در این نوشته با جواب فکر میکنم صفحه 22 هدیه سوم همراه شما هستیم.
حلیمه به چه چیزی فکر می کرد؟
او به حرف های محمد که می گفت: «مادر، از این گردنبند هیچ کاری بر نمی آید. من کسی را دارم که همیشه و در همه جا با من است. او مرا از خطرها حفظ می کند» فکر می کرد.
گام به گام قسمت های دیگر درس همیشه با من
- جواب فکر میکنم صفحه ۲۲ هدیه سوم
- جواب دوست دارم صفحه ۲۲ هدیه سوم
- جواب گفت و گو کنیم صفحه ۲۳ هدیه سوم
- جواب ببین و بگو صفحه ۲۴ هدیه سوم
- جواب بگرد و پیدا کن صفحه 25 هدیه سوم