در این نوشته با سوالات متن درس پنجم دین و زندگی دوازدهم با جواب همه رشته غیر انسانی همراه شما دوازدهمی ها هستیم شما در ادامه می توانید جزوه پرسش و پاسخ درس پنجم دین و زندگی پایه دوازدهم را مشاهده کنید.

سوالات متن درس پنجم دین و زندگی دوازدهم

عمل اختیاری» را با عمل غیراختیاری» مقایسه نمایید. (با ذکر مثال)

پاسخ: میان حرکات قلب یک فرد برای گردش خون و حرکات پای وی هنگام قدم زدن، تفاوت اساسی وجود دارد. همچنان که تفاوت است میان حرکت دستی که بر اثر بیماری لرزش دارد با حرکت دستی که خود شخص برای غذا خوردن بالا و  پایین می آورد. ضربان قلب و حرکت دستی که لرزش دارد، اختیاری نیست؛ ولی حرکات پا برای رفتن به سوی یک مقصد و حرکات دست در هنگام غذا خوردن، اختیاری و تابع اراده انسان است.

«اختیار» به چه معناست و چگونه «حقیقتی» است؟

پاسخ به معنای توانایی بر انجام یک کار یاترک آن است»-یک حقیقت «وجدانی» و «مشهود» است و هر انسانی آن را در خودمی یابد و می بیند که شبانه روز در حال تصمیم گرفتن برای انجام یک کار یا ترک آن است.

کسی که اختیار را در سخن یا بحث انکار می کند، در «عمل» از آن بهره می برد و آن را اثبات می کند

درست – نادرست

آیا همه امور زندگی ما، اختیاری» هستند توضیح دهید

پاسخ: «خیر»؛ بسیاری از امور اختیاری نیست، و ما در وقوع آنها نقشی نداریم. به عنوان مثال، هیچ یک از ما در عملکرد دستگاههای مختلف بدن خود مانند دستگاه گوارش با گردش خون، و همچنین در قوانین حاکم بر طبیعت مانند قانون جاذبه زمین، توالی   و نقشی نداریم و این امور خارج از اختیار ما و به صورت «طبیعی» انجام می شود. در عین حال، باید توجه داشت که همین اختیار محدودی که داریم، مبنای تصمیم گیری های ما و تعیین کننده عاقبت و سرنوشت ماست

همه ما با وجود روشن بودن اختیار و بی نیازی آن از استدلال، شواهدی بر وجود آن را در خود می یابیم؛ سه مورد را نام ببرید. 

پاسخ: ۱) تفکر و تصمیم

۲) احساس رضایت یا پشیمانی

۳) مسئولیت پذیری از شواهد وجود اختیار در انسان،

«تفکر و تصمیم» را توضیح دهید.

پاسخ: هرکدام از ما همواره تصمیم هایی می گیریم و برای این تصمیم ها ابتدا، «اندیشه می کنیم» و «جوانب آن را می سنجیم» و سپس، «دست به عمل می زنیم.» گاهی نیز دچار تردید می شویم که از میان چندین کار، کدام یک را انتخاب کنیم. دست آخر، پس از بررسی های لازم، یکی را برگزیده و عمل می کنیم.

بیت ذیل، به کدامیک از شواهد وجود اختیار در انسان دلالت دارد؟

این که فردا این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار است ای صنم» ۱) تفکر و تصمیم

به ۲) احساس رضایت

۳) احساس پشیمانی

4 مسئولیت پذیری

از شواهد وجود اختیار در انسان، احساس رضایت یا پشیمانی» را شرح دهید.

پاسخ: هر گاه در کاری موفق شویم، احساس رضایت و خرسندی وجودمان را فرا می گیرد. این احساس رضایت، نشانه أن است که آن کار را از خود و نتیجه اراده و تصمیم عاقلانه خود می دانیم. گاه نیز در کاری مرتکب اشتباه می شویم و به خود یا دیگری زیان و ضرر می رسانیم. در این هنگام احساس ندامت و پشیمانی می کنیم و با خود می گوییم: ای کاش آن کار را انجام نمی دادم. این احساس ندامت، نشانگر آن است که «من توان ترک آن کار را داشته ام».

