ترجمه و معنی درس ۹ عربی هفتم

در این نوشته با ترجمه و معنی درس ۹ عربی هفتم همراه شما هستیم.

ترجمه و معنی درس ۹ عربی هفتم

الْإخْلاصُ فی الْعَمَلِ

اخلاص در عمل (تعهد به کار)

کانَ نَجّارٌ وَ صاحِبُ مَصنَعٍ صَدیقَینِ. فی یَومٍ مِنَ الْأیّامِ، قالَ النَّجّارُ لِصاحِبِ الْمَصْنَعِ: «أنا بِحاجَهٍ إلَی التَّقاعُدِ». أجابَ صاحِبُ الْمَصنَعِ : «وَلٰکِنَّکَ ماهِرٌ فی عَمَلِکَ وَ نحنُ بِحاجهٍ إلَیکَ یا صَدیقی». النَّجّارُ ماقَبِل. لَمّ رَأَی صاحِبُ الْمَصْنَعِ إصْرارَهُ ؛ قَبِلَ تَقاعُدَهُ وَ طَلَبَ مِنْهُ صُنْعَ بَیتٍ خَشَبیٍّ قَبْلَ تَقاعُدِهِ کَآخِرِ عَمَلِهِ فی الْمَصْنَعِ.

نجار و صاحب کارخانه ای دوست بودند. در روزی از روز ها ، نجار به صاحب کارخانه گفت: من بازنشستگی احتیاج دارم. صاحب کارخانه پاسخ داد: ولی ای دوست من، تو در کارت ماهری و ما به تو احتیاج داریم. نجار قبول نکرد. هنگامی که صاحب کارخانه اصرارش را دید، بازنشستگی اش را قبول کرد و قبل از بازنشستگی اش از او ساختن خانه چوبی را به عنوان اخرین کارش را در کارخانه خواست.

ذَهَبَ النجّارُ إلَی السّوقِ لِشِاءِ الْوَسائِلِ لِصُنْعِ الْبَیتِ الْخَشَبیِّ الْجَدیدِ. هوَ اشْتَرَی وَسائِلَ رَخیصهً وَ غَیرَ مُناسِبهٍ وَ بَدَأَ بِالْعَمَلِ لٰکِنَّهُ ماکانَ مُجِدّا و ما کانَتْ أخْشابُ الْبَیْتِ مَرْغوبَهً.

نجار برای خریدن وسایل برای خانه چوبی جدید به بازار رفت. او وسایل ارزان و نامناسب خرید و شروع به کار کرد ولی کوشا نبود، و چوب های خانه مرغوب نبود.

بَعْدَ شَهْرَیْنِ ذَهَبَ عِنْدَ صاحِبِ الْمصنَعِ وَ قالَ لَهُ: «هذا آخِرُ عَمَلی».

بعد دو ماه نزد صاحب کارخانه رفت و به او گفت: این آخرین کار من  است.

جاءَ صاحِبُ الْمَصْنَعِ وَ أعْطاهُ مِفْتاحاً ذَهَبیّاً وَ قالَ لَهُ».

صاحب کارخانه آمد و کلیدی طلایی به او داد و گفت به او:

«هٰذا مِفْتاحُ بَیتِک.هٰذَا الْبَیْتُ هَدیَّهٌ لَکَ ؛ لِآنَّکَ عَمِلْتَ عِنْدی سَنَواتٍ کَثیرَهً».

«این کلید خانه ات است. این خانه هدیه ای برای تو است. زیرا تو سال های زیادی نزد من کار کردی.»

نَدِمَ النَّجّارُ مِنْ عَمَلِهِ وَ قالَ فی نَفْسِهِ : «یالَیْتَنی صَنَعْتُ هٰذَا الْبَیْتَ جَیِّداً!»

نجار از کارش پشیمان شد و با خودش گفت: «ای کاش من این خانه را به خوبی می ساختم.»

قالَ رَسولُ اللهِ (ص): رَحِمَ اللهُ امْرَأ عَمِلَ عَمَلاً فَأتقَنَهُ.

رسول خدا (ص) می فرمایند: رحمت خدا بر کسى که کار را انجام دهد و آن را خوب و محکم انجام دهد.

خلاصه درس

داستان در مورد نجاری است که تصمیم به بازنشستگی می‌گیرد. صاحب کارخانه که دوست نجار نیز هست، از او درخواست می‌کند که قبل از بازنشستگی، یک خانه چوبی بسازد. نجار به بازار می‌رود و وسایل ارزان و نامناسب می‌خرد و با بی‌میلی خانه را می‌سازد. پس از اتمام کار، صاحب کارخانه کلید خانه را به عنوان هدیه به نجار می‌دهد. نجار پشیمان می‌شود که چرا خانه را به خوبی نساخت.

کلمات مهم

کلمه عربیترجمه فارسی
إخلاص فی العملتعهد به کار
نجارنجار
صاحب المصنعصاحب کارخانه
التقاعُدبازنشستگی
وسائلوسایل
رخیصهارزان
مناسبهمناسب
خشبچوب
مرغوبهمرغوب
مفتاحکلید
هدیههدیه
ندمپشیمان شدن
رسول الله (ص)پیامبر خدا (ص)
أتقنهخوب و محکم انجام دادن

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

5 از 8 رای

+ارسال دیدگاه