معنی روان خوانی من زبان فارسی را دوست دارم فارسی هفتم + معنی کلمات
در این نوشته با معنی روان خوانی من زبان فارسی را دوست دارم فارسی هفتم همراه شما هستیم.
معنی روان خوانی من زبان فارسی را دوست دارم فارسی هفتم
- شاعر: فردوسی
- اثر: شاهنامه
به دانش گرای و بدو شو بلند / چو خواهی که از بد نیابی گزند
اگر می خواهی از شر و بدی آسیب و صدمه ای نبینی باید به سمت آگاهی و دانش بروی و با علم
روان خوانی
چرا زبان فارسی را دوست دارم؟
- نویسنده: خلامعلی حداد عادل
- نوع نثر: ساده و روان
نسیم مهربان لالایی آنها را مانند پری لطیف که بر گونهی من کشیده می شود، لمس کنم.
ترانه های مادران برای کودکان را مانند پری نرم که به صورت من کشیده می شود.، احساس بکنم.
زبان فارسی، ریشه ای است که با آن به خاک وطنم بسته شده ام و فرهنگ سرزمین خود را با این ریشه از خاک می مکم
زبان فارسی، مانند ریشه ی درختی است که من به وسیله ی آن به خاک سرزمینم محکم بسته شده ام و جداشدنی نیستم و فرهنگ و تمدّن سرزمین خودم را از راه همین ریشه تغذیه می کنم.
گر بَر کَنم دل از تو و بردارم از تو مهر / آن مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم؟
اگر از تو دل بکنم و مهر و محبتی که به تو دارم را رها کنم، به جای تو چه کسی را دوست داشته باشم و به چه کسی دل ببندم؟
مفهوم بیت:
من فقط به تو علاقه مندم و عشق می ورزم و به غیر از تو به کس دیگری یا چیزی دیگر علاقه ای ندارم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی روان خوانی:
تلخ کام ← کنایه از غمگین و ناراحت شدن
دل برکندن و مهر برداشتن ← کنایه از ترک عشق و علاقه
مصراع دوم بیت، استفهام انکاری است
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
نخست | اول، آغاز | معاصر | هم دوره، هم عصر |
موجب | سبب | حکیمان | دانشمندان |
مناجات | نیایش، دعا | مهر | محبت، عشق |
دل پذیر | دوست داشتنی | تحسین | آفرین گفتن |
خوار | ذلیل، حقیر | ||
گونه | رخسار، چهره، صورت | ||
خدشه | خراش، نقص و اشکال | ||
همدست | دارای اتحاد، متحد، همراه | ||
وجد | خوشی فراوان، شور و هیجان | ||
می بالم | در این درس، رشد می کنم | ||
معارف | جمع معرفت، دانش ها، علوم | ||
مهر بورزم | علاقه ی فراوان داشته باشم | ||
هم نوا | هم صدا، هم آواز، هماهنگ | ||
عالمانه | با دانایی، مطابق با روش دانشمندان | ||
یگانه | در این درس به معنی، متحد و یکپارچه | ||
معبود | خداوند، آنچه مورد پرستش واقع می شود | ||
چشم انداز | منظره، آنچه از آینده در نظر مجسم می شود | ||
فراتر | جلوتر، پیش تر، اشاره به ارزشمندی زبان فارسی است | ||
لالایی | ترانه و آوازی که مادران برای خواباندن کودکان می خوانند | ||
حکمت آمیز | سخن اخلاقی که عمل به آن، سبب رستگاری می شود، پند | ||
همدلی | یک دل بودن، آن که از نظر عاطفی با کسی هم فکری داشته باشد |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.