معنی کلمات درس باغچه اطفال فارسی چهارم + کلمات هم خانواده، متضاد و کلمات سخت

در این نوشته با معنی کلمات درس باغچه اطفال فارسی چهارم همراه شما هستیم.

معنی کلمات درس باغچه اطفال فارسی چهارم

معنی کلمات درس «باغچه ی اطفال» و شعر «همای رحمت»:

واژهمعنیواژهمعنی
خشنودراضی، خوشحالطاقسقف
میهنوطن، کشوربرگزیده شدنانتخاب شدن
کنجگوشهاستعدادآمادگی، توانایی
آموزگارمعلم، دبیربردباریشکیبایی، صبر
حرفهشغل، پیشه، کارقریحهطبع، ذوق
سرگذشتشرح حالاعتماداطمینان
قریحهذوق، استعدادافکارجمع فکر، اندیشه ها
لبریزپر، لبالبسرمشقالگو، نمونه
صبرشکیبایی، بردباریدلسوزمهربان، غمخوار
قسمسوگندرخچهره، صورت، سیما
تصویرشکل، عکسمتحیرشگفت زده، حیرت زده
گرداگرداطراف، پیرامونآیتنشانه، دلیل، علامت
سرمشقالگو، نمونهرونقرواج
فعالیتکوشش، تلاشپُرشورپر حرارت، با هیجان
از پساز پشتبهرهفایده، کمک
ویژهخاص، مخصوصپندنصیحت، اندرز
ارادهخواست، میل، تصمیم
دایر شدنتشکیل شدن، ایجاد شدن
عاجزناتوان، درمانده، ضعیف
فروزانتابان، درخشان، روشن
بهره رساندنفایده داشتن، مفید بودن
رحمتمهربانی، دلسوزی، بخشایش
طبعذوق، استعداد، ذات، سرشت
جویاکنجکاو، جستجوگر،  جست و جو کننده
رونق داشتنخوب بودن وضع کسب و کار
اقامت گزیدمدر جایی ساکن شدم، ماندم
دایر شدنتشکیل شدن ، ایجاد شدن
ابداعنوآوری، ایجاد کردن، چیزی از نو پدید آوردن
مدارابا نرمی و ملایمت رفتار کردن
مدارابا نرمی و ملایمت رفتار کردن
مسکینفقیر، تهیدست، بینوا، بیچاره
بامپشت بام، بالای ساختمان
خشنودراضی، خوشحال، شادمان، قانع
ماسواموجودات، مخلوقات، غیر از خدا
کَرَملطف، جوانمردی، بزرگواری
نگینسنگ قیمتی که روی انگشتر می گذارند
عَلَم کندمعرفی کند، مشهور سازد، برپا کند
اطفالجمع طفل، خردسالان، بچه ها، کودکان
کنجکاوکاوش کننده، جست و جو کننده
فعّالپُرکار، کوشا، جمع فعل، کارها، رفتارها
قفقازسرزمینی در غرب دریای خزر
اداره می کردکارگردانی می کرد، می گرداند
اختراعپدید آوردن، درست کردن، ایجاد کردن
قاتلکسی که دیگری را می کشد
مقصودخواسته، آرزو، نیت اراده، خواسته، میل، تصمیم، مراد
اجتماعگروه، جمعی از دسته های انسانی، گرد هم آمدن
مکتبمحل درس خواندن، مدرسه در گذشته، نام «مدرسه» در قدیم
پشتکارتلاش برای انجام کاری، با علاقه کاری را پیگیری کردن، همت و جدیت
منقلظرفی که در آن ذغال یا هیزم می ریزند و آتش روشن می کنند.
ذوقشور و شوق، علاقه، توانایی، نشاط، خوشی، علاقه و استعداد برای یادگیری
هماپرنده ای افسانه ای که اگر سایه اش بر سر کسی بیفتد آن شخص خوشبخت می شود
ابوالعجائبپدر شگفتی ها؛ یعنی بسیار شگفت انگیز، باعث شگفتی ها، شگفت انگیز

کلمات هم خانواده درس «باغچه ی اطفال» و شعر «همای رحمت»:

صبر – صابر – صبورفعّال – فعالیت
رحمت – رحیم – رحممقصود – قصد – قاصد
قبول – قابل – مقبولعشق – معشوق
کرم – کریم – کرامتاسیر – اسارت
شهدا – شهادت – شهیدقاتل – قتل – مقتول
اطفال – طفل – طفولیتاختراع – مخترع
جویا – جویندهراضی – رضایت – مرضیه
شعر –  شاعر – مشاعرهاقامت – مقیم
اعتماد – معتمدتصویر – تصور – مصور
استعداد – مستعدطفل – طفولیت – اطفال
مکتب – کتاب – کاتب – مکتوب

کلمات متضاد درس «باغچه ی اطفال» و شعر «همای رحمت»:

واژهمتضاد واژهواژهمتضاد واژه
باسوادبی سوادجدیدقدیم
قبولرد، مردودابتداانتها
تواناناتوانطولانیکوتاه
خالیپُراسیرآزاد
گداثروتمندمسکینثروتمند
لبریزخالیطاقکف
ناشنواشنواتازهکهنه
روشنخاموشسردگرم
سختیراحتىبیروندرون
بیدارخواب 

کلمات سخت درس «باغچه ی اطفال» و شعر «همای رحمت»:

عشققطعه زغالمنقلکرسیحرفه ایگچ بُری
طبع پرشورذهن جویاراضیبرگزیدهاقامت گزیدمعَلَم کند
ذوققریحهباغچه اطفالنمی پذیرندعاجز بودنداستعداد
ابداعشرح حالباغچه باناعتمادفعلنقّاشی
شعرطاق مسجدقنادیرونقراضیاختراع
مقصودتحصیلیهمای رحمتآیتماسواگدای مسکین
ابوالعجائبشعله ی فروزان  

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

0 از 0 رای

+ارسال دیدگاه