معنی ستایش فارسی دوازدهم-ملکا ، ذکر تو گویم

در این نوشته با معنی ستایش فارسی دوازدهم همراه شما هستیم.

معنی ستایش فارسی دوازدهم

در این مناجات، بیشتر به برشمردن صفات خداوند توجّه شده است. 

۱ -ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی                      نروم جز به همان ره که توام راه نمایی 

قلمرو زبانی: مَلِک: پادشاه، صاحب مِلک ,ج ملوک / ذکر: یادکردن، در اینجا ستایش /جز: قید / خدایی، راه نمایی:  قافیه / -َم : الف( که تو راهنمای من هستی) مضاف الیه (/ ب( که تو راه را به من می نمایی ) متمم ( /که: حرف ربط ) پیوند وابسته ساز ( / و : )حرف ربط , پیوند هم پایه ساز( خدایی )خدا هستی(/شیوه بالغی در جمله پنجم تقدم فعل بر متمم 

قلمرو ادبی: ملکا:استعاره از خداوند ) خداوند به پادشاه سرزمینِ هستی تشبیه شده است. (/ تلمیح: بیت یادآور  سوره حمد است./ملکا: تلمیح به مالک یوم الدین / مصرع دوم تلمیح به آیه : اهدنا الصراط المستقیم 

قلمرو فکری: خدایا تو را ستایش می کنم که پاک و منزّه هستی. بارلاها ، جز راهی که تو به من نشان می دهی، راه  دیگری نمی روم) جز به راهی که تو راهنمایم هستی،نمی روم ( مفهوم:فقط مطیع خدا بودن و تسلیم محض

۲ -همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم                 همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

قلمرو زبانی : واژه» همه « در این بیت » قید « است و به معنای » فقط « به کار رفته است- درگاه آستان، پیشگاه، جلو در / فضل: بخشش / پوییدن : به شتاب رفتن به هر سو، جستجوی چیزی، تلاش / سزایی: سزاوار و شایسته هستی/ سزا: مسند/» ی « فعل مخفف اسنادی است/توحید : به یگانگی خدا ایمان آوردن 

قلمرو ادبی: جناس: جویم، پویم، گویم/ تلمیح: ایّاک نعبد و ایّاک نستعین / همه توحید تو گویم :قُل هواهلل احد.

قلمرو فکری: فقط به درگاه تو روی می آورم و تنها فضل و بخشش تو را طلب می کنم.فقط تو را به یگانگی می ستایم، زیرا که تنها تو شایسته یگانگی هستی. مفهوم : اشاره به»تسلیم مطلق بودن« در برابر ذات الهی.

۳ -تو حکیمی توعظیمی تو کریمی تو رحیمی                  تو نمایندۀ فضلی تو سزاوار ثنایی

قلمرو زبانی : حکیم : صاحب حکمت ، دانا / کریم : بخشنده / نماینده: آشکار کننده ، نشان دهنده / ثنا: ستایش. با  واژه » سنا : نور و روشنایی« هم آوا می باشد/ سزاوار: شایسته – حکیم، عظیم،کریم،رحیم از نامهای خداوند/ بیت:  شش جمله  

قلمرو ادبی: تلمیح به صفات واسامی خداوند)هوالعظیم و رحیم وکریم بودن خداوند)

قلمرو فکری: تو دانا، بزرگ، بخشنده و مهربان هستی. تو بخشنده و بنده نواز هستی و شایسته ستایش  هستی.مفهوم: برشمردن صفات خداوند 

۴ -نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی                  نتوان شبه تو گفتن که تو در وهـم نیایی

قلمرو زبانی : شبه:جمع آن» اشباه « به معنی شبیه، مانند )با واژه » اشباح« هم آوا می باشد؛ مفرد آن » شبح « به  معنی کالبد،تن،سایه است.(/ وهم: گمان، خیال

قلمرو ادبی : وهم،فهم: جناس ناقص اختلافی / مصرع اول یادآوراین سخن حضرت علی )ع( است:» هوالّذی الیُدرِکُهُ بُعدالهِمَمِ و الیَنالُهُ غوصُ الفِطَن. نهج البلاغه «) خدایی که همّت های دورپرواز، او را ادراک نمی توانند کرد و تعمّق و هوش ها، وی را درنتواند یافت.(/ مصرع دوم تلمیح دارد به آیه » لَیسَ کَمثلِهِ شی ء« )چیزی شبیه او نیست(/ آرایه  موازنه:رشته انسانی 

