در این نوشته با معنی شعر با بهاری که میرسد از راه فارسی هفتم همراه شما هستیم.

معنی شعر علم زندگانی فارسی هفتم

نوع قالب شعری: مثنوی

شاعر: پروین اعتصامی

اثر: دیوان اشعار

کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز /به جرئت کرد روزی بال و پر باز

روزی کبوتر بچه ای که بسیار مشتاق پرواز بود. از روی جرئت بال و پر خود را برای پرواز باز کرد.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

کبوتر با شوق پرواز  ←  تشخیص

کبوتر، بال و پر  ←  مراعات نظیر

تعداد جمله  ←  1

کبوتر بچه  ←  نهاد

با شوق پرواز  ←  با  ←  حرف اضافه     شوق پرواز  ←  متمم

باز کرد  ←  فعل

به جرئت  ←  به  ←  حرف اضافه          جرئت  ←  متمم

بال و پر  ←  مفعول

پرید از شاخکی بر شاخساری / گذشت از بامَکی بر جو کناری

از شاخه ای به شاخه ای می پرید. از بام کوتاهی گذشت و به کناری جوی آبی رسید.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

تعداد جمله  ←  2

پرید  ←  فعل جمله اول

از شاخکی  ←  از  ←  حرف اضافه         شاخکی  ←  متمم

بر شاخساری  ←  بر  ←  حرف اضافه    شاخساری  ←  متمم

گذشت  ←  فعل جمله دوم

از بامکی  ←  از  ←  حرف اضافه           بامکی  ←  متمم

بر جو کناری  ←  بر  ←  حرف اضافه     جوکناری  ←  متمم

نمودش بس که دور آن راهِ نزدیک  /شدش گیتی به پیشِ چشم، تاریک

از بس که آن را کوتاه، از نظر او طولانی بود؛ از خستگی، دنیا پیش او تاریک شد.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

دور و نزدیک  ←  متضاد

شدش گیتی به پیش چشم تاریک  ←  کنایه از خسته شدن

تعداد جمله  ←  2

نمود  ←  فعل

آن را نزدیک  ←  نهاد جمله اول

شد  ←  فعل جمله دوم

گیتی  ←  نهاد جمله دوم

به پیش چشم  ←  به  ←  حرف اضافه              پیش چشم  ←  متمم

ز وحشت، سُست شد بر جای، ناگاه / ز رنج خستگی درماند در راه

ناگهان از ترس بر جای خود سست شد و از رنج خستگی، توان ادامه را را نداشت.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

درمانده در راه  ←  کنایه از خسته شدن

تعداد جمله  ←  2

شد  ←  فعل جمله اول

ز وحشت  ←  «ز»  ←  حرف اضافه                  وحشت  ←  متمم

بر جای  ←  بر  ←  حرف اضافه             جای  ←  متمم

درمانده  ←  فعل جمله دوم

ز رنج خستگی  ←  «ز»  ←  حرف اضافه           رنج خستگی  ←  متمم

در راه  ←  در  ←  حرف اضافه                          راه  ←  متمم

فتاد از پای، کرد از عجز فریاد /  ز شاخی مادرش آواز در داد:

خسته شد و از روی ناتوانی فریادی کشید و مادرش که روی شاخه ای نشسته بود، با صدای بلند به او گفت:

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

فتاد از پای  ←  کنایه از ناتوان شدن

تعداد جمله  ←  3

فتاد  ←  فعل جمله اول

از پای  ←  از  ←  حرف اضافه               پای  ←  متمم

از عجز  ←  از  ←  حرف اضافه              عجز  ←  متمم

فریاد کرد  ←  فعل جمله دوم

ز شاخی  ←  «ز»  ←  حرف اضافه        شاخی  ←  متمم

آواز در داد  ←  فعل جمله سوم

مادرش  ←  نهاد جمله سوم

«تو را پرواز بس زود است و دشوار /ز نو کاران که خواهد کار بسیار؟

پرواز کردن برای تو هنوز زود است و برایت مشکل است. کسی از افراد تازه کار انتظار زیادی ندارد.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

