در این نوشته با معنی شعر ای ایران فارسی پنجم همراه شما هستیم.
معنی شعر ای ایران فارسی پنجم
شعر «بخوان و حفظ کن: ای ایران» و معنی شعر:
بخوان و حفظ کن
ای ایران
- قالب شعر: مثنوی؛ سرود و ترانه
- شاعر: حسین گُل گلاب
ای ایران، ای مرزِ پُر گهر /ای خاکت، سرچشمه ی هنر
ای سرزمین گرانقدر و ارزشمند، ای کشوری که خاکِ تو محلّ پیدایش هنر (هنرمندان) است.
نکته دستوری:
مرز پر گهر ← ترکیب وصفی
خاکت (خاکِ تو) ← ترکیب اضافی
دور از تو اندیشه ی بدان / پاینده مانی و جاودان
فکر و اندیشه ی انسان های بدکار، از تو دور باد! و همیشه، پاینده و جاودان باقی بمانی.
ای دشمن، اَر تو، سنگ خاره ای، من آهنم/جان من، فدای خاکِ پاکِ میهنم
ای دشمن، اگر تو، مانند سنگِ سختی محکم هستی، من همانند آهنی هستم که از تو سخت تر و محکم تر هستم. من برای خاک پاک سرزمینم، خودم را فدا می کنم. (جانم فدای ایران باد!)
آرایه ادبی:
دشمن به سنگ خاره، تشبیه شده است.
من به آهن، تشبیه شده.
نکته ی دستوری:
این بیت، از چهار جمله تشکیل شده است.
در جمله ی آخر (مصراع دوم)، فعل «باد» حذف شده است.
مهر تو چون، شد پیشه ام/دور از تو نیست، اندیشه ام
شعارِ من و کار من، عشق و علاقه ی به توست؛ بنابراین، همیشه به تو فکر می کنم و کاری غیر از این، ندارم.
در راه تو، کِی ارزشی دارد این جان ما؟/پاینده باد، خاکِ ایران ما
در راه تو، جانِ ما، ارزشی ندارد (جان ما، فدای تو باد!). امیدوارم که سرزمین ایران، پاینده و جاودان باشد!
سنگِ کوهت، دُرّ و گوهر است/ خاکِ دشتت، بهتر از زَر است
سنگ کوه های تو، مانند مروارید و جواهر، با ارزش است. خاکِ دشت های تو از طلا و جواهر، ارزشمندتر است.
آرایه ادبی:
سنگ کوه به دُر و گوهر، تشبیه شده است.
دُرّ و گوهر و طلا ← تناسب (مراعات نظیر)
مِهرت از دل، کی برون کنم؟/ بر گو، بی مهر تو چون کنم؟
هرگز عشق و محبّت به تو، از دلم بیرون نمی رود. به من بگو که بدون عشق تو من چگونه زندگی بکنم؟ (من نمی توانم بده عشقِ تو زندگی کنم.)
تا گردشِ جهان و دورِ آسمان، بپاست/ نور ایزدی همیشه رهنمایِ ماست
تا زمانی که دنیا پا بر جاست و روزگار در گردش است، نور خدایی، همیشه، هدایت گر ما می باشد.
مهر تو چون، شد پیشه ام/دور ازتو نیست، اندیشه ام
شعارِ من و کارِ من، عشق و علاقه ی به توست؛ بنابراین، همیشه به تو فکر می کنم و کاری غیر از این، ندارم.
در راه تو، کی ارزشی دارد این جانِ ما؟/پاینده باد خاک ایرانِ ما
در راه تو، جانِ ما، ارزشی ندارد. (جان ما، فدای تو باد!) امیدوارم که سرزمین ایران، پاینده و جاودان باشد!
ایران، ای خرّم بهشتِ من/ روشن از تو، سرنوشتِ من
[ای] ایران، تو بهشت خرّم و خوبِ من هستی. سرنوشتِ من، از تو روشن و درخشان است.
نکته دستوری:
در مصراع دوم، فعل «است» حذف شده است.
بیت از سه جمله تشکیل شده است.
گر آتش بارد به پیکرم/جز مِهرت، در دل نَپروَرم
اگر بر جسم من آتش ببارد و گرفتار رنج و سختی بشوم، باز عشقِ تو را در وجودم پرورش می دهم و نگه می دارم.
نکته ادبی:
منظور از «آتش»، رنج، سختی و مرگ است.
از آب و خاک و مهرِ تو، سرشته شد دلم/مهرت، اَر برون رَوَد چه می شود دلم
وجود من با عشق به آب و خاک و خورشید سرزمین تو، پرورش یافته و آمیخته شده است. اگر عشق تو از وجودم بیرون برود، معلوم نیست که چه بر سرِ دلم می آید؟
مهر تو چون، شد پیشه ام /دور از تو نیست، اندیشه ام
شعارِ من و کارِ من، عشق و علاقه ی به توست؛ بنابراین، همیشه به تو فکر می کنم و کاری غیر از این، ندارم.
در راهِ تو ، کی ارزشی دارد این جانِ ما / پاینده باد خاکِ ایرانِ ما
در راه تو، جانِ ما ارزشی ندارد. (جان ما، فدای تو باد!) امیدوارم که سرزمین ایران، پاینده و جاودان باشد!
دیگر آرایه های ادبی:
بیت اول:
پرگهر و هنر ← قافیه (ردیف ندارد)
بیت دوم:
بدان و جاودان ← قافیه (ردیف ندارد)
بیت سوم:
آهنم و میهنم ← قافیه (ردیف ندارد)
بیت چهارم:
پیشه ام و اندیشه ام ← قافیه (ردیف ندارد)
بیت پنجم:
جان و ایران ← قافیه (ما و ما ← ردیف)
بیت ششم:
گوهر و زر ← قافیه (است و است ← ردیف)
بیت هفتم:
برون و چون ← قافیه (کنم و کنم ← ردیف)
بیت هشتم:
بپا و ما ← قافیه (ست (است) و ست ← ردیف)
بیت نهم:
پیشه ام و اندیشه ام ← قافیه (ردیف ندارد.)
بیت دهم:
جان و ایران ← قافیه (ما و ما ← ردیف)
بیت یازدهم:
بهشت و سرنوشت ← قافیه (من و من ← ردیف)
بیت دوازدهم:
پیکرم و نپرورم ← قافیه (ردیف ندارد)
بیت سیزدهم:
شد و می شود ← قافیه (این قافیه غلط است.) (دلم و دلم ← ردیف)
بیت چهاردهم:
پیشه ام و اندیشه ام ← قافیه (ردیف ندارد.)
بیت پانزدهم:
جان و ایران ← قافیه (ما و ما ← ردیف)
محتوای شعر:
همواره شاعران و بزرگانِ ادبیّات فارسی به خاطر عشق به وطن و سرزمین خود شعرهای زیبایی سروده اند و در آن، ایران را به عظمت، زیبایی و بزرگی ستوده اند.
بر پهلوانانی که در راهِ سرافرازی ایران، جان خود را فدا کرده اند. بر ما واجب است که قدر سرزمینِ خود را بدانیم و برای آن ارزش قائل شویم.
مرحوم حسین گل گلاب، در شعر «ای ایران» عظمت و اقتدار ایران را به تصویر کشیده است.
شعر «ای ایران»:
شعر «ای ایران» از حسین گل گلاب است. این شعر با صدای خوانندگان بسیاری خوانده شده که معروف ترین آنها، مرحوم «حسین بنان» است.
من از این خوشم میاد