در این نوشته با معنی کلمات درس کاجستان فارسی پنجم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس کاجستان فارسی پنجم
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
تأمّل کن | فکر کن، اندیشه کن | تحمّل کن | شکیبا باش، صبر کن |
تحمّل | طاقت، توانایی | نرمی | لطافت، مهربانی |
ملایم | آرام | آسیب دیده | مجروح، زخمی |
کم کمک | آرام آرام | آسان | به راحتی |
بیش از آن که | قبل از آن که | پسرک | پسر کوچک |
کرم کرده | لطف کن | مسیر | راه، محلّ عبور |
نصیحتی | پند و اندرزی | احتیاج دارم | نیاز دارم |
مطمئن شوی | یقین پیدا کنی | سرنگون خواهی شد | به زمین خواهی افتاد |
محصول | حاصل | تصوّر کن | فکر کن، خیال کن |
غایب | پایان، نهایت | آری | بله، بلی |
غلام | بنده، عبد | مِحنت | رنج، درد |
در نهاد | شروع کرد، آغاز کرد | ملاطفت | محبّت، مهربانی |
مَلِک | پادشاه، سلطان | آزرده | رنجیده، ناراحت |
حکیمی | طبیب، پزشک | طریقی | راه، روش |
باری چند | چند باری | غوطه | فرو رفتن در آب |
خودرو | ماشین، وسیله ی نقلیه |
مایل بود | میل داشت، علاقه داشت |
خامُش | مخفّف خاموش، ساکت |
کرم | لطف، مهربانی، محبّت |
غوطه خورد | غرق شد، در آب فرو رفت |
جامه | لباس، پوشاک، تن پوش، رخت |
بر آمد | بالا آمد، وارد کشتی شد |
پسندیده آمد | مورد قبول واقع شد، پذیرفت |
پا گرفت | استوار و پابرجا شد، رشد کرد |
نام یافت | نامیده شد، خوانده شد |
بلافاصله | بدون درنگ، بدون معطّلی |
سرنگون شدن | واژگون شدن، از بین رفتن |
مراقبت کن | نگهداری کن، محافظت کن |
پیمودن مسافتی | طی کردنِ راهی و مکانی |
ویلون | یکی از سازهای موسیقی |
آشنا | دوست، آن که او را می شناسیم |
خطوط | جمع خط، خط ها (در این جا: سیم ها) |
نیازموده | آنچه که آزمایش نشده ، تجربه نشده |
سیم پیام | سیم های تلفن که سبب ارتباط می شوند |
رگبار | باران تُند با قطرات درشت که معمولًا کم دوام است |
سُکان | وسیله ای که برای هدایت کشتی از آن استفاده می شود |
تازیانه | رشته ای از چرم که برای زدن و راندن چهارپایان یا برای آزار و شکنجه ی او به کار می رفت |
به دل پسرک نشست | پسرک از آن صدا [ویلون] خوش آمد؛ این جمله کنایه است |
راز زندگی | از نظر نویسنده ی این درس، راز زندگی، همان سفر به دور دنیا و به دست آوردن تجربه های بسیار ارزشمند است |
محصولش را برداشت کنی | جمع کردن محصول کشاورزی |
مدارک (بالاترین مدارک علمی) | جمع مدرک، در اینجا به معنی گواهینامه ها و درجه های علمی |
حکمت (در این، چه حکمت بود؟) | دانش و معرفت، دلیل خردمندانه |
کلمات هم خانواده درس «کاجستان»:
سالم – سلامت – سلیم | رهگذران – رهگذرنده |
فکر – فکور – افکار – تفکّر | تحمّل – حمل – حامل – متحمّل |
خطوط – خط – خطّاط – خطّاطی | امواج – موج – موجه – موّاج |
یافتن – یابنده – یافته – یافتنی | عبور – عابر – مَعبر – معابر |
تشکّر – شکر – شاکر – شکرانه | احتیاج – محتاج – حاجت – حوایج |
خبر – اَخبار – مُخبر – خبرساز | حصار – محصور – حَصر – محاصره |
مراقبت – مراقب – مراقبه – مراقبین |
کلمات متضاد درس «کاجستان»:
واژه | واژه متضاد | واژه | واژه متضاد |
خارج | داخل | دوست | دشمن |
پاییزی | بهاری | آشنا | غریبه |
روز | شب | خم | راست |
نرمی | تُندی | ملایم | تُند |
سالم | بیمار | آسان | سخت، دشوار |
بالا | پایین | محکم | سُست |
زیاد | کم | ثروت | فقر |
بزرگ | کوچک | زیر | رو |
عاقبت | آغاز | کمترین | بیشترین |
ناامید | امیدوار | کوتاه | بلند |
ارزش | بی ارزش | بسیار | کم |
کلمات املایی درس «کاجستان»:
خطوط | دراز | رهگذران | تازیانه | لرزید | تأمّل کن |
تحمّل | اتّفاق | آسیب دیده | بعد | نوه اش | مسیر |
جست و جو | مزرعه | باقی | هر قدر | سقف اتاق | ویلون ها |
عبور | مهم | طی | تشکّر | عاقبت | بلوط |
لصیحتی | احتیاج | مطمئن | بلافاصله | خاراند | خاطرت |
بذری | تصوّر | مراقبت | محصولش | مسافتی | سقف اتاق |
خیره | استراحت | ضرر | حصار | ثانیه | آغوش |
افق | در حال اجرای موسیقی | ثروت |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت
«حالا درس»
جست و جو کنید.