در این نوشته با جواب صفحه ۹۱ فلسفه یازدهم همراه شما هستیم.

جواب صفحه ۹۱ فلسفه یازدهم

یافتن مصداق

آیا می توانید نمونه هایی ذکر کنید که در آن ها، تمایلی مادی مانع کسب فضیلت شده باشد؟

در طول تاریخ و نیز در زندگی روزانه ما شاهد هستیم که عده ای در جهت رفع نیازهای مادی و جسمانی فضایل اخلاقی را کنار گذاشته و به دنبال رذایل اخلاقی می روند. این عمل را نیز آگاهانه و به اختیار خویش انجام میدهند. به عنوان مثال واقعه کربلا نمونه واضح و آشکار این امر می باشد، یا در زندگی روزانه افرادی که برای رسیدن به مطامع خود کلیه امور اخلاقی را زیر پا میگذارند تا بتوانند به اهداف رذیله دست یابند مانند خوردن حق دیگران، ظلم و ستم به دیگران جهت دستیابی به اهداف ناصواب و … نمونه هایی از این اعمال می باشد.

تطبیق

دیدگاه ابن سینا و فلاسفۀ مسلمان را بر نظر آنان در انسان شناسی تطبیق داده و توضیح بدهید که آیا نظر ایشان در این دو حوزه با هم سازگاری دارد یا نه.

کاملا تطبیق دارد

ابن سینا و ملا صدرا و فلاسفه مسلمان برای انسان علاوه بر جسم مادی روح غیر مادی نیز قائل هستند که ظرفیت و استعداد بی نهایت در کسب کمالات را دارد، اما این استعداد به معنای رسیدن حتمی وی به کمالات نیست بلکه انسان باید با اراده و اختیار خود این ظرفیت را به فعلیت برساند؛ یعنی باید مسیر تکاملی به سوی خدا را انتخاب نماید و با ایمان و عمل این مسیر را طی کند.

در اینجا دو واقعه از وقایعی که معمولاً پیرامون ما می گذرد، آمده است. پس از مطالعه این دو ماجرا، رفتار علی و رحمان را تحلیل کنید و توضیح دهید که اولا هر یک از تصمیمات آنها با چه انگیزۀ اخلاقی (مثبت یا منفی) صورت گرفته و ثانیا این رفتارها و تصمیمات با کدام یک از دیدگاه های پنجگانه بهتر قابل تبیین است.

صحنه اول

مادر بزرگ احمد یک روز به پست خانه می رود. در راه، پای او در شکاف پیاده رو گیر می کند و او زمین می خورد. علی، که سوار بر دوچرخه است و برای شرکت در یک مسابقه از آنجا می گذرد. می بیند که چه اتفاقی رخ داده است. او دیرش شده و بنابراین تصمیم می گیرد با سرعت به راه خود ادامه دهد اما این فکر به سرعت جای خود را به نگرانی دربارۀ وضعیت مادربزرگ احمد می دهد. بنابراین علی می ایستد، مادربزرگ را از زمین بلند می کند و پیش از آن که به راه خود برود، اطمینان حاصل می کند که او صدمه ای ندیده است.

صحنه دوم

مادربزرگ احمد یک روز به پست خانه می رود. در راه، پای او درشکاف پیاده رو گیر می کند و او زمین می خورد. رحمان، که سوار بر دوچرخه است و برای شرکت در یک مسابقه از آنجا می گذرد، می بیند که چه اتفاقی رخ داده است. او چون دیرش شده و فرصت زیادی برای رسیدن به مسابقه ندارد تمایل ندارد بایستد. البته دلیل مهم تر این است که رحمان از احمد خوشش نمی آید و بنابراین خوشحال است که مادربزرگ او زمین خورده است رحمان می خواهد محل حادثه را ترک کند اما متوجه می شود که کمی دورتر کسی ایستاده است که بسیار شبیه عمویش است. او می ترسد که عمویش زمین خوردن مادربزرگ را دیده باشد و در عین حال ببیند که او بدون کمک به مادربزرگ به دوچرخه سواری ادامه می دهد. به همین دلیل، رحمان می ایستد و به مادربزرگ کمک می کند و پیش از آنکه به دوچرخه سواری خود ادامه دهد، اطمینان حاصل می کند که او صدمه ای ندیده است.

به نظر هر دو صحنه را می توان بر مبنای نظر ابن سینا و فلاسفه مسلمان تحلیل نمود. در صحنه اول احمد با اتکا به عقل عملی تصمیم می گیرد که به مادر بزرگش کمک کند، او پس انجام این اقدام احساس رضایت درونی می نماید. در صحنه دوم رحمان نیز به مادر بزرگ احمد کمک می کند اما فعل او ناشی از تمایلات طبیعی و رذایل اخلاقی بوده، و تأثیر درونی آن قطعا مثبت نخواهد بود.

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

0 از 0 رای

+ارسال دیدگاه