معنی کلمات درس دریاقلی فارسی ششم + کلمات متضاد و هم خانواده
در این نوشته با معنی کلمات درس دریاقلی فارسی ششم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس دریاقلی فارسی ششم
واژه | معنی واژه | واژه | |
هدف | مقصود، منظور | به هنگام | |
بهمن شیر | نام رودخانه ای است | انگار | |
ارج | ارزش | جوانمردی | سخاوت، بخشندگی |
دلاور مرد | مرد شجاع و دلیر | دیار | |
دلیرانه | شجاعانه | همّت | قصد، اراده و عزم قوی |
تکلیف | موقعیّت، وضعیّت | پاسداری | |
مزار | قبر، گور، آرامگاه | حاشیه | |
بی شک | یقیناً، حتماً | ناگوار | |
مقابله | مبارزه کردن | کماندار ایرانی | |
دلا | ای دل | شرمگین | |
جُرم | گناه | نیروها | سربازان و سپاهیان |
اسارت | اسیر شدن، گرفتاری | محیط | |
محبّت | عشق | صحنه | |
خاندان | خانواده، تبار، دودمان | زینت | زیبایی، آرایش، زیور |
دژخیمان | دشمنان | ساعی | سعی کننده، کوشا |
تلاوت | خواندن، قرائت کردن | غافل | بی خبر، فراموشکار |
جلسات | نشست ها | استقبال | |
سرشار | پُر، انباشته | استقامت | پایداری و مقاومت |
خاموش | ساکت | مدّعیان | |
تأسیس | ایجاد، پی ریزی، تشکیل | ||
بی رحمانه | با سنگ دلی و بی رحمی | ||
تحصیل | یادگیری، به دست آوردن | ||
انتشار | منتشر کردن، چاپ کردن | ||
انتقال | جابجایی، نقل مکان کردن | ||
مدافعان | جمع مدافع، دفاع کنندگان | ||
محدود | ناچیز و کم، مختصر، اندک | ||
نام آوران بی شمار | پهلوانان مشهور بسیار زیاد | ||
جوامع | جمع جامعه، کشور، مملکت | ||
جدّی | کوشا، وظیفه شناس، سختگیر | ||
تأمین می کرد | آماده می کرد، فراهم می کرد | ||
اقدامات | جمع اقدام، دست زدن به کارها | ||
تحقّق | انجام، اجرا، به حقیقت پیوستن | ||
به پا خاسته | ایستاده، آماده برای قیام و مبارزه | ||
غریبانه | غریب وار، دور از وطن و تنها بودن | ||
تلفات | نابود شده ها، از دست دادن افراد | ||
چِلّه ی کمان | نخ کمان که تیر در آن قرار می گیرد | ||
بعثی | نیروهای ارتش عراق در زمان صدام | ||
حقایق | جمع حقیقت، حقیقت ها، راستی ها | ||
محاصره | اطراف کسی یا جایی را احاطه کردن | ||
ناکام | کسی که به آرزوی خود نرسیده باشد | ||
رکاب بزن | سریع تر دوچرخه را به حرکت در بیاور | ||
غافلگیرکننده | غیر منتظره بودن و ناگهانی بودن کاری | ||
یوسف گم گشته | در اینجا، منظور مهندس تُندگویان، است | ||
هیئت | گروهی که در ایّام محرّم عزاداری می کنند | ||
ایثار | از خودگذشتگی، کسی را بر خود برتری دادن | ||
اوراق فروشی | مکانی که پاره های اتومبیل فروخته می شود | ||
مانع سقوط | جلوی دشمن را گرفتن تا شهرها را تصرّف نکند | ||
مُبادله | رد و بدل کردن، چیزی را دادن و چیزی را گرفتن | ||
تحمیلی | کسی را به پذیرش چیزی وادار بکنند، وادار شده | ||
خمپاره | نوعی گلوله که با توپ قابل حمل، پرتاب می شود | ||
الکن | کسی که زبانش به هنگام صحب، گیر می کند، لال | ||
پالایشگاه | محلّی برای صاف و پالایش کردن موادّی مثل نفت خام | ||
جهانی | در این شعر به معنی بسیار زیاد، مفهوم بزرگی می دهد | ||
بند | طناب، زنجیر، ریسمان؛ در این شعر به معنی زندان است | ||
مناطق | جمع منطقه، بخشی از یک سرزمین مانند شهرها و روستاها | ||
تبعید | کسی را از وطن خود به جای دیگر فرستادن، دور کردن، راندن | ||
اعلامیّه | برگی شامل نوشتهای معمولاً سیاسی یا مذهبی برای پخش عمومی، آگهی | ||
آزادگان | در این درس به معنی اسیران جنگی ایرانی آزاد شده پس از جنگ ایران و عراق؛ واژه ی «آزاده» در اصل، به معنی آزاد، وارسته، نجیب | ||
حقوق بشر | مجموعه ی حق ها و آزادی های اختصاص یافته به عنوانِ حقّ طبیعی انسان که باید از جانب همه ی قدرت های سیاسی، محترم شمرده شود |
کلمات هم خانواده درس «دریاقُلی»
سرعت – سریع | زمان – زمانه – زمینه |
انتظار – منتظر | قدرت – قادر |
حد – حدود | معروف – عرف – معرّف |
جمع – جوامع | وسعت – وسیع |
هدف – اهداف | ظلم – ظالم – مظلوم |
انتقال – منتقل – نقل – ناقل | تکلیف – تکالیف – مکلّف |
محاصره – حصار – حصر | سقوط – ساقط – سقط |
مقدّس – قدس – اقدس – قدّیس | مانع – منع – ممنوع – موانع |
شغل – شاغل – مشغله – شغال | اوراق – ورق – تورق – ورقه |
نفوذ – نافذ – منافذ – منفذ | مقدّس – قدس – اقدس – قدّیس |
موقع – موقعیت – مواقع – واقعه | مقابله – مقابل – قابل – قبل – قبله |
دفاع – مدافع – دفعات – دفعه – دفع | خاطر – خاطره – خاطرات – خطور – خطر |
واژگان متضاد درس «دریاقُلی»:
واژه | متضاد واژه | واژه | متضاد واژه |
مهاجم | مدافع | مستقل | وابسته |
خوشایند | ناگوار | صعود | سقوط |
شب | روز | بی شمار | کم شمار |
آباد | ویران | جنگ | صلح |
دشمن | دوست |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
23 دیدگاه ها
خیلی عالیه متشکرم از شما
سلام اگه کلمات املایی هم داشت که باهاش جمله عاطفی خبری پرسشیو.. بسازه خیلی خوب بوودد
چرا متضاد نداره ????????????️
بدنبود
خیلی بده
ممنون
God
عالی
تابچه بخواهد بخاد بخونه صبح شده
افتتاح
عالی
اگر مترادف داشت بهتر بود.
سلام مرسی عالی
عالی بود ممنون
خیلی الی بود ممنونم
خوب
خیلی عالی ممنونم
عالی
چرا مترادف نداره
هم معنی همون مترادفه
سلام رونالدو ومسی جوفتشون خوب است تو چی خوب است
چی میگی ؟
عالی
ممنون خیلی خوبه