در این نوشته با معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم همراه شما هستیم.

معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

  • نوع نثر: ساده و روان
  • نوع قالب شعری: قصیده
  • شاعر: سعدی
  • اثر: کلّیّات، بخش مواعظ

پیامبر گرامی اسلام، محمّد بن عبدالله (ص)، در آداب و رفتار و اخلاق، اسوهٔ عالمیان است. آن چنان که خداوند مهربان در قرآن کریم می‌فرماید: «به درستی که رسول خدا برای شما، اسوه و نمونهٔ نیکویی است». (سورهٔ احزاب / آیهٔ 21)

در این درس با برخی از ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری آن بزرگوار آشنا می‌شویم:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
آدابجمع ادب، روش هااُسوهنمونه، الگو
عالَمیانمردم جهانآن چنانآن طور، آن گونه
کریمبخشندهاحزابجمع حزب، گروه ها
برخیبعضیبزرگوارشرافتمند
اخلاقجمع خُلق، عادت های خوب و پسندیده
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

رسول اکرم، صَلّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّم، با فرزندان خود به مهر و عطوفت رفتار می‌کرد و می‌فرمود: «فرزندانِ ما پارهٔ جگر ما هستند». گاه، وقتی به سجده می‌رفت، حسن (ع) و حسین (ع) بر گردن و پشتش می‌نشستند و او چندان در سجده می‌ماند تا آنان پایین بیایند و گاهی به آرامی آنان را پایین می‌آورد و از سجده بر می‌خاست و هر دو را در بر می‌گرفت و بر صورتشان بوسه می‌زد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
مهرمحبتعطوفتمحبت، مهربانی
می فرمودمی گفتپاره ی جگرجگر گوشه، عزیزدل
سجدهسر بر زمین گذاشتنبرمی خاستبلند می شد
دربر می گرفتبغل می کرد، در آغوش می کشید
صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمدرود خدا بر او و خاندانش باد
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

پاره ی جگر    کنایه از فرزند

رسولِ اکرم، صَلّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ، با خدمت‌کارانش نیز رأفت و عطوفت داشت.

اَنَس بن مالک می‌گفت: «در مدّت ده سال که شبانه‌روز در خدمت و در خانه‌اش بودم، یک بار تند خویی و سخن درشت از او ندیدم و نشنیدم».

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
رأفتمهربانیتندخوییبد اخلاقی
سخن درشتحرف زشت و ناراحت کننده
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

شبانه روز    مجاز از تمام مدت

در میانِ جمع، گشاده‌رو بود و در تنهایی، سیمایی محزون و متفکّر داشت. هرگز به رویِ کسی خیره نگاه نمی‌کرد و بیشترِ اوقات، چشم‌هایش را به زمین می‌دوخت. در سلام کردن به همه، حتّی به کودکان، پیش دستی می‌کرد. هرگاه به مجلسی وارد می‌شد، نزدیک ترین جای خالی را اختیار می‌کرد. از بیماران عیادت می کرد. سخن همنشین خود را نمی برید. بیش از حدّ لزوم، سخن نمی‌گفت و اجازه نمی‌داد کسی جز در مقام دادخواهی، در حضور او از دیگری بد بگوید و یا به کسی دشنام دهد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
بد (بد بگوید)بی ادبیسیماچهره
متفکراندیشمندپیش دستیاقدام زودتر
اختیار می کردانتخاب می کردبیش از حدّ لزومبیشتر از ضرورت
مقام دادخواهیهنگام قضاوت کردنحضورنزد، پیشِ
گشاده روخوش اخلاق، خوشرو
محزونغمگین، غمناک، اندوهگین
اوقاتجمع وقت، وقت ها، زمان ها
عیادتبه دیدار بیمار رفتن و احوالپرسی کردن
دشنامحرف زشت و ناسزا، فُحش
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

خیره نگاه نمی کرد    کنایه از نگاه با اخم و تندی

چشم هایش را به زمین می دوخت  کنایه از سربه زیری و متانت

سخن همنشین خود را نمی بُرید    کنایه از وسط صحبت کسی حرف نمی زد

هیچ گاه زبانش را به دشنام نمی‌آلود. بد رفتاری با شخصِ خود را می‌بخشید ولی دربارهٔ کسانی که به حریمِ قانون، تجاوز می‌کردند، گذشت و مدارا نداشت.

در زندگی از تجمّل دوری می‌جُست. در کارهای منزل به خانواده‌اش کمک می‌نمود و چون بانگ اذان را می‌شنید، به نماز می‌رفت.

سعدی، شاعر و نویسندهٔ توانای زبان و ادب فارسی، در ستایش پیامبر بزرگوار اسلام، سروده‌ای دارد که چند بیت آن را می‌خوانیم:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
نمی آلودآلوده نمی کردحریممحدوده
تجمّلثروت اندوزیدوری می جستفاصله می گرفت
بانگصداستایشخوبی کسی را گفتن
تجاوزدست درازی، زیاده خواهی
گذشتبخشیدن گناه کسی، چشم پوشیدن از چیزی
مُداراسازش، کنار آمدن، بخشش
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

هیچ گاه زبانش را به دشنام نمی آلود    کنایه از حرف بد نزدن

به حریم قانون تجاوز می کردند    کنایه از زیرپاگذاشتن و رعایت نکردن قانون

ماه، فرو ماند از جمال محمد (ص)/ سرو، نباشد به اعتدال محمد

ماه به زیبایی پیامبر (ص)نیست و سرو مثل او خوش قامت و زیبا نمی باشد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
فرومانددرمانده می شودجمالزیبایی
اعتدالتناسب، هماهنگی و زیبایی
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

فرو ماندن ماه    تشخیص

فرو ماندن ماه    کنایه از ناچیز و ناتوان شدن

ماه    نماد زیبایی

سرو    نماد بلندی و راست قامتی

فرومانَد (فرو می مانَد)  فعل مضارع (زمان حال) است

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی / آمده مجموع در ظلال محمد

تمام پیامبران گذشته (آدم، نوح و …) در سایه و پناه پیامبر (ص) جمع شده اند. (ادیان پیامبران گذشته به وسیله ی دین اسلام به کمال رسیده اند.)

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
ظِلالجمع ظِل، سایه هامجموعگردآمده، جمع شده
خلیللقب حضرت ابراهیم (ع)
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی    مجاز از تمام پیامبران الهی

سعدی، اگر عاشقی کنی و جوانی /  عشق محمد، بس است و آل محمد

ای سعدی اگر می خواهی به دنبال شادابی و عشق ورزی باشی، تنها به دنبال پیامبر (ص) و خاندان او برو و به آن ها عشق بورز.

واژهمعنی واژه
بَسکافی
مواعظجمع موعظه، پندها و نصیحت ها
معنی درس اسوه نیکو فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

[ای] سعدی    منادا؛ که حرف ندا (ای) حذف شده است

برچسب شده در: