معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم + آرایه های ادبی و معنی کلمات

در این نوشته با معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم همراه شما هستیم.

معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

متن درس « عجایب صنع حق تعالی» و معنی متن:

درس دوم

عجایب صنع حق تعالی

  • نویسنده: امام محمد غزالی
  • آثار: کیمیای سعادت ، احیاء العلوم ، نصیحه الملوک

بدان که هرچه در وجود است، همه صُنعِ خدای تعالی است.

آگاه باش که هر چه در جهان هستی وجود دارد، همه را خداوند بلند مرتبه آفریده است.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
بِدانآگاه باشوجودمنظور، دنیا
صُنعآفرینش، احسانتعالیبلند مرتبه
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر وی است، چون کوه ها و بیابان ها و نهر ها و آنچه در کوه هاست، از جواهر و معادن.

آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آن چه بر روی زمین است مانند کوه و بیابان و رودخانه و آن چه در کوه هاست از سنگ های قیمتی و معدن ها.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
بر ویبر رویِ زمیننهرهاجوی ها، رودخانه ها
جواهرجمع جوهر
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

در متن، دو مراعات نظیر با هم آمده که شبکۀ معنایی ایجاد کرده )آسمان، آفتاب، ماه، ستارگان، زمین) و )کوه، بیابان، نهرها، جواهر، معادن).

آسمان و زمین ←  تضاد

و آنچه بر روی زمین است، از انواع نباتات و آنچه در برّ و بحر است، از انواع حیوانات.

و آنچه که بر روی زمین وجود دارد از گیاهان و آنچه که در خشکی و دریا وجود دارد از انواع حیوانات.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
نباتاتجمع نبات، گیاهانبرّخشکی
بحردریا
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

برّ و بحر   تضاد

و آنچه میان آسمان و زمین است، چون میغ و باران و تگرگ و رعد و برق و قوس قُزَح.

و آن چه که در میان آسمان و زمین است، مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین کمان.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
میغابرقوس قُزَحرنگین کمان
برق                                           آذرخش، صاعقه
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

آسمان و زمین ← تضاد

میغ، باران، برف، تگرگ، رعد، قوس قزح ←  مراعات نظیر

و علاماتی که در هوا پدید می آید، همه عجایب صُنعِ حق تعالی است و این همه آیات حق تعالی است. که تو را فرموده است تا در آن نظر کنی.  پس اندر این آیات، تفکّر کن.

و نشانه هایی که در هوا آشکار می شود، همه شگفتی های آفرینش خداوند بزرگ است و این ها نشانه هایی از خداوند بلندمرتبه است که به تو فرمان داده است که در آن ها نگاه کنی )دقّت کنی) پس در این نشانه های خداوند، فکر و اندیشه کن.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
اندردرعجایبشگفتی ها
علاماتجمع علامت، نشانه ها
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

در زمین نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است و جوانب وی فَراخ گسترانیده.

به زمین نگاه کن که خداوند چگونه آن را مانند فرشی برای تو آماده کرده و اطراف آن را گسترده کرده است.

واژهمعنی واژه
بساطفرش، هر چیز گستردنی
جوانبوارستن، رها شدن، خلاص یافتن
فَراخوارستن، رها شدن، خلاص یافتن
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

منظور از جوانب وی ← همه جای زمین است

و از زیر سنگ های سخت، آب های لطیف، روان کرده تا بر روی زمین می رود و به تدریج بیرون می آید.

و از زیر سنگ های محکم، آب گوارا جاری کرده است که بر رویِ زمین جاری می شود و کم کم از زیر زمین بیرون می آید.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
لطیفزُلال، گوارابه تدریجکم کم
روانجاری
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

سخت و لطیف ←   تضاد

در وقتِ بهار بنگر و تفکّر کن که زمین چگونه زنده می شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.

به هنگام بهار نگاه کن که زمین چطور شاداب و سرسبز می شود و مانند پارچه ای ابریشمی، رنگارنگ و زیبا می شود بلکه هزار رنگ می شود. 

واژهمعنی واژه
دیباپارچه ی ابریشمی رنگی
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

چون دیبا  ← تشبیه

بلکه هزار رنگ شود  ←  اغراق و بزرگ نمایی

نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمین را هر یکی بر شکلی دیگر و بر صورتی دیگر و همه از یک دگر نیکوتر؛

به پرندگان آسمان و حشره های روی زمین نگاه کن که هر یک را با شکل و ظاهری متفاوت آفریده و هر کدام از دیگری بهتر و زیباتر است.