 ابیات ذیل، به کدام یک از شواهد وجود اختیار انسان دلالت دارند؟

گر نبودی اختیار این شرم چیست این دریغ و خجلت و آزرم چیست؟ وان پشیمانی که خوردی زان بدی زاختیار خویش گشتی مهتدی »

پاسخ: «احساس رضایت یا پشیمانی».

همچنین ببینید: جواب فعالیت های سلامت و بهداشت دوازدهم

از شواهد وجود اختیار در انسان، مسئولیت پذیری» را شرح دهید.

پاسخ: هر کدام از ما، خود را مسئول کارهای خویش می دانیم. به همین جهت، آثار و عواقب عمل خود را می پذیریم و اگر  به کسی زبان و ضرر رسانده ایم، آن را جبران می کنیم.«عهدها و پیمان ها» نیز بر همین اساس استوارند. بنابراین، اگر کسی پیمان شکنی کند و مسئولیتش را انجام ندهد، خود را مستحق مجازات می داند

 ابیات ذیل، به کدام یک از شواهد وجود اختیار انسان دلالت دارند؟

« هیچ گویی سنگ را فردا بیا ور نیایی من دهم بد را سزا؟ هیچ عاقل مر کلوخی را زند هیچ با سنگی عتابی کس کند؟ »

پاسخ: «مسئولیت پذیری».

اگر از ما سؤال شود: «خدای متعال، متناسب با کدام قوه بشر ، وی را راهنمایی کرده و او را آزاد گذاشته است که از هدایت حق

تعالی استفاده کند و سپاسگزار او باشد یاناسپاسی کند و از هدایت ولطفش بهره نبرد؟» کدام گزینه یاری رسان ما در پاسخ گویی خواهد بود؟

۱) قوه تعقل و تفکر – إنا هدیناه السبیل إما شاکرا وإما کفورا

 ۲) قوه تعقل و تفکر – ذلک بما قدمت أیدیکم وأن الله لیس بظلام للعبید

۳) قوه اختیار و تصمیم گیری – إنا هدیناه السبیل إما شاکرا وإما کفورا

۴) قوه اختیار و تصمیم گیری- ذلک بما قامت أیدیکم وأن الله لیس بظلام للعبید

همه عبارت های قرآنی ذیل، به نشانی از وجود اختیار در انسان دلالت دارند؛ به جز عبارت…

1) إنا هدیناه السبیل إما شارا وإما کفورا

] ۲) ذلک بما قامت أیدیکم وأن الله لیس بظلام للعبید

۳) قد جاء کم بار من ربکم فمن أبصر قلتفسیه ومن غمی علیها

4) إن الله یمسیک السماوات والأرض أن تزولا وین زالتا إن أمسکهما من أحد من بعده –

خداوند، کدام قدرت را به ما عطا کرده و از ما خواسته با استفاده از آن برای زندگی خود برنامه ریزی کنیم و به قله های کمال  برسیم؟

پاسخ: «قدرت اختیار و اراده» – ما تا آنجا می توانیم پیش برویم که جز خداوند، کسی عظمت آن را نمی داند.

ما در چگونه جهانی زندگی می کنیم؟

پاسخ: ما در دنیای «خیالی» زندگی نمی کنیم، بلکه در جهانی زندگی می کنیم که خداوند، امور آن را «تدبیر» می کند و قوانین مشخصی را بر آن حاکم کرده و جهان هستی مطابق با آن قوانین، عمل می کند و به پیش میرود.

آیا مشیت خداوند و قوانین حاکم بر هستی، مانع اختیار انسان است یا بر عکس، زمینه ساز شکوفایی اختیار و بستری برای بهره مندی از آن توضیح دهید

پاسخ به این سوال در دو بخش داده می شود:

۱) این بینش و نگرش که خالق جهان، خدایی حکیم است به انسان اطمینان خاطر می دهد که می تواند در این جهان از قدرت اختیار خود بهره ببرد و برای ساختن امروز و فردای خود و جامعه تلاش کند و ثمرات تلاش خود را مشاهده نماید.

 ۲) در نتیجه اعتقاد فوق، انسان خداشناس می داند که فقط با زندگی در یک جهان قانونمند که پشتوانه آن علم و قدرت خداست، وی امکان حرکت و فعالیت دارد.

اعتقاد به خدایی حکیم که با حکمت خود، جهان را خلق کرده و اداره می کند، چه نتیجه ای دارد؟

پاسخ: این اطمینان را به انسان می دهد که «همه وقایع و رخدادهای جهان، تحت یک برنامه ساماندهی شده و غایتمند انجام می گیرد و نه اتفاقی و بی هدف.» کسی که معتقد به حاکمیت چنین خدایی است، هر چند خودش از شناخت علت بسیاری از حوادث و رخدادهای جهان عاجز است، اما مطمئن است که هر حادثه ای هدف معین و مشخصی دارد و از سر تصادف، غفلت یا ندانم کاری رخ نمی دهد.

اعتقاد به خدای حکیم، این اطمینان را به آدمی می دهد که جهان خلقت «حافظ و نگهبانی دارد که در کار او اشتباه نیست.» به عبارت دیگر، «کشتی جهان، ناخدایی دارد که به موجب علم و قدرت ناخدا، هیچ گاه غرق و نابود نخواهد شد.» کدام آیه وافی مطلب خواهد بود؟ و کدام بیت شعر با این موضوع مرتبط است؟

پاسخ: « إن الله یمسیک السماوات والأرض أن تزولا ولئن زالتا إن أمسکهما من أحد من بغد… » « قطره ای کز جویباری می رود از پی انجام کاری می رود »

در نتیجه اعتقاد به چه چیزی، انسان خداشناس می داند که فقط با زندگی در یک جهان قانونمند که پشتوانه آن «علم و قدرت خداست »، وی امکان حرکت و فعالیت دارد؟ چرا؟

 پاسخ: اعتقاد به خدایی حکیم که با حکمت خود جهان را خلق کرده و اداره می کند. – زیرا با زندگی در چنین جهانی است | که او می تواند قوانین حاکم بر جهان هستی و خلقت را بشناسد و برای رفع نیازهای خود از آنها استفاده کند و به هدفهای خود برسد. به عبارت دیگر، او در جهانی زندگی می کند که قدر و قضای الهی بر آن حاکم است.

هر کدام از اصطلاحات زیر به چه معنا هستند؟ بنویسید (قدر- قدر – تقدیر – قضا)

پاسخ: قدر و قدر: به معنای «اندازه». .

تقدیر: به معنای «اندازه گرفتن»

قضا به معنای: « به انجام رساندن – پایان دادن- حکم کردن – حتمیت بخشیدن». 

مخلوقات جهان، از آن جهت که خدای متعال با «علم خود »، اندازه حدود، ویژگی، موقعیت مکانی و زمانی آنها را تعیین می کند، مقدر به قضای الهی هستند یا تقدیر الهی؟

 پاسخ: مقدر به تقدیر الهی هستند.

مخلوقات جهان، از چه جهت به «قضای الهی» وابسته اند؟

پاسخ: از آن جهت که « با فرمان و حکم و اراده الهی ایجاد می شوند. »

وقتی می گوییم: «قدر و قضای الهی بر جهان حاکم است» به چه معناست؟

پاسخ: به این معناست که «نقشه جهان با همه موجودات و ریزه کاری ها و ویژگیها و قانون هایش از آن خداوند و از علم اوست و اجرا و پیاده کردن آن نیز به اراده خداست. به همین دلیل، نه در نقشه جهان نقصی هست و نه در اجرا و پیاده کردن آن.»

آبی که برای رفع تشنگی مینوشیم، به سبب اعتماد به قدر و قضای الهی» است؛ یعنی چه؟

پاسخ: یعنی می دانیم که خداوند، آب را با این ویژگی ها و اندازهها آفریده، که سبب رفع تشنگی میشود.

