آپدیت

جواب دانش تکمیلی صفحه ۱۳ دین و زندگی دوازدهم

13

در این نوشته با جواب دانش تکمیلی صفحه ۱۳ دین و زندگی دوازدهم همراه شما هستیم.

جواب صفحه ۱۳ دین و زندگی دوازدهم

۱- آشنایی با دلایلی دربارهٔ وجود خداوند

برهان نظم
– اگر کسی بگوید که این شعر سعدی بر اساس اتفاق و ریختن مرکب بر صفحه کاغذ پیدی آمده است چه نظری خواهید داشت شعر این است:

آب حیات من است خاک سر کوی دوست

گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست

گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل

روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست

آیا شما می‌پذیرید که واقعاً بدون دخالت یک شعر دانا و قوی و تنها بر اساس یک اتفاق این ابیات پدید آمده‌اند به چه چیزی کم می‌کنی؟

– آیا شاهنامه و مثنوی معنوی پیچیده‌تر و سخت‌تر است یا ساختمان چشم یک سنجاقک و پیچ و تاب‌های مغز انسان؟ اگر شما نمی‌پذیرید که شاهنامه فردوسی و معنوی تصادفاً و براساس یک اتفاق بدون علیت شاعری عالم و توانا پدید آمده‌اند حتماً نخواهد پذیرفت که چشم سنجاقک با آن همه ذره‌بین و مغز انسان با آن همه شگفتیها براساس یک تصادف پدید آمده باشند بلکه دستی آگاه و عالم و توانمند و دقیق آن را پدید آورده است.
– این دست دقیق و آگاه و قوی و توانمند نمی‌تواند ماده باشد چون ذات نایافته هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش – ماده که خود فاقد شعور و آگاهی است چگونه می‌تواند چنین شعور و آگاهی به خرج داده و سیستمی چنین دقیق و مهیا فراهم آورد.
– این تنها دو مثال کوچک در عالم اطراف ما بود. نظم عظیم و حیران آور کهکشان‌ها و منظومه‌های عالم سیارات و سیاره‌ها و اموری که به باطن اشیاء اطراف ما مربوط می‌شود از حرکت الکترن‌ها ونوترون‌ها و … گرفته تا چرخش ستارگانی که یکصد میلیون بار از خورشیدی بزرگترند که خود یک میلیون برابر زمین است و…

۲- پاسخ به این پرسش که: آیا نظریهٔ تکامل داروین و یا نظریهٔ بیگ بَنگ می‌تواند به مباحث خداشناسی لطمه‌ای بزند؟

نظریهٔ داروین: مسلماً نه، بنابراین کشف یک رابطهٔ تکاملی در میان انواع موجودات نیز هیچ‌گونه مانعی در مسیر شناخت خدا ایجاد نمی‌کند.
تنها کسانی که تصور می‌کنند کشف علل طبیعی با قبول وجود خدا منافات دارد می‌توانند چنین سخنی را بگویند، ولی ما امروز به خوبی می‌‌دانیم که نه تنها کشف این علل ضرری به توحید نمی‌زند بلکه خود دلائل تازه‌ای از نظام آفرینش برای اثبات وجود خدا پیش پای ما می‌گذارد.

نتیجه: اینکه غوغای تضاد عقیده تکامل اواع با مساله خداشناسی یک غوغای بی‌اساس و بی دلیل بوده است (خواه فرضیه تکامل را بپذیریم یا نپذیریم.)
در واقع نظریه تکامل در فرض صحیح بودن، منافاتی با مساله توحید و نیاز جهان خلقت به یک خالق مدبر حکیم ندارد و آنچه به عنوان اشکال بر برهان نظم مطرح شده، یک توهم ساده است.

