جواب صفحه ۸۹ فارسی سوم
در این نوشته با جواب صفحه ۸۹ فارسی سوم همراه شما هستیم.
جواب صفحه ۸۹ فارسی سوم
بیاموز و بگو
حکایت، داستان کوتاهی است که از روزگار گذشته برجای مانده است و با پند، اندرز و نصیحت همراه است و تجربه ای از زندگی را بازگو می کند. قسمت اول متن درس نویسندهی بزرگ، نمونه ای از حکایت است. حالا اگر حکایت دیگری را می دانی برای دوستانت تعریف کن.
پادشاهی با غلامی در کشتی نشست و غلام دریا را تا آن زمان ندیده بود، گریه و زاری می کرد و لرزه بر اندامش افتاده بود چندان که او را دلداری دادند، آرام نگرفت. حکیمی در آن کشتی بود، به پادشاه گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی آرام کنم. پادشاه گفت: غایت لطف و کرم باشد. فرمان داد تا غلام را به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، او را از دریا گرفتند. چون بر کشتی آمد به گوشه ای نشست. پادشاه تعجب کرد؛ پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول رنج غرق شدن نچشیده بود و قدر سلامتی نمی دانست، همچنین که قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
گوش کن و بگو
با دقت به داستان کوتاه گوش کن و سپس ترتیب درست جمله های زیر را بگو.
۱- روزی خرگوش تصمیم گرفت برای دیدن عمویش به آن طرف رودخانه برود.
۲- خرگوش به قورباغه ای که کنار رودخانه بود، گفت: «اگر جای من بودی، چطور از رودخانه میگذشتی؟!»
۳- گنجشک در پاسخ گفت: «من اگر جای تو بودم، پرواز می کردم.»
۴- فیل گفت: «اگر جای تو بودم، اصلا به آن طرف رودخانه نمی رفتم.»
۵- خرگوش خیلی خوشحال شد و از فیل، گنجشک و قورباغه تشکر کرد.
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.