همچنین ببینید: سوالات هویت اجتماعی دوازدهم

برخی چنین پنداشته اند که: « قدر و قضای الهی با اختیار انسان، ناسازگار است » و تصور می کنند: « تقدیر، چیزی ورای قانون

 مندی جهان و نظم در آن است که وقتی به حادثهای تعلق گرفته هر قانونی را لغو و هر نظمی را به هم می زند» چگونه میتوانید، این پندار و تصور آنها را اصلاح نمایید؟

پاسخ: به آنها خواهیم گفت که: «معنای قدر و قضای الهی این است که هر چیزی مهندسی و قاعده خاص خود را دارد که این قواعد، توسط انسان، قابل یافتن و بهره گیری است. بدون پذیرش قدر و قضای الهی، هیچ نظمی برقرار نمی شود و هیچ زمینه ای برای کار اختیاری پدید نمی آید.»

جمله امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) که فرمود: «از قضای الهی به قدر الهی پناه می برم» را تحلیل نمایید

پاسخ: یعنی از نوعی قدر و قضای الهی، به نوع دیگر قدر و قضای الهی پناه می برم. برداشت نابجای یکی از یاران امام (ع)، در قضیه جابه جایی ایشان از دیوار کج و سست و پناه بردن به جای دیگر، این بود که ما هیچ اختیاری در تعیین سرنوشت خود نداریم و اگر قرار باشد دیوار بر سرمان خراب شود، این اتفاق خواهد افتاد و ما نمی توانیم تغییری در آن ایجاد کنیم بنابراین، حرکت و تغییر مکان و تصمیم گیری ما براساس دستور عقل، بی فایده است.

اما امیرالمؤمنین علی (ع)، با «رفتار » و سپس «گفتار» خود، نگرش صحیح از قدر و قضا را نشان داد و به آن شخص و دیگران آموخت که اعتقاد به قدر و قضای الهی، نه تنها مانع تحرک و عمل انسان نیست، بلکه «عامل و زمینه ساز» آن است.

آیا اعتقاد به قدر و قضای الهی، مانع تحرک و عمل انسان در زندگی می شود؟ توضیح دهید

پاسخ: «خیر» – بلکه عامل و زمینه ساز آن است. در واقع، فرو ریختن دیوار کج، یک قضای الهی است اما این قضا متناسب با ویژگی و تقدیر خاص آن دیوار، یعنی کجی آن است. اما اگر دیوار، ویژگی دیگری داشته باشد، مثلا محکم باشد، قضای دیگری را به دنبال خواهد آوردوانسانی که این دو تقدیر و این دو قضا را بشناسد تصمیم می گیرد و دست به انتخاب مناسبتر» می زند. 

وقتی از تقدیر جهان به وسیله خداوند سخن می گوییم، منظورمان چیست؟ 

پاسخ:منظورمان فقط تعیین طول، عرض، حجم،مکان وزمان یک موجود نیست. اینها ساده ترین وآشکارترین تقدیرهاست.

تقدیر الهی» شامل همه ویژگی ها، کیفیتها و کلیه روابط میان موجودات می شود. چند مثال برای تقدیر الهی» بنویسید

پاسخ:

آب در چه درجه ای به جوش می آید؟ تعداد الکترونهای هر عنصر چه تعداد باشد؟ ماه در کدام مدار دور زمین گردش کند؟ بدن انسان، از چه اعضایی تشکیل شود؟ هر عضوی از بدن انسان، کدام کار را انجام دهد؟

 اختیار و اراده انسان، تقدیر الهی» است یا «قضای الهی» توضیح دهید

پاسخ: یکی از تقدیرات الهی برای انسان این است که او، دارای «اختیار» باشد؛ یعنی همان طور که مثلأ به أب، ویژگی مایع

بودن را داده است، به انسان نیز ویژگی «مختار بودن» را عطا کرده است. به تعبیر دیگر، خداوند این گونه تعیین کرده که انسان کارهایش را با اختیار انجام دهد» و کسی نمی تواند از اختیار، که ویژگی ذاتی اوست، فرار کند؛ حتی اگر بخواهد فرار کند، باز هم این یک کار اختیاری بوده، چون همین کار را با خواست و اراده خود انجام داده است.

