معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم + ❤️ معنی کلمات ، قلمرو ها و مفهوم

در این نوشته با معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم همراه شما هستیم.

معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم

میثاق دوستی

  • نویسنده: لطفعلی صورتگر

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
متعصّبغیرتمندتحصیلبه دست آوردن
بدین جهتبه این خاطرمسرورشادمان، خشنود
دُرافشاندرخشان
معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم

قلمرو ادبی:

به سر بردن ←   کنایه از گذراندن

باران و بهار و سیل ←   تناسب

صحرا و بوستان و باغ و گل و بنفشه و کوه ←   تناسب

تبسّم و جشن ←   تناسب

چابک دستی باران بهار ←   تشخیص و استعاره

گونۀ گل های بنفش ←   تشخیص و استعاره

گریبان افق طلایی ←   تشخیص و استعاره

تبسّم کردن و تبریک گفتن آفتاب بهار ←   تشخیص و استعاره

مفهوم:

توصیف زیبایی طبیعت در فصل بهار

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
سرمستسرخوش، شادمانچلچلهپرستو
فرخندهمبارک، خجستهبذله گوشوخ، لطیفه پرداز
عندلیببلبل، هزاردستانانجمنمجلس
اُنسالفت گرفتن، خو گرفتن
خوش خُلقخوش برخورد، خوش سیرت
تهنیتشادباش گفتن، تبریک گفتن، تبریک
نَمَدپارچه کلفت که از کوبیدن و مالیدن پشم یا کُرک به دست می آید و از آن به عنوان فرش استفاده می کنند یا کلاه و بالاپوش می سازند؛ بالاپوشِ نمدی
معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم

قلمرو ادبی:

خندیدن آسمان ←   تشخیص و استعاره

سرمستی گل ها ←   تشخیص و استعاره

رقصیدن چلچله ها ←   تشخیص و استعاره

نیاز آوردن گنجشک پیش آفتاب ←   تشخیص و استعاره

رفیق مانند عندلیب ←   تشبیه

زبانِ بی زبانی ←   متناقض نما (پارادوکس)

مفهوم:

سادگی مردمان روستایی

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
گفتیانگار، مثل این کهادا کردنبه جا آوردن
مسرّتشادی، خوشیقبالباس، جامه
متأثّراندوهگینکامدهان، سقف دهان
گیوهنوعی کفش با رویه ای دست بافت
لفافپارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند
معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم

«حسین» در جملۀ «نوکر شما، حسین» ←   بدل

قلمرو ادبی:

دست و پا گم کردن ←   کنایه از هول شدن و دست پاچگی

جمع کردن خود ←   کنایه از آرامش یافتن و تمرکز

شیرین کردن کام ←   کنایه از شاد کردن

مفهوم:

رهایی از استرس و دستپاچگی

نیکوکاری و نوع دوستی

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
تواضعفروتنی، افتادگیرفقاجمعِ رفیق، دوستان
تقاضاخواهشمعلوم می کردنشان می داد
شرمسارخجالت زدهصراحتروشنی، آشکاری
داخل شودوارد شود
سبک سریسهل انگاری و بی مسئولیتی
معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم

قلمرو ادبی:

ادب و تواضع ←   مراعات نظیر

مژگان و چشم ←   مراعات نظیر

سیاهی و بلندی مژگان و درشتی چشم و گشادگی قیافه ←   کنایه از زیبایی

به زیر افکنده ←   کنایه از شرمنده

سبک سری ←   کنایه از فرومایگی و حماقت؛ در اینجا بازی و شوخی

نارسیده ←   کنایه از کودک و خردسال

بیرون آمدن از مدرسه ←   کنایه از فارغ التحصیل شدن

ساختن بیت ←   کنایه از سرودن

نان ←   مجاز از روزی و درآمد

مفهوم:

صمیمیت، سخاوت، معصومیت و شرمزدگی کودک روستایی

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
قریحهذوقملک الشعرابزرگ شاعران دربار
بالبداههبدون اندیشۀ قبلیامیر معزّیاز شاعران قرن ششم
قوّت طبعقدرت ذوق شاعریپایهاندازه، مقدار
شنفتشنیدحُسن سیرتخوش اخلاقی
صَباحتزیبایی، جمالتوأمهمراه، با هم
مایهسرمایه، دارایی، پولبازرگانیتجارت، خرید و فروش
تجارت خانهمغازه، محلّ تجارتبالجملهخلاصه
به نقددر حال حاضر، در وضعیت مورد نظر
معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم

ذوق و قریحه ←   رابطۀ ترادف دارند

شوخی و لطیفه پرانی ←   رابطۀ ترادف دارند

قلمرو ادبی:

در عذاب بودن ←   کنایه از رنج کشیدن

لبخند زدن ←   کنایه از رضایت و شادمانی

حُسن و صباحت ←   مراعات نظیر

مفهوم:

ترجیح درآمد بر هنرمندی و شهرت ادبی

طنز و تمسخر

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
تقدیرسرنوشتبسزاشایسته
فروگذاریکوتاهی، اهمالمیثاقعهد و پیمان
مؤکّداستوار، استوار شدهنامزدمعیّن شده
ضبطنگه داشتنقاصدپیک، نامه رسان
طهارتپاکی، پاکیزگیدوشیزهدختر و زن جوان
انقلابدگرگونیحمایتپشتیبانی
کافوریبه رنگ کافور، سفیدچابکتند و فرز
احوالجمع حال، اوضاع، شرایط
سلب شدناز بین رفتن، نیست شدن
دست خوشآن چه یا آن که در معرض چیزی قرار گرفته یا تحت غلبه و سیطرۀ آن است؛ بازیچه
معنی روان خوانی میثاق دوستی فارسی یازدهم

تصادف و اتفاق ←   رابطۀ ترادف دارند

عهد و میثاق ←   رابطۀ ترادف دارند

دور و چرخ ←   رابطۀ ترادف دارند

محبّت و علاقه ←   رابطۀ ترادف دارند

قلمرو ادبی:

خیال پرست ←   کنایه از شاعرمَسلَک

دوستان مانند بر گل ←   تشبیه

مو مانند شکوفه ←   تشبیه

قاصد بهار ←   اضافۀ تشبیهی

بی گناهی بهار ←   تشخیص و استعاره

طهارت و سفیدرویی شکوفۀ بوستان ←   تشخیص و استعاره

پاکدامنی گل ←   تشخیص و استعاره

تندباد ←   استعاره از حوادث روزگار

دوشیزۀ سفیدروی بوستان ←   استعاره از شکوفۀ درخت

سفیدرو ←   کنایه از پاکدامن و سرافراز

کافوری شدن مو ←   کنایه از پیر شدن

مفهوم:

اعتقاد به تأثیر قضا و قدر الهی در سرنوشت

دعوت به وفای به عهد و پایبندی به آن

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

0 از 0 رای

+ارسال دیدگاه