ترجمه و معنی حوار صفحه ۵۳ عربی دهم
در این نوشته با ترجمه و معنی حوار صفحه ۵۳ عربی دهم همراه شما هستیم.
ترجمه و معنی حوار صفحه ۵۳ عربی دهم
در گروههای دو نفره شبیه گفتوگوی زیر را در کلاس اجرا کنید.
(فی صالَهِ التَّفتیشِ بِالْجَمارِکِ) (گفتوگویی در سالن بازرسی گمرک) | |
شُرطیُّ الْجَمارِکِ پلیس گمرک | اَلزّائِرَهُ زائر |
اِجلِبی هٰذِهِ الْحَقیبَهَ إلَی هُنا. این چمدان را این جا بیاور | عَلَی عَینی، یا أَخی، وَلٰکِنْ ما هیَ الْمُشکِلَهُ؟ به روی چشم، ای برادرم، ولی مشکل تو چیست؟ |
تَفتیشٌ بَسیطٌ. بازرسی ساده | لا بأَسَ. اشکالی ندارد. |
عَفواً؛ لِمَن هٰذِهِ الْحَقیبهُ؟ ببخشید، این چمدان برای کیست؟ | لِأُسرَتی. برای خانوادهام. |
اِفتَحیها مِنْ فَضلِکِ. لطفا آن را باز کن. | تَفَضَّلْ، حَقیبَتی مَفتوحَهٌ لِلتَّفتیشِ. بفرمایید، چمدانم برای بازرسی باز است. |
ماذا فی الْحَقیبَهِ؟ چه چیزی در چمدان است؟ | فُرشاهُ الْأَسنانِ و الْمَعجونُ وَ الْمِنشَفَهُ وَ الْمَلابِسُ … مسواک و خمیر دندان و حوله و لباسها …. |
ما هٰذَا الْکِتابُ؟ این کتاب چیست؟ | لَیسَ کِتاباً؛ بَلْ دَفْتَرُ الذِّکرَیاتِ. کتاب نیست؛ بلکه دفتر خاطرات است. |
ما هٰذِهِ الْحُبوبُ؟ این قرصها چیست؟ | حُبوبٌ مُهَدِّئَهٌ، عِندی صُداعٌ. قرصهای آرام بخش، من سر درد دارم. |
هٰذِهِ، غَیرُ مَسموحَهٍ. این غیر مجاز است. | وَ لٰکِن أَنا بِحاجَهٍ إلَیها جِدّاً. اما من واقعاً به آنها نیاز دارم. |
لا بأَسَ. اشکالی ندارد | شُکراً. متشکرم |
اِجمَعیها وَ اذْهَبی. آنها را جمع کن و برو. | فی أَمانِ اللّٰهِ. در امان خدا. |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.