معنی شعر آزادگی فارسی هشتم + معانی کلمات و آرایه های ادبی
در این نوشته با معنی شعر آزادگی فارسی هشتم همراه شما هستیم.
معنی شعر آزادگی فارسی هشتم
- نوع قالب شعری: مثنوی
- شاعر: عبدالرحمن جامی
- آثار: بهارستان، نفحات الانس
خارکش پیری با دلق درشت/پشت های خار همی برد به پشت
پیرمرد خارکشی با لباس پشمین، تعداد زیادی خار بر پشتش گذاشته بود و حمل می کرد.
واژه | معنی واژه |
دَلق | لباس پشمی که فقیران میپوشند |
دُرُشت | زبر، خشن |
خارکش | کسی که هیزم و خار برای سوزاندن جمع آوری می کند |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
پشت و پشته ← جناس
درشت و پشت ← قافیه (ردیف ندارد)
دلق درشت ← ترکیب وصفی
همی برد (می بُرد) ← ماضی استمراری
خارکش، خار و پشته ← مراعات نظیر
لنگ لنگان قدمی برمی داشت/هر قدم، دانۀ شکری می کاشت
لنگ لنگان راه می رفت و هر قدمی که برمی داشت، خدا را شکر می گفت.
واژه | معنی واژه |
لنگ لنگان | در حالی که پای او می لنگید |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
برمی داشت و می کاشت ← قافیه (ردیف ندارد)
لنگ لنگان ← قید حالت
دانه ای شکر ← آرایه تشبیه (شکرگزاری را به کاشتن دانه تشبیه کرده است)
مشبه ← شکر
مشبه به ← دانه
لنگ لنگان، قدم برمی داشت … دانه، می کاشت ← شبکه معنایی
تکرار (واژه آرایی) ← قدم
واج آرایی(نغمه حروف) ← حروف «ن» و «م»
کای فرازندۀ این چرخ بلند /و ای نوازندۀ دل های نژند
که ای بلند کنندۀ آسمان و ای نوازشگر دل های غمگین.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
فرازنده | بلند کننده | نوازنده | نوازشگر |
نژند | اندوهگین | چرخ بلند | آسمان |
کای | مخفف که ای | وی | و ای |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بلند و نژند ← قافیه (ردیف ندارد)
دل های نژند ← ترکیب وصفی
چرخ بلند ← استعاره از آسمان
آرایه ترصیع (موازنه): کای = و ای، فرازندۀ = نوازندۀ، بلند = نژند
واج آرایی ← حرف «ن»
کنم از جیب، نظر تا دامن/چه عزیزی که نکردی با من
وقتی از سر تا پای خود را نگاه می کنم، میبینم که همه نوع بزرگواری در حقم کرده ای.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
جیب | یقه | عزیزی | ارجمندی |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دامن و من ← قافیه (ردیف ندارد)
نظر کنم ← فعل
جیب ← متمم
متمم ← دامن
حروف اضافه ← من، از، تا
از جیب تا دامن نظر کردن ← کنایه از به احوالات خود نظر کردن است
جیب و دامن ← تناسب
واج آرایی ← حروف «ز»، «ک» و «ن»
درِ دولت به رخم بگشادی / تاج عزت به سرم بنهادی
درِ خوشبختی را به رویم باز کردی و بزرگی را مانند تاج بر سر من گذاشتی. (به من بزرگی دادی)
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
دولت | خوشبختی، سعادت | عزت | ارجمندی، سربلندی |
بگشادی | باز کردی | بنهادی | قرار دادی |
رخ | چهره |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تاج عزت ← اضافه ی تشبیهی (عزت به تاج، تشبیه شده است)
بگشادی و بنهادی ← قافیه (ردیف ندارد)
شبکه معنایی ← بین تاج و سر و بنهادی … در و بگشادی
ترصیع (موازنه) ← در = تاج، دولت = عزت، به = به، رخم = سرم، بگشادی = بنهادی
حدِ من نیست ثنایت گفتن/گوهر شکر عطایت سٌفتن
من در حدی نیستم که بتوانم تو را به خوبی ستایش کنم و از عهدۀ شکرگزاری نعمت های تو برآیم.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
ثنا | شکر، سپاس | عطا | بخشش |
سُفتن | سوراخ کردن، ساییدن | حد | اندازه، مقدار |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
گفتن، سفتن — ثنایت، عطایت ← دوقافیه ای با ذوقافیتین است (ردیف ندارد)
جناس اختلافی ← گفتن و سفتن
اضافه تشبیهی ← شکر به گوهر تشبیه شده. شکر ← مشبه گوهر ← مشبه به
گوهر شکر عطایت سفتن ← با توجه به اینکه سوراخ کردن مروارید کار بسیار سختی است، در این جمله به معنای اینکه شکرگزاری کردن از نعمت های تو به همان اندازه سخت است
ترصیع (موازنه) ← ثنایت = عطایت، گفتن = سفتن
نوجوانی به جوانی مغرور/ رخش پندار همی راند ز دور
نوجوانی که به جوانی خودش مغرور بود، در حالی که اسبِ غرور را می راند، به پیر مرد نزدیک شد.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
پندار | اندیشه، خیال، غرور | رَخش | اسب |
مغرور | از خود راضی |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
مغرور و دور ← قافیه (ردیف ندارد)
رخش ← نام اسب رستم است اما در این جا به معنی اسب (رخش مجاز از اسب)
همی راند ← ماضی استمراری
تشبیه ← رخش پندار اضافه تشبیهی فکر و خیال به اسبی مانند شده مشبه ← پندار مشبه به ← رخش
واج آرایی ← بین حروف «ن» و «ر»
نوجوان، جوانی، مغرور … رخش،همی راند، دور ← شبکه معنایی
آمد آن شکر گزاریش به گوش/ گفت کای پیر خرف گشته، خموش
شکرگزاری پیرمرد به گوش جوان رسید و گفت: ای پیرمرد نادان، ساکت باش.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
خرف | کم عقل | خَموش | ساکت باش |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
گوش و خموش ← قافیه (ردیف ندارد)
شکر گزاریش (شکر گزاری او) ← ترکیب اضافی
تناسب ← شکرگزاری، گوش ، خموش
واج آرایی ← حروف «گ» و «ش»
کای ← مخفف «که ای»
خار بر پشت، زنی زین سان گام/دولتت چیست؟ عزیزیت کدام؟
خار بر پشت نهاده ای و اینگونه به سختی راه می روی، خوشبختی ات چیست و عزیزی ات کدام است؟
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
زین سان | اینگونه | گام | قدم |
دولت | خوشبختی |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
گام و کدام ← قافیه (ردیف ندارد)
تناسب ← بین عزیزی و دولت
واج آرایی ← حروف «ز» و «ت»
عزت از خواری نشناخته ای /عمر در خارکشی باخته ای
تفاوت بین بزرگی و ذلت و خواری را نمی دانی و عمرت را در خارکشی از دست داده ای.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
خواری | ذلت، پستی | عزت | سرافرازی، سربلندی |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
عزت و خواری ← تضاد
خوار و خار ← جناس
نشناخته ای و باخته ای ← قافیه (ردیف ندارد)
خار و خوار ← کلمات هم آوا هستند
عمر باختن ← کنایه از تلف کردن زندگی
پیر گفتا که چه عزت زین به؟ / که نی ام بر در تو بالین نه
کی فلان چاشت بده یا شامم /ان و آبی که خورم و آشامم
پیرمرد گفت: چه عزتی بالاتر از این که جای خوابم را کنار خانۀ تو پهن نمی کنم. که ای فلانی به من ناهار یا شام بده و یا نان و آبی بده که بخورم و بیاشامم.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
به | بهتر | چاشت | ناهار، غذای ظهر |
زین | مخفف از این | نی ام | نیستم |
خورم | بخورم | آشامم | بیاشامم |
بالین | بستر، بالشت، آن چه در وقت خواب زیر سر می نهند | ||
فلان | ضمیر مبهم (شخص ناشناس) |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
این دو بیت موقوف المعانی هستند
به و نه ← قافیه (ردیف ندارد)
شامم و آشامم ← قافیه (ردیف ندارد)
نی ام بر در تو بالین نه ← کنایه از این که به تو محتاج نیستم
تناسب ← آب و نان، خورم، آشامم، چاشت و شامم
تضاد ← چاشت و شام
جناس اختلافی ← به و نه
جناس افزایشی ← شامم،آشامم
شکر گویم که مرا خوار نساخت/ به خَسی چون تو گرفتار نساخت
خدا را شکر می گویم که مرا ذلیل و خوار نساخت و مرا به شخص پستی مثل تو گرفتار و نیازمند نکرد.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
خَس | شخص پست و بی ارزش، ناچیز |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
واج آرایی ← حرف «خ»
خوار و گرفتار ← قافیه (نساخت و نساخت ← ردیف)
«من» در «مرا» (من را) ← مفعول
تناسب (مراعات نظیر) ← خوار و خس
شبیه ← «تو»؛ جوان به خس تشبیه شده است
واج آرایی ← حروف «خ» و «ت»
گرفتار کردن ← کنایه از محتاج شدن
داد با این همه افتادگی ام/ عزِ آزادی و آزادگی ام
خداوند با تمام فقر و ناتوانی که دارم، به من سربلندی، آزاد بودن و بی نیازی بخشید.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
افتادگی | تواضع و فروتنی | آزادی | رهایی |
آزادگی | جوانمردی، اصالت | ||
عز | سربلندی، عزت، ارجمندی، عزیز شدن |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
افتادگی و آزادگی ← قافیه (ام و ام (به معنای من که اینجا مضاف الیه است) ← ردیف)
جناس افزایشی ← آزادی و آزادگی
تناسب ← افتادگی، آزادی، آزادگی
واج آرایی ← حروف «ز»، «د» و «م»
نورالدین عبدالرحمن جامی:
شاعر و نویسنده معروف ایرانی در قرن نهم هجری است. وی به مناسبت محل تولدش «جام» و نیز به سبب دوستداری شیخ الاسلام احمد جام ، «جامی» تخلص کرد.
آثار ایشان از این قرار است:
دیوان اشعار هفت اورنگ (شامل هفت مثنوی به تقلید خمسه نظامی)، نفحات الانس و بهارستان
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
23 دیدگاه ها
عالی ممنون
خوب است
سلام خیلی بهم کمک کرد از شما ممنونم
فوق العاده است
آفرین
خیلی خوب و مرتب بود❤????
عالییییییییییی بود
عالی بود خداوکیلی
عالی بود
خوب بود
واقعا عااااااااالللللللیییییی بود
عالیه خیلی بدردم خورد
واس تقلب خوبه🤣🤣🤣
دمت گرم پسندیدم
ن
هعی:)
هعییییی
خوب
خیلی عالی و ممنون از شما خیلی خوب بود🙏🙏🙏
عالی بود
واقعا به من کمک کرد ممنون 😍😍
عالی بود
خیلی عالی واقعا کمک میکنین متشکرم که این همه تلاش میکنین🙏