در این نوشته با جواب Conversation صفحه 19 زبان یازدهم همراه شما هستیم.

جواب Conversation صفحه 19 زبان یازدهم

Sara has been in the Children’s Medical Center for a week. She has caught a terrible flu.

سارا برای یک هفته در مرکز پزشکی کودکان بوده است. او یک آنفولانزای بسیار بد گرفته بود

The doctor told her to stay there to get better. There is a photograph of an old man on the wall. While the nurse is taking her temperature, they start talking.

دکتر بخش گفت آنجا باید بماند تا بهتر شود. یک عکس از یک مرد پیر روی دیوار بود، وقتی که پرستار داشت دمای بدن او را اندازه گیری می کرد آنها شروع به صحبت کردند.

Sara: Excuse me, who is that man in the picture?

سارا: ببخشید اون مرد توی عکس چه کسی است؟

Nurse: Oh, don’t you know him? Have you ever heard of Dr. Mohammad Gharib?

پرستار: نمیشناسیش؟ تا به حال در مورد دکتر محمد قریب شنیده ای؟

 Sara: I guess I have only seen his name in my English book, but I’m not sure about it.

سارا: حدس میزنم فقط اسمش را در کتاب انگلیسی دیده ام اما در موردش مطمئن نیستم .

Nurse: Dr. Gharib was a famous physician.

پرستار: دکتر قریب یک پزشک مشهور بود.

Sara: Oh,… can you tell me a little about his life?

سارا: میشه یکم در مورد زندگیش به من بگید؟

Nurse: Dr. Gharib was born in Tehran in 1288. After receiving his diploma, he went abroad to study medicine. In 1316 he became a physician and then came back to his homeland. In 1347 this center was founded by Dr. Gharib and one of his close friends.

پرستار: دکتر قریب در سال 1288 در تهران متولد شد. بعد از گرفتن دیپلمش برای خواندن پزشکی به خارج رفت در سال 1316 او یک پزشک شد و به میهنش بازگشت. در سال 1347 این مرکز به وسیله دکتر قریب و یکی از دوستان نزدیکش تأسیس شد.

Sara: Really? I didn’t know that.

سارا: واقعا؟ این ها رو نمیدونستم.

Nurse: Dr. Gharib was also a generous man. He spared no pains to cure sick children. He was very friendly and helpful to poor families. Not surprisingly, he was regarded as a dedicated physician.

پرستار: دکتر قریب همچنین یک مرد بخشنده بود. او برای معالجه بچه های بیمار از هیچ چیز دریغ نکرد، او با خانواده های فقیر خیلی مهربان و کمک کننده بود. تعجب آور نیست او به عنوان پزشک متعهد تلقی شده.

Sara: It’s a pity! I didn’t know such a great man.

سارا: حیف! من یه چنین مرد بزرگی را نمیشناختم.

Nurse: He was known as a distinguished university professor, too.

پرستار: او به عنوان استاد برجسته دانشگاه هم شناخته شده بود.

The first Persian textbook on children’s diseases was written by him.

اولین رساله بیماری های کودکان به وسیله او نوشته شد.

He taught medicine to thousands of students.

او به هزاران دانشجوی پزشکی تدریس می کرد.

Sara: Oh, what a great man he was!

سارا: چه مرد بزرگی بود.

Nurse: By the way, it might be interesting to know that your physician was one of Dr. Gharib’s students!

پرستار: در ضمن دانستن این میتونه جالب باشه که پزشک تو یکی از دانشجوهای دکتر قریب بوده است.

Sara: Really?! That’s interesting!

سارا: واقعا جالبه!

Questions

بخش سوالات:

Answer the following questions orally

به سوالات زیر شفاهی پاسخ دهید.

1. When was Dr. Gharib born?

1. دکتر قریب چه زمانی به دنیا آمد؟

1. He was born in 1288.

او در سال 1288 به دنیا آمد.

2. Why was Dr. Gharib regarded as a kind physician?

2. چرا دکتر قریب به عنوان یک پزشک مهربان شناخته می شد؟

2. Because he spare on pains to cure sick children.

زیرا او برای معالجه بچه های بیمار از هیچ چیز دریغ نمی کرد.

3. Have you seen Dr. Gharib TV series?:

3. آیا سریال دکتر قریب را در تلویزیون تماشا کردید؟

3. Yes . I have.

بله تماشا کردم.

Babak Saberian is a translator who works for IRIB. Today, he is hosting Meysam in his office. Meysam is a high school student. He is interviewing Mr. Saberian for his school project.

بابک صابریان مترجمی است که برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کار می کند. امروز او در دفترش میزبان میثم است. میثم دانش آموز دبیرستان است. او با آقای صابریان برای پروژه مدرسه اش صاحبه می کند.

Meysam: Thank you Mr. Saberian for inviting me to your office.

میثم: آقای صابریان بابت این که من را به دفترتان دعوت کردید، متشکرم.

Mr. Saberian: You’re welcome!

آقای صابریان: خواهش می کنم.

Meysam: I heard you know three languages. Is that right?

میثم: من شنیده ام شما 3 زبان بلد هستید، درست است؟

Mr. Saberian: Well, actually four languages.

آقای صابریان: خب، در واقع 4 زبان.

Meysam: Four! Really?! What languages do you know?

میثم: 4 تا؟ واقعا؟ چه زبان هایی بلدید؟

Mr. Saberian: Besides my mother tongue, Persian, I know English, French and Russian well.

آقای صابریان: علاوه بر زبان مادریم فارسی، انگلیسی، فارسی و روسی را به خوبی بلدم.

Meysam: Interesting! And when did you learn them?

میثم: جالب است. و شما کِی آن ها را یاد گرفتید؟

Mr. Saberian: I began learning English at school when I was thirteen. Then I began learning French in a language institute

when I was fifteen. And I learned Russian when I was a university student in Moscow

آقای صابریان: من وقتی 13 ساله بودم شروع به یادگیری انگلیسی در مدرسه کردم. سپس وقتی 15 ساله شدم. شروع به یادگیری فرانسوی در آموزشگاه زبان کردم و روسی را وقتی در مسکو دانشجو بودم یاد گرفتم.

Meysam: Can you use all of them fluently?

میثم: آیا می توانید از همه آن ها به صورت روان استفاده کنید؟

Mr. Saberian: I know all of them well, but I use English more.

آقای صابریان: من همه آن ها را به خوبی بلدم اما بیشتر از (زبان) انگلیسی استفاده می کنم.

Meysam: OK. Do you think language learning should start as early as possible?

میثم: بسیار خب، آیا شما فکر می کنید یدگیری زبان باید هر چه زودتر شروع شود؟

Mr. Saberian: My experience says interest and hard work are really more important than age.

آقای صابریان: تجربه من می گوید علاقه و سخت کوشی نسبت به سن واقعا مهمتر هستند.

Meysam: Hmm… that’s an important point. May I know what your favorite language is ? English, French, or Russian?

میثم: همم – این نکته مهمی است. می توانم بدانم زبان مورد علاقه شما چیست؟ انگلیسی، فرانسه یا روسی؟

Mr. Saberian: To be honest, I enjoy using them all, but my favorite language is absolutely my mother tongue!

آقای صابریان: اگر راستش را بخواهی، من از استفاده همه آن ها لذت می برم اما زبان مورد علاقه من مطلقا زبان مادریم است.

سؤالات مکالمه

Answer the following questions orally.

به سؤالات زیر به طور شفاهی پاسخ دهید.

1. Where does Mr. Saberian work?

آقای صابریان کجا کار می کند؟

He works for IRIB.

او در صدا و سیمای جمهوری اسلامی کار می کند.

2. Was Mr. Saberian living in a foreign country when he was 13?

زمانی که او 13 ساله بود، آیا آقای صابریان در کشور خارج زندگی می کرد؟

No, he lived in Iran when he was 13.

خیر، او در ایران بود وقتی 13 ساله بود.

3. How many languages do you know?

چه تعداد زبان خارجی یاد دارید؟

I know 2 languages.

من 2 زبان (خارجی) بلدم.