در این نوشته با معنی کلمات درس نقش خردمندان فارسی پنجم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس نقش خردمندان فارسی پنجم
معنی کلمات درس «نقشِ خرمندان»:
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
کارسازتر | مفید و اثرگذار، کارگشا | ایجاد کند | به وجود آوَرَد، بسازد |
مراغه | نام شهری است | به کار گیرد | استفاده کند |
همّت | قصد، خواست | از میان می رفت | نابود می شد |
گمان می کردند | تصوّر می کردند | پرفروغ | پرنور، پر از روشنایی |
کلیّه ی | همه ی | اداره می شدند | مدیریت می شدند |
تحصیل کرده است | درس خوانده است |
تحقیق | مطالعه کردن، پژوهش کردن |
چیرگی | برتری، چیره شدن، تسلط |
دینار | سکّه ی طلا، پول و ثروت |
نسخه برداری | رونویسی کردن، بازنویسی کردن |
آثار | جمع اثر، نشان ها، نشانه ها |
ولایت | در این جا به معنی سرزمین |
تشتی | ظرف فلزی بزرگ و پهن و گرد |
مأمور کرد | کسی را به انجام کاری گذاشتن |
مَهیب | ترسناک، وحشتناک، هراس انگیز |
حادثه ی ناگوار | پیش آمد ناشایست و ناپسند |
حوادث | رویدادها، حادثه ها، پیش آمدها |
آشوب | فتنه، هیاهو، شور و غوغا |
پیش بینی | غیب گویی، عاقبت اندیشی |
زیرکانه | خردمندانه، از روی هوش و خرد |
سایه ی وحشت | اثر ترس، نشانه ی بیم و هراس |
هراس انگیز | ترسناک، وحشتناک، هراس آور |
خانمان سوز | ویرانگر، از بین برنده ی خانه و کاشانه |
تأسیس کردن | بنا کردن، بنیان نهادن، پایه گذاری کردن |
قتل عام | کشتار گروهی، دسته جمعی به قتل رساندن |
مشاور | راهنما، کسی که با او درباره ی کارها مشورت کنند |
امکانات | ابزارها، وسایل و شرایط مناسب برای دستیابی به چیزی |
رصدخانه | مکانی است که در آن، ستاره شناسان به کمک ابزارهایی، ستارگان را مشاهده و بررسی می کنند |
تدبیر | اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حلی برای مشکلی یا مسئله ای یا انجام دادن درست کارها، چاره اندیشی |
قلعه | ساختمانی محکم و بلند که برای دفاع از حمله ی دشمن می ساختند |
نظامیّه | مدرسه ها یا دانشگاه هایی که خواجه نظام الملک بنا کرده بود |
شرایط | موقعیّت، اوضاع و احوال، وضعیّت |
مغولان | اقوامی زردپوست که از چند طایفه و گروه تشکیل شده اند که مسکن اصلی آنها قسمت هایی از آسیای شرقی است |
هلاکو | اسم یکی از نوادگان چنگیز خان بود که در ایران چند سالی را به عنوان بادشاہ حکومت کرد |
شمار (شمار کتاب های آن را …) | تعداد |
عجیبی (تصمیم عجیبی گرفت) | شگفت آور، غریب |
قلب مردم را در هم فشرد | به کنایه مردم را ناراحت کرد |
معنی کلمات درس نقش خردمندان فارسی پنجم
کلمات هم خانواده درس «نقشِ خرمندان»:
قتل – مقتول – قاتل – مَقتَل | نویسنده – نوشته – نوشتار – نوشتن |
جامعه – جوامع – جمع – مجامع | حکومت – حاکم – حکم – حُکّام |
دانایی – داننده – دانش – دانسته | عجیبی – عجب – عجایب – تعجّب |
انداختن – انداخته – اندازه – اندازنده | حادثه – حوادث – احداث – حادث |
جذب – جذّاب – جاذب – مجذوب | همّت – اهتمام – همّ |
ولایت – والی – متولّی – ولی | توانایی – توانسته – توانستن – توانا |
مدارس – مدرسه – تدریس – درس | تأسیس – مؤسّس – مؤسّسه |
نظامیّه – نظام – ناظم – نظم | تحصیل – حاصل – محصول – مُحصّل |
سعدی – مسعود – سعید – سعادت | مشغول – شغل – شاغل – مشاغل |
تحقیق – حقایق – محقّق – حقوق | لطف – الطاف – تلطّف – لطیف |
شرایط – شرط – شروط – مشروط | عظمت – عظیم – تعظیم – مُعَظّم |
کلمات متضاد درس «نقشِ خرمندان»:
واژه | واژه متضاد | واژه | واژه متضاد |
سایه | آفتاب | پاک | آلوده |
برخاست | نشست | اندوه | شادی |
دشمن | دوست | زیرکانه | احمقانه |
شبانگاه | سحرگاه | خواب | بیدار |
آتش | آب | معروف | گمنام |
پُرفروغ | بی فروغ | نیازمند | بی نیاز |
کلمات املایی درس «نقشِ خرمندان»:
چهل | وحشت | چنگیز | آشوب | برخاست | هلاکوخان |
ریاضی دان | حفظ | دینار | نقشه | تصمیم | تغییر |
زیرکانه | می خواست | عجیبی | تشتی | مأمور | قلعه |
صدای مَهیب | حوادث | جذب | دعوت | چیرگی | توجّه |
آثار | نسخه برداری | جمع آوری | مشغول | همّت | حدود |
مدارس | تأسیس | نظامیّه | معروف | سعدی | تحقیق |
تکیه | شرایط | اوج عظمت |
لطف | حمله ی خانمان سوزِ مغولان | خواجه نصیرالدّین توسی |
حادثه ی ناگواری | کلیّه ی امکانات | رصدخانه ی مراغه |
چهارصد هزار جلد | خواجه نظام الملک توسی | خاطره ی هراس انگیز قتل عام |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت
«حالا درس»
جست و جو کنید.