معنی کلمات درس آفریدگار زیبایی فارسی چهارم + کلمات هم خانواده و مخالف (درس اول)

در این نوشته با معنی کلمات درس آفریدگار زیبایی فارسی چهارم همراه شما هستیم.

معنی کلمات درس آفریدگار زیبایی فارسی چهارم

معنی واژه های شعر «ستایش خدا» و  درس «آفریدگار زیبایی»:

واژهمعنیواژهمعنی
آخرپایان، انجامدمیلحظه ای، هنگامی
هرگزهیچ وقتصبحگاهبامداد، هنگام صبح
آهستهکُند، آرامیک چندلحظه ای، مدت کمی
نهانپنهان، مخفینشانعلامت، نشانه
نیکیخوبیانتظارچشم به راه بودن
تیرهتاریکانبوهزیاد
اثرعلامتپوششلباس
جلا دادنبراق کردنآویختآویزان کرد
پهن کردگسترددریغافسوس
غوکقورباغهچیره دستماهر
ضخیمکلفتمعرفتشناخت
گریختفرار کرددل انگیززیبا، جالب
جهان افروزروشن کننده جهاننشانیدگذاشت، قرار داد
نیلیرنگ آبی تیرهقشرلایه، پوسته
رمهگله ی گوسفندتپیدحرکت کرد، بی قرار شد
دشواریسختیپراکندپخش کرد
از پساز پشتنظاره کنندنگاه کنند، تماشا کنند
خود نمایینشان دادنخود داوریقضاوت
پهنهمیدان، سطحصنوبرنام درخت
زینت دادتزیین کردپذیرفتقبول کرد
جویپیدا کنبودباشد، هست
بگشودباز کردسراغپی چیزی رفتن، دنبال
تصمیماراده، قصدنخستاول، ابتدا
پراکندپخش کردگوناگونمختلف
بگذاراجازه بدهمنظرهچشم انداز
مهاجرکوچ کننده، مهاجرت کنندهسطحقسمت هموار و خارجی جسم
چیره دستماهر، زبر دستلذتخوشی
ارغوانیرنگ قرمز مایل به بنفش ، به رنگ ارغوان
برکهجایی که آب جمع می شود
معنی کلمات درس آفریدگار زیبایی فارسی چهارم

کلمات هم خانواده درس اول فارسی چهارم

واژگان هم خانواده شعر «ستایش خدا» و  درس «آفریدگار زیبایی»:

صبح – صبحگاه – صبحانهجوی – جوینده
روشن – روشناییبقیه – باقی
هنرمند – هنرنما – هنرطبیعت – طبع – طبیعی
سطح – مسطح – سطوحاثر – تاثیر – موثر
معرفت – عرفان تعریف – معروفتصویر – مصور – تصاویر – صورت
مزارع – مزرعه – زراعت – زرعمهاجر – مهاجرت – هجرت
نقش – نقاش – نقشههوش – هوشیار – باهوش – هوشمند
قشر – اقشارزینت – تزیین
نخست – نخستینپهن – پهنه – پهناور
منظره – نظر – ناظر – نظارتانتظار – منتظر
انتخاب – منتخبپهن – پهنا – پهناور
مشغول – شغل – شاغلاعتدال – معتدل – متعادل
طولانی – طویل – طولسفر – مسافرت – مسافر
جمع – جامع – مجموع – جامعه – جمعه – جماعتمعلوم – علوم – علم – عالم – معلم – تعلیم
کلمات هم خانواده درس اول فارسی چهارم

کلمات متضاد درس اول فارسی چهارم

واژگان متضاد شعر «ستایش خدا» و  درس «آفریدگار زیبایی»:

واژهمتضاد واژهواژهمتضاد واژه
روشناییتاریکیتیرهروشن
دشوارآسان، راحتبهتربدتر
داغسردنیکیبدی
ناپدیدپیدا، آشکارنخستآخر
گرمسردخواببیدار
شروعپایانسنگینسبک
زیبازشتنازککلفت، ضخیم
بی حوصلهبا حوصلههستنیست
متصلجداسوالجواب
دیدمندیدمآهستهسریع
نهانآشکاراوایلاواخر
معلوممجهولطولانیکوتاه
کمیابزیاد  
کلمات متضاد درس اول فارسی چهارم

کلمات مهم املایی درس اول فارسی چهارم

واژگان املایی شعر «ستایش خدا» و  درس «آفریدگار زیبایی»:

پاییزصحبتنقاشیتصمیمپذیرفتشروع
اطرافحشراتعسلغوکبرکهبگذار
تصویر منظره ایخاکستریطبیعتلذتانبوهتمشک
خوشه های طلامزارعنوبتسراغبعضیارغوانی
صنوبرهاقطره های بارانمهاجرسطحقشر نازکبراق
سعدیهوشیارمعرفتزینتچیره دستدریغ
آهستهصبحگاهنهانمهربانیکلاغسار
غنچهحوصلهرمهعاقبت  
کلمات مهم املایی درس اول فارسی چهارم

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

4 از 6 رای

+ارسال دیدگاه

2 دیدگاه ها