جواب حکایت نگاری صفحه ۹۵ نگارش هشتم

در این نوشته با جواب حکایت نگاری صفحه ۹۵ نگارش هشتم همراه شما هستیم.

جواب حکایت نگاری صفحه ۹۵ نگارش هشتم

حکایت زیر را بخوانید و بازنویسی کنید:

حکایت:

به روزگار انوشیروان، روزی وزیرش، بزرگمهر، نزد وی آمد،. انوشیروان گفت: ای وزیر، همه چیز در عالم، تو دانی؟

بزرگمهر، خجل شد و گفت: نه، ای پادشاه.

انوشیروان گفت: همه چیز، پس که داند؟

بزرگمهر گفت: همه چیز، همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند.

بازنویسی:

در روزگار انوشیروان روزی وزیرش بزرگمهر به نزد او رفته . انوشیروان گفت ای وزیر تو همه چی در عالم می دانی ؟

 بزرگمهر خجالت زده شد و گفت : نه ای پادشاه..

انوشیروان گفت : پس چه کسی همه چی را می داند ؟

 بزرگمهر گفت: کسی که همه چیز را میداند هنوز از شکم مادری به دنیا نیامده هست

یعنی کسی (انسانی) وجود ندارد که همه چیز را بداند.

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

0 از 0 رای

+ارسال دیدگاه