در این نوشته با ترجمه درس 1 عربی دوازدهم ریاضی و تجربی همراه شما هستیم.

ترجمه درس اول عربی دوازدهم ریاضی و تجربی

اَلدّینُ وَالتَّدَیُّن

دین و دینداری

(… أَقِم وَجهَکَ لِلدیّنِ حَنیفاً) یونُس: 105

(…با یکتاپرستی به دین روی آور.) یونس: 105

اَلتَّدَیُّنُ فِطریٌ فِی الاِنسانِ. وَ التّاریخُ یَقولُ لَنا:

دین داری در انسان فطری است و تاریخ به ما می گوید:

لا شَعبَ مِن شُعوبِ الأرضِ إلّا وَ کانَ لَهُ دینٌ وَ طَریقَهٌ لِلعِبادَهِ.

هیچ ملتی از ملت های روی زمین نیست مگر این که دین و روشی برای عبادت داشته است.

فَالآثارُ القَدیمَهٌ الّتی الکتَشَفَها الإنسانُ؛ وَالحَضاراتُ الّتی عَرَفَها مِن خِلالِ الکِتاباتِ وَ النِّقوشِ وَ الرُّسومِ وَ التَّماثیلِ؛ تُوَکِّدُ اهتِمامَ الإنسانِ بِالدیّنِ وَ تَدُلُّ عَلی أَنَّهُ فِطریٌّ فی وجودِهِ؛ ولکِنَّ عِباداتِهِ وَ شَعائِرَهُ کانَت خُرافیَّهً؛ مِثلُ تَعَدُّدِ الآلِهَهِ وَ تَقدیمِ القَرابینِ لَها لِکَسبِ رِضاها وَ تَجَنُّبِ شَرِّها. وَ ازدادَت هذِهِ الخُرافاتُ فی ادیانِ الناّسِ عَلی مَرِّ العُصورِ. وَلکِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی لَم یَترُکِ النّاسَ عَلی هذِهِ الحالَهِ؛ فَقَد قالَ فی کِتابِهِ الکَریمِ:

آثار کهنی که انسان آن ر ا کشف کرده و تمدن هایی که آن را از خلال نوشته ها، کنده کاری ها، نقاشی ها و تندیس ها شناخته است، بر توجه انسان به دین تأکید دارد و بر اینکه دین داری در وجود او فطری است دلالت می کند. اما عبادت ها و آیین های او خرافی بوده است؛ مانند: چندخدایی و پیش کش کردن قربانی ها برای به دست آوردن خرسندی خدایان و دوری از بدی ایشان. در گذر زمان این خرافات در دین های مردم افزایش یافت. اما خداوند – پربرکت و بلندمرتبه بادا نام او – مردم را در این حالت رها نکرده؛ قطعا او در کتاب ارزشمندش گفته است:

(أَ یَحسَبُ الإنسانُ أَن یُترَکَ سُدیً) اَلقیامه: 36

(آیا انسان می پندارد که بیهوده و پوچ رها می شود؟) قیامت: 36

لِذلکَ أَرسَلَ إِلَیهِمُ الأنبیاءَ لِیُبَیِّنوا الصِّراطَ المُستَقیمَ وَالدّینَ الحَقِّ.

از این رو خداوند به سوی ایشان پیامبران را گسیل داشت تا راه راست و دین حق را [برای ایشان] آشکار گردانند.

وَ قَد حَدَّثَنا القُرآنُ الکَریمُ عَن سیرَهِ الأنبیاءِ علیه السلام وَ صِراعِهِم مَعَ اَقوامِهِم الکافِرینَ.               

و قرآن ارزشمند از روش پیامبران و کشمکش ایشان با قوم های کافرشان سخن گفته است.

وَالنَذکُر مَثَلاً اِبراهیمَ الخَلیلَ علیه السلام الّذی حاوَلَ أن یُنقِذَ قَومَهُ مِن عِبادَهِ الأصنامِ.

و باید داستان ابراهیم خلیل را که کوشید قومش را از عبادت بت ها نجات دهد یاد کنیم.

فَفی أحَدِ الأعیادِ لَمّا خَرَجَ قَومُهُ مِن مَدینَتِهِم بَقِیَ ابراهیمُ علیه السلام وَحیداً؛ فَحَمَلَ فَأساً؛ وَ کَسَّرَ جَمیعَ الأصنامِ فِی المَعبَدِ إلّا الصَّنَمَ الکَبیرَ؛ ثُمَّ عَلَّقَ الفَأسَ عَلی کَتَفِهِ وَ تَرَکَ المَعبَدَ.

پس در یکی از عیدها هنگامی که قوم ابراهیم از شهرشان بیرون رفتند، حضرت ابراهیم تنها ماند؛ تبری را [با خود] برداشت و همۀ بت ها را در پرستشگاه شکست مگر بت بزرگ را.

وَ لَمّا رَجَعَ النّاسُ؛ شاهَدوا أصنامَهُم مُکَسَّرَهً؛ وَ ظَنّوا أَنَّ إبراهیمَ علیه السلام هُوَ الفاعِلُ؛ فَأحضَرَوهُ لِلمُحاکَمَهِ وَ سَألوهُ:

هنگامی که مردم برگشتند؛ بت هایشان را شکسته دیدند. گمان بردند که ابراهیم کنندۀ [این کار] است. بنابر این او را برای دادرسی، احضار کردند و از او پرسیدند:

 (… أَ أنتَ فَعَلتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إبراهیمُ) اَلأنبیاء: 62

(آیا تو این [کار] را با خدایان ما انجام دادی، ای ابراهیم.) انبیا: 62

فَأَجابَهُم: لِمَ تَسألونَنی؟! اِسألوا الصَّنَمَ الکَبیرَ.

او به ایشان پاسخ داد: چرا از من می پرسید؟ از بت بزرگ بپرسید.

بَدَأَ القَومُ یَتَهامَسونَ: «إنَّ الصَّنَمَ لا یَتَکَلَّمُ؛ إنَّما یَقصِدُ إبراهیمُ الاِستِهزاءَ بِأصنامِنا».

قوم آغاز به پچ پچ کردند: همانا بت سخن نمی گوید، ابراهیم تنها می خواهد بت هایمان را به ریشخند گیرد.

وَ هُنا (قالوا حَرِّقوهُ وَانصُروُ آلِهَتَکُم) اَلأنبیاء: 68

و اینجا بود که (گفتند او را بسوزانید و خدایانتان را یاری کنید.) انبیا: 68

فَقَذَفوهُ فِی النّارِ؛ فَأنقَذَهُ اللهُ مِنها.

در نتیجه او را در آتش انداختند. خدا نیز او را از آتش نجات داد.