معنی درس قلم سحر آمیز دو نامه فارسی هشتم + معنی کلمات و آرایه های ادبی
در این نوشته با معنی درس قلم سحر آمیز دو نامه فارسی هشتم همراه شما هستیم.
معنی درس قلم سحر آمیز دو نامه فارسی هشتم
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت / بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
ای باد صبا، تو را به عنوان پیک، به سرزمین سبا می فرستم. ببین که تو را از کجا به کجا می فرستم.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
هدهد | پرندۀ شانه به سر | صبا | باد بهاری |
سبا | نام یک سرزمین |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
هدهد صبا ← تشبیه (باد صبا به هدهد تشبیه شده است)
صبا و سبا ← جناس
بیت اشاره دارد به داستان حضرت سلیمان و بلقیس
هدهد و سبا ← مراعات نظیر
هدهد صبا ← اضافه تشبیهی صبا ← مشبه هدهد ← مشبه به
صبا و سبا ← جناس ناقص اختلافی
صبا و سبا کلمات هم آوا هستند
تلمیح به داستان حضرت سلیمان (ع) دارد
تلمیح به آیه «اذهب بکتابنا هذا» (سوره نمل) دارد
«ت» در «می فرستمت» مفعول است
تعداد جملات ← (ای هدهد صبا)، (به صبا می فرستمت)، (بنگر)، (که از کجا به کجا می فرستمت)
حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم / زینجا به آشیان وفا می فرستمت
حیف است پرندهای مانند تو در این دنیا باشد، بنابراین تو را به سوی عشق و وفاداری می فرستم.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
آشیان وفا | خانۀ معشوق (خدا) | حیف | افسوس ، ظلم |
طایر | پرنده | زین جا | مخفف از این جا |
آشیان | لانه | خاکدانِ غم | زمینِ غم آلود |
خاکدان | محل ریختن خاکروبه، در این درس به معنی جهان و دنیاست |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
خاکدان غم ← کنایه از دنیا
تشبیه: طایری ← مشبه تو ← مشبه به چو ← ادات تشبیه
طایر ← استعاره از سردار زخمی
خاکدان غم ← استعاره از این دنیا
آشیان وفا ← استعاره از بهشت
بین «چو» و تو هم جناس ناقص اختلافی وجود داره
طایر و آشیان ← مراعات نظیر
«ت» در «می فرستمت» مفعول است
تعداد جملات ← ۳ (حیف است)، (طایری چو تو در خاکدان غم [باشد])، (زین جا به آشیان وفا می فرستمت)
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
دلیرانه | شجاعانه | سرداران | فرماندهان |
می لغزید | سُر می خورد | مرغی | پرنده ای |
سحرآمیزت | جادویی تو | آرام و قرار | آرامش و راحتی |
بیدادگری | ظلم و بی عدالتی | پر شور | پر تلاش |
نیرنگ | فریب و جادو | صادر کرد | خارج کرد |
الیوم | امروز | استعمال | به کار بردن |
در حکم | مانند، مثل | محاربه | جنگیدن |
به تنگنا | به سختی افتادن | کار خود را کرده بود | تأثیر گذار بود |
چالدران | منطقه ای بین آذرباییجان غربی و ترکیه | ||
توطئه | نقشه کشیدن برای نابودی کسی یا چیزی | ||
اوج گرفته بود | در حال بالا رفتن بود | ||
استانبول | شهری در ترکیه امروزی | ||
مرجع تقلید | مجتهدی که در مسائل دینی از او تقلید می کنند | ||
تحریم | جلوگیری و محدود کردن چیزی | ||
صلوات الله و سلامه علیه | سلام و درود خدا بر او باد |
کمال الدین، بهزاد:
نقاش و مینیاتور ساز مشهور اواخر عهد تیموری و اوایل دوره صفوی؛ لقب وی کمال الدین و از مردم هرات و شاگرد سید احمد تبریزی بود. شاه طهماسب اول نزد بهزاد نقاشی می آموخته است.
سید جمال اسدآبادی:
مردی آزادی خواه و دارای افکار و عقاید فلسفی، سیاسی، اجتماعی و طرفدار استقرار آزادی در کشورهای شرقی و ایجاد وحدت میان مسلمانان و تشکیل اتحادیه دولتهای اسلامی بود. وی همه عمر خود را در مبارزه با استبداد پادشاهان ایران، عثمانی، مصر و سیاست استعماری انگلستان سپری کرد و پیوسته به شرق و غرب سفر می کرد. در پاریس روزنامه «عروه الوثقی» را منتشر کرد و به سیاست انگلستان در شرق حمله کرد. وی در سال ۱۳۱۴ هجری قمری در استانبول مسموم شد.
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
3 دیدگاه ها
عالی دمتون گرم
ب غیر معنی کلمات
عالی بود
ممنونم
سلام!
✨عالی بود✨????????????
ازتون ممنونم????
باتشکر فراوان ♥️