نظریهٔ بیگ بَنگ: نظریهٔ بیگ بنگ (به فارسی مِهبانگ) مدعی است که کل عالم خلقت در ابتدا یک مجموعهٔ به هم پیچیده و فشرده بوده است؛ یعنی در آغاز، کهکشان‌های گسترده و سیارات و ستارگان جدا از هم وجود نداشته است، بلکه همهٔ توده‌ها و اشیای مادی آنقدر به هم نزدیک بوده‌اند که شاید در مقام مقایسه بتوانیم بگوییم همهٔ عالم خلقت در یک تودهٔ به هم فشرده شاید به اندازهٔ یک بند انگشت جمع شده بودند. بدیهی است که وقتی تمام اجزای جهان از کهکشان‌ها گرفته تا فاصلهٔ بین هستهٔ اتم‌ها و الکترون‌ها فشرده شوند و درهم فرو روند، ماده‌ای بسیارکوچک، اما بسیارسنگین (چگال) خواهیم داشت. نظریه پردازان مِهبانگ، این مادهٔ کوچک را توده‌ای گازی شکل با دما و چگالی بالا می‌دانند. آنگاه این ذرهٔ داغ و آتشین منفجر شده و جهان خلقت پدید آمده است. فیزیک‌دانان، این نقطهٔ شروع را بیگ بنگ (انفجار بزرگ) می‌نامند. بر این اساس از آنروز و نقطهٔ آغاز جهان، کل ذرات جهان مانند نقاطی روی یک بادکنکی که در حال بادشدن است، از یکدیگر در حال دورشدن هستند.

اما این نظریه چه ربطی به خداوند دارد؟

برخی منکران خداوند، این نظریه را بهانه‌ای برای انکار وجود خداوند قرار داده‌اند و معتقدند که براساس این نظریه، خداوند این جهان را به وجود نیاورده است بلکه جهان بر اثر بیگ بنگ به وجود آمده است. به عبارت دیگر، همهٔ عالم از این انفجار به وجود آمده و با واکنش‌های شیمیایی پی‌درپی این ساخته‌شدن ادامه یافته است. در پاسخ به این ادعا باید گفت: با وجود آنکه بیگ بنگ، صرفاً یک نظریه است که هنوز به طور قطع اثبات نشده و از این جهت هنوز مورد پذیرش همهٔ فیزیک‌دانان نیست، اما با این وجود حتی در صورت اثبات و یقینی‌شدن این نظریه، هیچ تعارضی میان این نظریه و وجود خدا نخواهد بود.

زیرا ما معتقدین به ادیان الهی به خصوص دین کامل اسلام، اعتقاد داریم که خداوند خلقت جهان را با اسباب و علت‌های خود که یکی از آنها همان واکنش‌های شیمیایی هستند به پیش می‌برد. برهمین مبنا می‌گوییم: همهٔ اجزای جهان و ازجمله مادهٔ اولیهٔ جهان که در نظریهٔ بیگ بنگ به آن اشاره می‌شود، از جنس ماده هستند. همچنین می‌دانیم که هر شیئ مادی پدیده است؛ بنابراین هر پدیده‌ای نیازمند پدیدآورنده‌ای است که خود پدیده نباشد و آن چیز که خود پدیده نباشد «خدا» است. پس حتی اگر نظریهٔ مِهبانگ را بپذیریم، بازهم ذرهٔ بنیادین و اولیهٔ جهان نیازمند یک پدیدآورنده است که همان خداوند است. باید توجه داشت که معارف عمیق اسلامی به بیان خدای خالق در همین حد بسنده نمی‌کند؛ زیرا خدای خالقی که این همه خلقت‌های گوناگون از کهکشان‌ها گرفته تا گیاهان و جانوران و انسان را با نظم خاص خود پدید آورده است باید دارای صفاتی از قبیل حکمت، دانایی و علم، بینایی و بصیرت، شنوایی و توانایی و قدرت و… باشد تا بتواند مسیر به حرکت درآوردن واکنش‌های او به چنین نتیجهٔ منظمی مثلاً خلقت انسان بینجامد که از چند میلی لیتر آب نطفه واکنش‌های درون بدن مادر را به سمتی هدایت کند که تبدیل به استخوان و گوشت و در نهایت انسان متفکر گردد.

همچنین ببینید: سوالات متن درس ۱ دین و زندگی دوازدهم

برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.

امتیاز شما به این مقاله

0 از 0 رای

+ارسال دیدگاه