هر یکی را آن چه به کار باید، داد و هر یکی را بیاموخته که غذای خویش چون به دست آورد و بچّه را چون نگه دارد تا بزرگ شود و آشیان خویش چون کند. در مورچه، نگاه کن که به وقت خویش، غذا چون جمع کند.

آن چه لازم بود به هر یک از )موجودات( داده و به هر کدام، یاد داده که چگونه غذا به دست بیاورد و از بچّه نگهداری کند تا بزرگ شود و چگونه لانۀ خود را بسازد. به مورچه نگاه کن که چگونه در زمان مناسب غذایش را جمع آوری می کند.

اگر در خانه ای شوی که به نقش و گچ کنده کرده باشند، روزگاری دراز، صفت آن گویی و تعجّب کنی؛ و همیشه در خانه خدایی، هیچ تعجّب نکنی؟

اگر داخل خانه ای بِرَوی که نقّاشی و گچ بُری کرده باشند، زمان زیادی آن را وصف می کنی و از آن کار، تعجّب می کنی در حالی که همیشه در خانه ی خدا  )دنیا(  هستی و اصلا تعجّب نمی کنی.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
شَویبِرویصفت آن گوییآن را وصف می کنی
کنده کرده باشندکنده کاری کرده  باشند
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

خانۀ خدا )در خانۀ خدایی)  ←  منظور، دنیا است.

و این عالم، خانۀ خداست و فرش وی زمین است و لکن سقفی بی ستون و این عجب تر است و چراغ وی ماه است و شعله ی وی آفتاب و قندیل های وی ستارگان.

و این دنیا، خانۀ خداست و فرش آن، زمین است و سقفِ بی ستون آن، آسمان است که این بسیار عجیب است و چراغ آن ماه است و شعلۀ آن، خورشید و چراغدان هایش ستارگان هستند.

واژهمعنی واژه
قندیلچراغ آویز، چراغدان
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

این عالم خانۀ خداست ←  تشبیه

فرش آن زمین است ←   تشبیه

چراغ وی ماه است  ←   تشبیه

شعلۀ وی آفتاب است ←  تشبیه

سقف  ←   منظور، آسمان است.

و تو از عجایب این، غافل که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمی گنجد.

و تو از شگفتی های این دنیا بی خبری، زیرا دنیا بسیار بزرگ است و قدرت تو اندک و زیبایی ها و بزرگی های آن را درک نمی کنی.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
غافلبی خبرمختصرکم و کوتاه، ناچیز
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

بزرگ و مختصر ←   تضاد

و مَثَل تو چون مورچه ای است که در قصر مَلِکی سوراخی دارد؛ جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمی بیند؛ و از جمال صورتِ قصر و بسیاری غلامان و سریرِ مُلکِ وی، هیچ خبر ندارد.

ای انسان، تو در این دنیا مثل مورچه ای هستی که در قصر پادشاهی لانه دارد، جز غذا و دوستان خود به چیز دیگری فکر نمی کند و از زیبایی کاخ و نوکران و تخت پادشاه، خبرندارد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
مَلِکپادشاهمَثَلوصفِ حال، داستان
مُلکفرمانرواییسریرتخت
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

قصر، مَلِک، غلام ←  مراعات نظیر

اگر خواهی به درجۀ مورچه قناعت کنی، می باش و اگر نه، راهت داده اند تا در بُستانِ معرفتِ حق تعالی، تماشا کنی و بیرون آیی. چشم باز کن تا عجایب بینی که مدهوش و متحیّر شوی

ای انسان، اگر می خواهی در حدّ و اندازۀ مورچه باشی، باش و اگر نمی خواهی مثل مورچه باشی به تو اجازه داده اند که در باغ شناخت خداوندِ بزرگ، تماشا کنی و او را بهتر بشناسی، پس چشمت را باز کن و دقت کن تا شگفتی های آفرینش خداوند را در دنیا ببینی و شگفت زده و حیران شوی.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
معرفتشناختتعالیبلند مرتبه
بُستانباغچشم باز کندقّت کن
مدهوشسرگشتهمتحیّرحیران و متعجّب
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

آرایه ادبی:

بُستان معرفت ←   منظور، دنیا است.

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

5 از 5 رای

+ارسال دیدگاه

6 دیدگاه ها