قلمرو فکری : خداوندا! زبان ها در توصیف تو ناتوانند زیرا تو در عقل و اندیشه محدودآدمی،نمی گنجی. شبیه و نظیری هم برای تو نمی توان یافت زیرا تو حتی در خیال و گمان ما درنمی آیی.مفهوم: ناتوانی انسان از وصف و درک  خداوند 

۵ -همه عزّی و جلالی ، همه علمی و یقینی                  همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی

قلمرو زبانی : همه:قید،دراین بیت بهتر است » سراسر و سراپا« معنی شود/ عِزّ: عزیز شدن) متضاد » ذُل « / جلال:  بزرگی و بزرگواری/ یقین: بی شک / سرور: شادی/ جزا:در بار معنایی مثبت یعنی پاداشِ کار نیک به کار رفته است/  جود: بخشش، سخاوت ،کرم/ بیت ۵ جمله 

قلمرو ادبی : تلمیح:مصراع اول به ذوالجالل واالکرام اشاره دارد.) صفات ثبوتیهخداوند(؛مصرع دوم تلمیح است: اهللُ نورالسموات و االرض / تکرار همه 

قلمرو فکری : خداوندا! سراسر بزرگی و جلال هستی و سراسر علم و یقین هستی. سراسر نور و شادمانی، بخشش و پاداش هستی. 

مفهوم: بیان اوصاف الهی،عزت خداوند،جلال و شکوه خداوند،سرور و شادی بخش:»یاسرورالعارفین«

۶ -همه غیبی تو بدانی ، همه عیبی تو بپوشی                همه بیشی تو بکاهی ، همه کمّی تو فزایی

قلمرو زبانی: همه:صفت مبهم است،زیراهمراه اسم آمده است./ بدانی: مضارع اخباری / در هر ۴ جمله شیوه بالغی  تقدم مفعول بر نهاد و فعل  

قلمرو ادبی : جناس: غیبی، عیبی/ تضاد: بیشی، کمی/ بکاهی، فزایی./ مصرع اول تلمیح دارد به دو صفت » علّام الغیوب« و » ستّار العیوب « بودن خداوند تعالی. / مصرع دوم تلمیح دارد به آیه » تُعزُّ مَن تشاء و تُذلُّ مَن تشاء «  تکرار: همه،تو 

قلمرو فکری: خداوندا! همه امور پنهان ما را می دانی) عالم الغیب هستی ( و همه عیبهای ما را از نظر دیگران می پوشانی ) ستارالعیوب هستی ( و همه کم و زیاد شدن ها به دست توست. 

۷ -لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید                    مگر از آتش دوزخ بوَدش روی رهایی

قلمرو زبانی: مگر: شبه جمله به معنی الف(: امید است ب(: » شاید « /همه: قید تاکید/ » ش « در »بودش « نقش متممی دارد.) بُوَد برای او )

قلمرو ادبی: آتش، دوزخ / مجاز: لب و دندان مجاز از »همه وجود« / روی : ایهام تناسب : ۱ )چهره ) که در اینجا مد  نظر نیست و با لب و دندان تناسب دارد ( ۲ )امکان یافتن / ایهام: مگر درمعنی ۱ -امید ۲ -شاید / مصرع دوم  تلمیح: اشاره به آیه وقنا عذاب النار/ آتش : مجازعذاب 

قلمرو فکری : سنایی با تمام وجود تو را به یگانگی می ستاید.امید است که)شاید که ( برای او از آتش دوزخ امکان رهایی باشد.مفهوم: ستایش خداوند با تمام وجود،امید به بخشایش خداوند 

حکیم سنایی غزنوی 

تهیه کننده معنی ستایش فارسی دوازدهم : گروه ادبیات فارسی اذربایجان شرقی

برای مشاهده سایر دروس گام به گام فارسی دوازدهم روی عبارت لینک دار کلیک کنید

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

5 از 1 رای

+ارسال دیدگاه

3 دیدگاه ها

  • Alavi

    مثل همیشه عالی

  • ندا

    بسیار عالی و آموزنده خیلی ممنون ❤❤❤❤🙏🙏🙏🙏