سوالات متن درس ۷ هدیه ششم

در این نوشته با سوالات متن درس ۷ هدیه ششم همراه شما هستیم.

سوالات متن درس ۷ هدیه ششم

شیخ حسن حلّی به مردی که در طول راه دیده بود گفت: برای زیارت به حرم آقا و موالیم …………… میروم.

امام حسین (ع)

کسی که با شیخ حسن حلّی همراه شد، مردی …………….. بلند بالا، خوش سیما و …………. بود.

شگفت – دوست داشتنی

وقتی که آن مرد بزرگوار، سوالات شیخ حسن حلّی را یک به یک پاسخ داد، شیخ حسن حس می کرد که با مردی ………….. روبه رو است.

فاضل و دانشمند

شیخ حسن حلّی پس از سؤالات بسیاری که پرسید، با خود گفت: شاید این شخص که در کنارم می آید ……………. است.

مولای عزیزم امام زمان (عج)

……………….. آن مرد، مانع شد از این که شیخ حسن حلّی نامش را بپرسد.

شکوه و عظمت

شیخ حسن حلّی در آن غروب حیرت انگیز، به کجا میرفت و چه حالتی را تجربه می کرد؟

سوار بر اسب به سمت حرم سیّدالشّهدا پیش میرفت و در تنهایی،تاریکی، سکوت و نسیم خنکی که میوزید، حال دیگری داشت و گویی کسی او را به خود می خواند.

چه ویژگی هایی در آن مرد بود که به شیخ حسن حلّی در تاریکی شب، آرامش می داد؟

او مردی شگفت، بلند بالا، خوش سیما و دوست داشتنی بود و از دیدن چهره ی زیبا و روحانی او و همچنین لبخند شیرینش، در شیخ حسن آرامشی ایجاد شده بود.

شیخ حسن حلّی حال خود را هنگام دیدن آن مرد بزرگوار، چگونه توصیف می کند؟

مانده ام چه بگویم؛ واژه ها تاب عظمت او را ندارند.

آن مرد بزرگوار، به شیخ حسن حلّی چه گفت که تعجّب کرد؟

سلام کرد و او را به نام صدا زد و پرسید: در این شب جمعه کجا میروی ای شیخ حسن حلّی؟

وقتی که شیخ حسن سؤالی پرسید و پاسخی دریافت کرد که سند آن را در هیچ کتاب و روایتی ندیده بود، مرد فاضل و دانشمند به او چه گفت؟

با مهربانی فرمود: هنگامی که به منزل بازگشتی فلان کتاب را باز کن، فلان صفحه و فلان سطر آن را بخوان.

شیخ حسن حلّی از آن مرد بزرگوار چه پرسید و چه پاسخی دریافت کرد که بیهوش شد؟

پرسید: آیا من می توانم امام زمان (عج) را ببینم یا نه؟ آن مرد به او نزدیک شد و دستش را در دست شیخ حسن گذاشت و فرمود: چگونه صاحب الزّمان را نمیتوان دید و حال این که دست او در دست توست؟

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

0 از 0 رای

+ارسال دیدگاه

23 دیدگاه ها