نوکاران  ←  کنایه از تازه کارها یا افراد بی تجربه

تعداد جمله  ←  2

است  ←  فعل جمله اول

تو را (برای تو)  ←  «را»  ←  حرف اضافه          تو  ←  متمم

پرواز  ←  نهاد جمله اول

ز نو کاران  ←  «ز»  ←  حرف اضافه      نو کاران  ←  متمم

خواهد  ←  فعل جمله دوم

که (چه کسی)  ←  نهاد جمله دوم

هنوزت نیست پای برزن و بام  / هنوزت نوبت خواب است و آرام

هنوز توان پرواز بر روی محله و بام ها را نداری و فعلا باید در آرامش و استراحت باشی.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

تعداد جمله  ←  2

پای برزن و بام نداری  ←  کنایه از توان پرواز طولانی نداشتن

برزن و بام  ←  مراعات نظیر

خواب و آرام  ←  مراعات نظیر

تو را توشِ هنر می‌ باید اندوخت / حدیث زندگی، می ‌باید آموخت

تو در حال حاضر باید علم و دانایی و هنر بیاموزی و رسم زندگی کردن را یاد بگیری.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

حدیث زندگی  ←  کنایه از راه و رسم زندگی

کلمۀ «می باید»  ←  تکرار

تعداد جمله  ←  2

اندوخت  ←  فعل جمله اول

تو  ←  نهاد جمله اول

توشِ هنر  ←  مفعول

آموخت  ←  فعل جمله دوم

حدیث زندگی  ←  مفعول

بباید هر دو پا محکم نهادن  /از آن پس فکر بر پای ایستادن

ابتدا باید دو پایت را محکم روی زمین قرار دهی، سپس به فکر ایستادن روی پای خودت باشی.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

پا  ←  آرایه تکرار

برپا ایستادن  ←  کنایه از بر خود متکی بودن

من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج /تو را آسودگی باید مرا رنج

تو مثل گنج هستی که من نگهبان تو هستم. تو باید در آسودگی و آرامش باشی و من برای پرورش تو باید در سختی باشم.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

نگهبان و گنج  ←  مراعات نظیر

آسودگی و رنج  ←  متضاد

من و تو  ←  آرایه تکرار

من مثل نگهبان هستم  ←  تشبیه:

من  ←  مشبه

چون  ←  ادات تشبیه

نگهبان  ←  مشبه به

[مراقب باشم]  ←  وجه شبه پنهان است

تو مانند گنج هستی  ←  تشبیه:

تو  ←  مشبه

چون  ←  ادات تشبیه

گنج  ←  مشبه

[با ارزشی]  ←  وجه شبه پنهان است

تعداد جمله  ←  4

من  ←  نهاد جمله اول

هستم  ←  فعل جمله اول

چون نگهبان  ←  چون  ←  حرف اضافه                        نگهبان  ←  متمم

تو  ←  نهاد جمله دوم

چون گنج  ←  چون  ←  حرف اضافه                 گنج  ←  متمم

تو  ←  نهاد جمله دوم

باشی  ←  فعل جمله سوم

من  ←  نهاد جمله چهارم

باشم  ←  فعل جمله چهارم

مرا در دام‌ها بسیار بستند / ز بالم کودکان پرها شکستند

من در دام های زیادی گرفتار شده ام و بچه ها پر و بالم را شکسته اند.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

بال و پر  ←  مراعات نظیر

تعداد جمله  ←  2

بستند  ←  فعل جمله اول

من  ←  مفعول

در دام ها  ←  در  ←  حرف اضافه                    دام  ←  متمم

شکستند  ←  فعل جمله دوم

کودکان  ←  نهاد جمله دوم

پرها  ←  مفعول

ز بالم  ←  «ز»  ←  حرف اضافه                                    بالم  ←  متمم

گه از دیوار سنگ آمد، گه از در/گَهَم سر پنجه خونین شد، گهی سر

گاهی از در و دیوار سنگ می خوردم و گاهی سر و پنجه ام زخمی می شد.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