علت هایی که در پیدایش یک پدیده دخالت دارند، بر چند دسته اند؟ آنها را بنویسید

پاسخ: «دو دسته» – علل عرضی و علل طولی. از علت هایی که در پیدایش یک پدیده دخالت دارد،

«علل عرضی» را با ذکر مثال توضیح دهید

پاسخ: در پیدایش هر پدیده ممکن است، چند عامل به صورت مجموعه و با همکاری یکدیگر مشارکت کنند. مثلا برای رویش یک مجموعه ای از باغبان، خاک، آب، نور و حرارت دست به دست هم می دهند و با مشارکت یکدیگر گل را پدید می آورند.

یا مثلا وقتی دو نفر دسته های گلدان بزرگ را می گیرند و جابه جا می کنند، هر کدام از این دو نفر، نیروی خاصی را وارد می کند که باعث جابه جایی گلدان می شود. در هر دو مثال، هر یک از عوامل و عناصر اثر خاصی را، «مستقل از دیگری»، إعمال می کند تا

گل بروید یا گلدان جابه جا شود. این گونه علل را «علل عرضی» می گویند.

  در کدام دسته علل، هر عامل به طور مستقیم نقش خاصی را بر عهده دارد که با نقش دیگری متفاوت» است؟

 «علل عرضی». 

علل طولی» از علتهایی است که در پیدایش یک پدیده دخالت دارد، آن را با ذکر مثال شرح دهید

پاسخ: گاهی تاثیر چند عامل در پیدایش یک پدیده این گونه است که یک عامل در عامل دوم اثر می گذارد و عامل دوم در عامل سوم تأثیر می کند تا اثر عامل اول را به معلول منتقل کند. برای مثال، وقتی شما قلم به دست می گیرید و نامه می نویسید، چند عامل، در «طول» هم، در انجام این کار دخالت دارند:

اول، قلم که با حرکت خود روی صفحه، جملات را مینگارد؛

دوم دست شما که قلم را به حرکت در می آورد؛

سوم ساختار عصبی بدن شما که موجب حرکت دستتان می شود؛ چهارم، اراده شما که مقدم بر سه علت قبلی است؛ پنجم، نفس یا روح شما که اراده از او پدید می آید.

در مثال نوشتن با قلم، کار نوشتن را به کدام پدیده می توان نسبت داد؟ بنویسید

پاسخ: کل کار نوشتن را به هر یک از این عوامل؛ ( قلم، ساختار عصبی بدن، اراده فرد، نفس با روح) می توان نسبت داد؛ بدین معنا که اگر هر یک از این عوامل نبود، عمل نوشتن ممکن نمی شد، اما هر علتی، به ترتیب، علت بودن خود را از عامل بالاتر می گیرد. قلم می نویسد، اما حرکت آن ناشی از حرکت دست است. حرکت دست به نوبه خود، محصول کار دستگاه عصبی است. این کار هم ناشی از اراده و اراده از نفس شماست. این علتها را «علل طولی» می گویند.

تفاوت علل در مثال « پرورش گل» با مثال نوشتن با قلم» در چیست؟

پاسخ: در مثال پرورش گل، علتها در «عرض» هم قرار داشتند(در یک ردیف بودند) اما در مثال نوشتن با قلم، علتها در «طول» هم هستند (در یک ردیف نیستند، بلکه نسبت به هم در مرتبه های مختلف قرار دارند).

| اختیار انسان در طول» اراده خداوند است یا در «عرض آن» توضیح دهید.

پاسخ: وجود اختیار و ازاده در انسان، ناشی از اراده الهی و خواست خداست. به عبارت دیگر، خداوند اراده کرده است که انسان موجودی مختار و دارای اراده باشد. در فعل اختیاری، تا زمانی که ما به انجام دادن فعلی اراده نکرده ایم، آن فعل انجام نمی گیرد، در عین حال، وجود ما، اراده ما و عملی که از ما سر می زند، همگی وابسته به اراده خداوند است. یعنی، اراده انسان در «طول» اراده خداست و با آن منافات ندارد.

تهیه کننده سوالات متن درس پنجم دین و زندگی دوازدهم: جناب آقای قاسم مندوانی

برای مشاهده سایر دروس سوالات متن دین و زندگی دوازدهم روی عبارت لینک دار کلیک کنید.