در این نوشته با ترجمه و معنی درس 4 عربی هشتم همراه شما هستیم.

ترجمه و معنی درس 4 عربی هشتم

              اَلتَّجرِبَهُ الْجَدیدَهُ

                                                تجربه جدید

تَفَکُّرُ ساعَهٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَهِ سَبْعینَ سَنَهً.  رسول اللّه (ص)

«یک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است»    رسول الله (ص)

کانَ فَرَسٌ صَغیرٌ مَعَ أُمِّهِ فی قَریَهٍ. قالَتْ أُمُّ الْفَرَسِ لِوَلَدِها:

اسب کوچکی با مادرش در روستایی بود. مادر اسب به پسرش گفت:

« نَحنُ نَعیشُ مَعَ الْإنسانِ وَ نَخدِمُهُ؛ لِذا أَطلُبُ مِنْکَ حمَلَْ هٰذِهِ الْحَقیبَهِ إلَی الْقَریَهِ الْمُجاوِرَهِ. »

ما با انسان زندگی می کنیم و به او خدمت می کنیم؛ بنابراین از تو می خواهم این خورجین (کیف) را به روستای مجاور ببری.

هوَ یَحمِلُ الْحَقیبَهَ وَ یَذْهَبُ إلَی الْقَریَهِ الْمُجاوِرَهِ.

او خورجین را بر می دارد و به روستای مجاور می برد.

فی طَریقِهِ یُشاهِدُ نَهْراً . یَخافُ الْفَرَسُ وَ یَسْأَلُ بَقَرَهً واقِفَهً جَنْبَ النَّهرِ:

در راه رودخانه ای را می بیند. اسب می ترسد و از گاوی که کنار رودخانه ایستاده می پرسد.

« هَلْ أَقدِرُ عَلَی الْعُبورِ؟ » الْبَقَرَهُ تَقولُ : « نَعَم؛ لَیسَ النَّهْرُ عَمیقاً. »

آیا می توانم عبور کنم؟ گاو می گوید: بله؛ رودخانه عمیق نیست.

یَسْمَعُ سِنجابٌ کَلامَهُما وَ یَقولُ: « لا؛ أیُّهَا الْفَرَسُ الصَّغیرُ، أنتَ سَتَغْرَقُ فِی الْماءِ، هٰذَا النَّهرُ عَمیقٌ جِدّاً. عَلَیْکَ بِالرُّجوعِ. أَ تَفهَمُ؟ »

سنجاب حرف آن ها را می شنود و می گوید: نه؛ ای اسب کوچک، تو در آب غرق خواهی شد، این رودخانه واقعاً عمیق است باید برگردی. می فهمی؟

وَلَدُ الْفَرَسِ یَسْمَعُ کَلامَ الْحَیَوانَینِ وَ یَقولُ فی نَفْسِهِ:

پسر اسب حرف دو حیوان را می شنود و با خودش می گوید:

« ماذا أَفْعَلُ یا إلٰهی؟! »

ای خدای من چیکار کنم؟

فَیَرْجِعُ إلی والِدَتِهِ وَ یَبْحَثُ عَنِ الْحَلِّ.

به طرف مادرش بر می گردد و دنبال راه حل می گردد.

اَلْأُمُّ تَسْألُهُ: « لِماذا رَجَعْتَ؟! »

مادر از او می پرسد: چرا برگشتی؟

یَشْرَحُ الْفَرَسُ الْقِصَّهَ وَ تَسْمَعُ الْأُمُّ کَلامَهُ. اَلْأُمُّ تَسأَلُ وَلَدَها:

اسب قصه را شرح می دهد و حرف مادرش را می شنود. مادر از پسرش می پرسد.

« ما هوَ رَأْیُکَ؟ أَ تَقْدِرُ عَلَی اَلْعُبورِ أَمْ لا؟ مَنْ یَصْدُقُ؟ وَ مَنْ یَکْذِبُ؟ »

نظر تو چیست؟ آیا می توانی عبور کنی یا نه؟ چه کسی راست می گوید؟ و چه کسی دروغ می گوید؟

ما أَجابَ الْفَرَسُ الصَّغیرُ عَنْ سؤالِها … لٰکِنَّهُ قالَ بَعدَ دَقیقَتَینِ:

اسب کوچک جوابش را نداد. اما بعد از دو دقیقه گفت:

« اَلْبَقَرَهُ تَصْدُقُ وَ السِّنجابُ یَصدُقُ أَیضاً. اَلْبَقَرَهُ کَبیرَهٌ وَ السِّنْجابُ صَغیرٌ. کُلٌّ مِنهُما یَقولُ رَأیَهُ. فَهِمتُ الْمَوضوعَ».

گاو راست می گوید و سنجاب همچنین راست می گوید. گاو بزرگ است و سنجاب کوچک. هر کدام از آن ها نظر خودش را می گوید. موضوع را فهمیدم.

یَفْهَمُ الْفَرَسُ الصَّغیرُ کَلامَ أُمِّهِ وَ یَذْهَبُ إلَی النَّهرِ وَ یُشاهِدُ الْبَقَرَهَ وَ السِّنجابَ مَشغولَینِ بِالْجَدَلِ.

اسب کوچک حرف مادرش را می فهمد و به رودخانه بر می گردد. گاو و سنجاب را می بیند که مشغول ستیز هستند.

اَلبَقَرَهُ: « أنا أَصدُقُ وَ أَنتَ تَکذِبُ »

گاو: «من راست می گویم و تو دروغ می گویی.»

اَلسِّنجابُ: « لا؛ أنَا أَصدُقُ وَ أَنتِ تَکذِبین. »

سنجاب: «نه؛ من راست می گویم و تو دروغ می گویی.»

یَعْبُرُ الْفَرَسُ ذٰلِکَ النَّهرَ بِسُهولَهٍ؛

اسب به راحتی از آن رودخانه عبور می کند.

ثُمَّ یَرْجِعُ وَ یَفْرَحُ لِلتَّجرِبَهِ الْجَدیدَهِ.

سپس بر می گردد و به خاطر تجربه جدید خوشحال می شود.

1- اَنتَ تَجلِسُ عَلَی الاَرضِ وَ والِدَتُکَ تَجلِسُ عَلَی الکُرسیِّ.

1- تو روی زمین می نشینی و مادرت روی صندلی می نشیند .

2- اُختی تَقولُ لی : یا اَخی، اَ اَنتَ تَقولُ الحَقَّ؟

2- خواهرم به من می گوید : «برادرم، آیا حقیقت را می گویی؟»

برچسب شده در: