جواب فعالیت صفحه ۷۹ نگارش یازدهم

در این نوشته با جواب فعالیت صفحه ۷۹ نگارش یازدهم همراه شما هستیم.

جواب فعالیت صفحه ۷۹ نگارش یازدهم

متن کامل گفت و گو را پاک نویس کنید

گفت و گو آیین درویشی نبود          وزنه با تو ماجراها داشتیم

با همکاران ارجمندم در گروه به گفت و گو نشستیم، اما مجال اندک بود. هر چهار نفری که کنارم نشسته بودند، ماجرای بی آغاز و بی انجام عاشق و معشوق را به رشته تحریر درآوردند، با خود گفتم: ای وای دل، پدر عشق بسوزد!

هر دل که طواف کرد گرد در عشق             هم خسته شود در آخر از خنجر عشق

این نکته نوشته اند در دفتر عشق             سر دوست ندارد آن که دارد سر عشق

سرانجام تصمیم گرفتم گفت و گویی میان حس، خرد و خیال راه بیندازم تا متوجه بشوم چگونه می توان خوب نوشت.

حس را صدا زدم و گفتم : راه و رسم نوشتن را به من یاد بده. او هم خرد را مورد خطاب قرار داد و گفت: می دونی من چه کاره ام؟ خرد گفت : بله شما دریچه ارتباط انسان ها با محیط پیرامون شان هستید. اما به خوبی از شما بهره نمی برند. برای همین است که به خوبی متوجه رویدادهای اطراف شان نمی شوند، بنابراین در هنگام نوشتن نیز خوب نمی نویسند.

حس گفت: عجب! بیشتر توضیح بده ببینم. من که نمی دونم چه می گویی. خرد در ادامه گفت: می دونی من آدم ها را به سه دسته تقسیم کرده ام. اگر همراه خوبی باشی، آن ها را برایت معرفی می کنم و ویژگی های ذهنی هر دسته را برایت شرح می دهم. گروه اول آدم هایی هستند که ذهنشان عنکبوتی است. آن ها فقط از تو بهره می برند. بنابراین نوشته هایشان سست است و از درجه اعتبار کمی بهره مند است. حس پرسید: برای این که نوشته هایشان دارای استحکام و زیبایی بشود باید چه کار کنند؟ خرد جواب داد: دیدی عجله کردی! بگذار ادامه بدهم. قرار شد خوب بشنوی، بعد قضاوت کنی. حس گفت: می شنوم. بفرمایید. خرد ادامه داد: دسته دیگر آدم ها ذهنشان مورچه ای است. این گروه مشارکت جو هستند و کارشان گردآوری است. این گروه نسبت به عنکبوتی ها اندکی پخته تر عمل می کنند و کارشان بهتر از عنکبوتی هاست. حس گفت: هنوز هم درک نمی کنم چه می گویی. خرد و حس گرم گفت و گو بودند که یک دفعه سر و کله دیگری پیدا شد و به عنوان مدعی از این دو پرسید: من چه کاره ام؟ چرا شما این همه صحبت کردید. اما حتی یک کلمه هم از من نگفتید؟ خرد که او را به خوبی می شناخت، گفت : دیدی عجلع کردی رفیق! دیدی؟ صبر کم. مگه نشنیده ای که:

«گویند سنگ لعل شود در مقام صبر                   آری، شود، ولیکن به خون جگر شود»

بنده که متوجه نقش جناب عالی در زندگی آدم ها هستم. اما تو یه کم تحملت کمه. یه کم دندون رو جگر بذار ببین چی میخوام بگم. بذار دسته سوم آدم ها را معرفی کنم. آن وقت به خوبی متوجه خواهی شد که نقش ما سه نفر در زندگی آدم ها چیه. در همین حین حس گفت: خوب اگر قرار است توضیح بدهی، لطفا دقیق، کامل و منظم، راست برو سر اصل مطلب.

خرد گفت: چشم، دسته سوم آدم ها را معرفی می کنم. دسته سوم آدم هایی هستند با ذهن زنبوری. این ها آدم هایی هستند از هر سه تامون به خوبی بهره می برند. یعنی از کارایی هیچ کدام از ما غافل نیستند و من و شما و دوستمان، خیال، را به خوبی می شناسند و ارزشمان را درک کرده اند. باید بگویم که این گروه خوب، پخته، زیبا و اثرگذار می نویسند و آدم های خلاق و پر جنب و جوشی هستند. آدم هایی با ویژگی های اجتماعی برجسته فعال، خوش فکر، احساسی و خیال پرداز. چون خوب می بینند. خوب می شنوند. ارتباطشان موفق است و خوب فکر می کنند و برنامه ریزی می کنند و از قوه تخیل خود نیز به خوبی بهره می برند. بنابراین نوشته هایشان نیز اندیشمندانه، زیبا و ارزشمند است و آخرین کلام این که من و شما و دوست دیگرمان، خیال، باید دوستان خوبی برای هم باشیم تا بتوانیم به انسان ها کمک کنیم. خیال گفت: آها! حالا متوجه شدم که ما سه تا چقدر دوستان خوبی برای آدم ها هستیم و چقدر در زندگی آن ها اهمیت داریم.

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

0 از 0 رای

+ارسال دیدگاه