در و دیوار  ←  مراعات نظیر

سر و سرپنجه  ←  مراعات نظیر

تعداد جمله  ←  4

ز دیوار  ←  «ز»  ←  حرف اضافه                      دیوار  ←  متمم

آمد  ←  فعل جمله اول

سنگ  ←  نهاد جمله اول

از در  ←  «ز»  ←  حرف اضافه                         در  ←  متمم

[سنگ]  ←  نهاد جمله دوم؛ محذوف

[آمد]  ←  فعل جمله دوم؛ محذوف

شد  ←  فعل جمله سوم

سرپنجه  ←  نهاد جمله سوم

[شد]  ←  فعل جمله چهارم؛ محذوف

سر  ←  نهاد جمله چهارم

نگشت آسایشم یک لحظه دمساز / گهی از گربه ترسیدم گه از باز

حتی یک لحظه هم آسوده و راحت نبوده ام و گاهی از گربه و گاهی از باز (پرنده شکاری) ترسیده ام.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

گربه و باز  ←  مراعات نظیر

تعداد جمله  ←  3

گشت  ←  فعل جمله اول

آسایش  ←  نهاد

از گربه  ←  از  ←  حرف اضافه                         گربه  ←  متمم

ترسیدم  ←  فعل جمله سوم

از باز  ←  از  ←  حرف اضافه                            باز  ←  متمم

[ترسیدم]  ←  فعل جمله سوم؛ محذوف

هجوم فتنه‌های آسمانی/  مرا آموخت علم زندگانی

این همه گرفتاری و مشکلات به من چگونه زندگی کردن را آموخته است.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

فتنه های آسمانی به من آموخت  ←  تشخیص

تعداد جمله  ←  1

هجوم فتنه های آسمانی  ←  نهاد

مرا (به من)  ←  «را»  ←  حرف اضافه              «مـ»  ←  متمم

نگردد شاخک بی‌بُن، برومند/ز تو سعی و عمل باید، ز من پند»

شاخه ی نازک یک دفعه تنومند و محکم نمی شود، تو نیز باید تلاش و کوشش کنی و من هم باید به تو پند و درس بدهم.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

بی بُن و برومند  ←  متضاد

سعی و عمل  ←  مراعات نظیر

تعداد جمله  ←  3

نگردد  ←  فعل جمله اول

شاخک بی بُن  ←  نهاد جمله اول

شکل ساده جمله دوم و سوم:سعی و عمل باید از تو باشد و پند از من باشد

سعی و عمل  ←  نهاد

ز تو  ←  «ز»  ←  حرف اضافه              تو  ←  متمم

[باشد]  ←  فعل؛ محذوف

پند  ←  نهاد

از من  ←  از  ←  حرف اضافه               من  ←  متمم

[باشد]  ←  فعل؛ محذوف

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
شوقمیل، علاقهجرئتشهامت
شاخکشاخه کوچکشاخسارشاخه‌ی درخت
بامکبام کوتاهجو کنارکنار جوی
گیتیدنیاسُستضعیف، بی حال
فتادمخفف افتادعجزناتوانی
بَسبسیارفتنهگرفتاری، بلا
برزنمحله، کویحدیثسخن، داستان
گنجچیزی با ارزشگَهگاه، زمان
دَمسازهمراههجومحمله
برومندباروَر، با ثمر، پُربار
نوکارانتازه کاران، بی‌تجربه ها
توشمخفف توشه، اندوخته، ذخیره
معنی شعر علم زندگانی فارسی هفتم

پروین اعتصامی (1285 – 1320 هـ.ش):

پروین فرزند یوسف اعتصام الملک آشتیانی در تبریز متولد شد. فارسی و عربی را در دامن خانواده آموخت. سرودن شعر را از هشت سالگی آغاز کرد. نخستین شعرهایش را در مجله بهار به چاپ رساند و مورد تشویق اهل ادب قرار گرفت. از عوامل دیگری که موجب تقویت ذوق و پرورش استعداد شعری پروین شد، رفت و آمد او به محافل ادبی آن روزگار بود.

تنها اثر او، دیوان شعری است که بارها چاپ شده است. دیوان او شامل قصاید و قطعات بسیار دل نشین است. بیشتر قطعات خود را به صورت گفت و گو سرود که در اصطلاح ادبی به آن «مناظره» گویند.

سرانجام پروین در سال 1320 بر اثر بیماری حصبه درگذشت. آرامگاه او در شهر قم کنار صحن حضرت معصومه (س) قرار دارد.