در این نوشته با جواب درک و دریافت صفحه 51 فارسی چهارم همراه شما هستیم.

جواب درک و دریافت صفحه 51 فارسی چهارم

1- شیر کوچولو برای این که سرش به میله های قفس نخورد، چه می کرد؟

شیر کوچولو خیلی زود یاد گرفت که بعد از قدم دهم دیگر جلو نرود؛ وقتی ده قدم می رفت، می نشست و دست و صورتش را می لیسید.

2- چرا شیر کوچولو به قفس برگشت؟

زمانی که نگهبان برای دادن غذای شیرها در قفس را باز کرد و غذای شیرها را توی قفس گذاشت. شیر کوچولو بوی غذا را حس کرد؛ از خواب بیدار شد. چش مهای خواب آلودش را مالید؛ بعد، ده قدم دوید و از لای در قفس که باز بود، برگشت توی قفس؛ پرید سر ظرف غذا و شروع به خوردن کرد.

3- آیا شناختن کوه و آسمان با برداشتن قدم یازدهم ارتباطی داشت؟

بله اگر او قدم یازدهم را برمی داشت و متوجه می شد که سرش دیگر به میله های قفس برخورد نمی کند، به راهش ادامه می داد و بزرگی دنیا را درک می کرد.

4- اگر به جای شیر کوچولو بودید، چه می کردید؟

به کوه و دشت فرار می کردم و در آنجا در آزادی و با شادمانی زندگی می کردم.

5- به نظر شما رادیو در هنگام حوادث ناگهانی چه کمکی می تواند بکند؟

رادیو می تواند با پخش اطلاعات مفید آگاهی مردم را نسبت به حادثه بیشتر کند. همچنین آرامش را به مردم برگرداند.

6- مَثَلی را که در متن داستان قدم یازدهم بود، پیدا کنید و در مورد مفهوم آن در گروه گفت و گو کنید.

یکی بود، یکی نبود؛ به جز خدا کسی نبود : اشاره به یگانگی خدا دارد.

دسته گل به آب دادن : اشاره به انجام دادن یک اشتباه بزرگ و واضح