معنی کلمات درس آرش کمانگیر و شعر باران فارسی چهارم + کلمات هم خانواده، مخالف کلمات ، کلمات سخت
در این نوشته با معنی کلمات درس آرش کمانگیر و شعر باران فارسی چهارم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس آرش کمانگیر و شعر باران فارسی چهارم
معنی واژه های درس «آرش کمان گیر» و شعر «باران»:
واژه | معنی | واژه | معنی |
نقص | عیب، کمی و کاستی | نبرد | جنگ |
آشتی | دوستی، صلح | دیرین | کهنه، قدیمی |
استوار | پابرجا، پایدار، محکم | فرود آید | پایین بیاید |
چاره | راه حل، تدبیر | سرپنجه | نیرومند، توانا |
خاور | مشرق | نگرانی | تشویش، دلواپسی |
قامت | قد و بالا، اندازه | بامداد | صبح زود، اول صبح |
رشید | راست قامت، دلاور | تناور | تنومند، قوی |
نهانی | پنهانی، سری | خرم | شاد، خوشحال |
چابک | تند و سریع | تصمیم | اراده، قصد |
منتظر | چشم به راه | بازوان | بازوها |
گام | قدم | تیزبال | سریع، تیز پرواز |
اندر | در | پیشنهاد | نظر، رأی، طرح |
بی تابی | بی قراری، ناآرامی | اندوه | ناراحتی، غم، غصه |
بردباری | صبر، شکیبایی | دیرین | قدیمی |
افراسیاب | فرماندهی سپاه توران | کمان | ابزار تیراندازی |
وزنده | ورزان | تیغه | لبه ی شمشیر |
دیرین | قدیمی | وارونه | برعکس، سرنگون |
برّان | برّنده، تیز | پهن | گسترده، پهناور |
تیره | تاریک، سیاه | جاودانی | همیشگی |
کمان | ابزار تیراندازی | وارونه | برعکس |
حرف زدن | پچ پچ کردن | نیمروز | میان روز، وسط روز |
برق | صاعقه | باختر | مغرب |
بس | بسیار، خیلی، فراوان | ||
سرانجام | عاقبت و پایان کاری، پایان | ||
چابک | تند و سریع، چالاک | ||
تندر | بانگ رعد، صدایی که هنگام رعد و برق به گوش می رسد، آسمان غرش | ||
توران | سرزمین تور، نژادی ایرانی در منطقه ی آسیای میانه | ||
رود جیحون | نام یکی از رودهای معروف است. | ||
تورانیان | کسانی که در زمین توران زندگی می کنند. | ||
سامان دادن | منظم کردن، به ترتیب چیدن، رواج دادن | ||
زمزمه | ترنم کردن، نغمه، آوازی که به آهستگی خوانده می شود | ||
بام | پوشش بالایی ساختمان، پشت بام | ||
چست | چالاک، چابک، تند و سریع | ||
برّان | دارای خاصیت یا توانایی بریدن، تیز، برّنده | ||
غرّان | در حال غریدن، فریاد کنان، غرش کنان | ||
گریزان | در حال فرار،گریزنده،شتابان | ||
گوهر فشانی | گوهر فشاندن، پراکندن مروارید | ||
خواه … خواه | بیان دو حالت مساوی ،بیان برابری دو یا چند چیز | ||
پایداری | ایستادگی، مقاومت، پا فشاری | ||
اندوهگین | غمگین، غصه دار، سوگوار | ||
تحقیر | کوچک شمردن و خوار کردن | ||
ماهر | زبر دست، استاد، چیره دست | ||
پولادین | ساخته شده از فولاد، محکم، نیرومند، تناور، تنومند ، درشت پیکر ، دارای ساقه ی بزرگ و قوی | ||
افراسیاب | نام یکی از پادشاهان کهن در سرزمین توران که مدت ها با ایران جنگ و دشمنی داشت. | ||
گهر | مخفف گوهر، مروارید، دانه های جواهر، اما در این درس قطره های به گوهر تشبیه شده است. | ||
گوارا | خوب و لذت بخش، به کلمه ای که برای شادی و خوشامد از چیزی استفاده می شود. |
واژگان هم خانواده درس «آرش کمان گیر» و شعر «باران»:
تحقیر – حقارت – حقیر -محقّر | ماهر – مهارت |
مشکل – اشکال | منتظر – انتظار |
توانا – توانایی – توان – توانمند | نقص – ناقص – نواقص |
رشید – رشادت | محکم – استحکام – مستحکم |
عیب – عیوب – معیوب | خبر – اخبار – مخبر – مخابرات |
واژگان متضاد درس «آرش کمان گیر» و شعر «باران»:
واژه | متضاد واژه | واژه | متضاد واژه |
پیروزی | شکست | سختی | آسانی |
ناامید | امیدوار | آشتی | قهر |
خاور | باختر | محکم | سست، شُل |
نهانی | آشکار | نازک | ضخیم |
دیوانه | عاقل | شیرین | تلخ |
تیره | روشن | توانا | ناتوان |
تنگ | گشاد | بی جان | جاندار |
آخرین | اولین | دوستان | دشمنان |
کور | بینا | نزدیک | دور |
جوان | پیر |
واژگان املایی درس «آرش کمان گیر» و شعر «باران»:
طولانی | سپاه توران | افراسیاب | جیحون | بی تابی | قامتی رشید |
استوار | نقص و عیب | تناور | گوهر فشانی | گهر | گریزان |
وزنده | غرّان | تیغه ی شمشیر | چست و چابک |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
14 دیدگاه ها
خیلی خیلی بدبود ببببببببببببببببببببببببد بوووووووووووووووووود اصلا دوستش نداشتم اینترنت هم مضخرفه
خبلی خوب درجه یککککک
اصلا خوب نیست هرچی سرچ میکنم ی چی دیگه میاره صدبارزدم همخانواده و متضاد کلمات درس باران ، اصلا نمیاره
آره منم زدم آین چه برنامه مزخرفی هست ????
اصلا معنی نداشت یعنی چی من زدم معنی شعر باران کلاس چهارم این چیه یعنی چی
معنی این درس داخل سایت هست دوباره جستجو کنید
اره
منم همین جوری شدم ولی الان اومدم معنی درسو ببینم
منم
عالی
کاملللللن اشتباه حرفتون
توگویی
اصلان چیزی که میخواستم رو نداشت اما عالی بود هرکس کلاس چهارمی است بیاد اینجا
هم معنی خانواده مخالف شعر باران