در این نوشته با جواب کارگاه نویسندگی صفحه 70 نگارش ششم همراه شما هستیم.

جواب کارگاه نویسندگی صفحه 70 نگارش ششم

1. در مورد یکی از شهدایی که میشناسید گزارشی تهیه کنید و در دو بند بنویسید. (عنوان مناسبی برای گزارشتان پیدا کنید.)

موضوع:محمد علی جهان آرا

محمد علی جهان آرا در نهم شهریور ۱۳۳۳ خورشیدی در خرمشهر دیده به جهان گشود و از ۱۵سالگی به مخالفت با  رژیم پهلوی پرداخت و به عضویت گروه حزب الله خرمشهر درآمد در ادامه این فعالیت های سیاسی در ۱۳۵۱ خورشیدی به وسیله ساواک دستگیر و به یک سال زندان محکوم شد. (۱) بعد از آزادی از زندان و در ۱۳۵۴ خورشیدی دیپلم خود را گرفت و در کنکور دانشگاه قبول و برای ادامه‌ تحصیل راهی مدرسه‌ عالی بازرگانی تبریز شد.

در دانشگاه نیز فعالیت های سیاسی او همچنان ادامه داشت، او به همراه دوستانش انجمن اسلامی مدرسه‌ عالی بازرگانی را پایه‌گذاری کرد. اعلامیه‌های انقلابی و جزوه‌ها و بیانیه‌های ضد رژیم توسط این انجمن اسلامی میان دانشجویان توزیع می‌شد و با آغاز انقلاب اسلامی همگام و همراه با امت به مبارزه خود علیه رژیم پهلوی وسعت داد. در واقع دامنه‌ مبارزات‌ جهان‌آرا به‌ تهران، قم، یزد، اصفهان‌ و کاشان‌ گسترش‌ یافت. مأموران‌ ساواک‌ برادرش، علی را در ۱۳۵۷ خورشیدی دستگیر و در زیر شکنجه‌ به‌ شهادت‌ رساندند. 

جانباز شهید حمید حکمت‏ پور در اردیبهشت ماه سال 1343 در خانواده‏اى مذهبى در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش غلام‌محمد، فرش‌فروش بود و مادرش مهری نام داشت. در شش مالگى همراه خانواده‏اش توفیق زیارت و تشرف به کربلاى معلا را یافت.

وى پس از پشت سرگذاشتن دوران ابتدایى و راهنمایى در حالى که در سال اول دبیرستان تحصیل مى‌کرد براى اولین بار عازم جبهه گردید و پس از شرکت در عملیات رمضان از ناحیه ران چپ مورد اصابت ترکش قرار گرفت و در بیمارستان 17 شهریور بسترى شد. پس از بهبودى دوباره به جبهه رفت و در عملیات والفجر مقدماتى از ناحیه دست چپ مجروح گردید. او مدتى به فعالیت‌هاى خود در پشت جبهه ادامه داد و در مسجد حمزه(ع) مسؤول بسیج پایگاه شد.

در عملیات والفجر 4 و 5 مختصر جراحتى برداشت. علاوه بر جراحات شیمیایی و میکروبی، بر اثر مجروحیت شدید در عملیات والفجر یک از ناحیه کتف (قطع دست چپ در فروردین ۱۳۶۱) جانباز شد. بدن ایشان پر از ترکشهایی بود که گاهی بعد از عفونت کردن از بدن خارج میشد و تعدادی را نیز با پیکر مطهرشان به گواهی سالها مجاهدت به محضر الهی بردند‌.

وى در عملیاتهاى کربلاى 5،4،2 و 8 به طور کامل شرکت کرد و حدود 17 ماه قبل از شهادت از طرف بنیاد شهید انقلاب اسلامى به دانشگاه فردوسى مشهد معرفى و در واحد امور داوطلبین دانشگاه مشغول به کار شد.

 سرانجام پس از 5 سال حضور در جبهه ها حتی بعد از جانبازی، در عملیات کربلاى 10 در واحد اطلاعات و عملیات لشکر 5 نصر ، در ییست و ششم اردیبهشت 1366، با سمت فرمانده دسته بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو به شهادت رسید و مدت 45 روز جنازه ایشان، مفقود بود. مزار او در گلزار بهشت‌رضای مشهدمقدس واقع در بلوک 40، ردیف 78، شماره 1 می باشد.

موضوع: شهید ابراهیم هادی

شاید تعداد کمی از شما اسم شهید ابراهیم هادی را شنیده باشید ولی می توان به جرات گفت که یکی از نمونه ترین شهدایی که میتوان نام برد شهید ابراهیم هادی است شهید ابراهیم هادی در حالی که بسیار در امور جبهه و جنگ قاطع و جدی بود در همین حال بسیار شوخ طبع بود و داستان هایی از او روایت شده است که همگان را به خنده وا می دارد. یکی از داستان ها اینگونه است که یک فرد قبلا با شهید ابراهیم هادی شوخی کرده بود و شهید ابراهیم هادی می‌خوست حال او را بگیرد در یکی از روزها شهید ابراهیم هادی با موتور در جلوی دوستش حرکت می‌کرد و دوستش در فاصله چند صد متری از او پشت سرش می آمد شهید ابراهیم هادی وقتی به ایست بازرسی رسید گفت من احساس می کنم یک عراقی بعثی مرا دنبال می کند خیلی ترسیده ام.

ایست بازرسی دوست شهید ابراهیم هادی را که پشت سر او در حال حرکت بود نگه داشت و نیم ساعت او را بازرسی کرد و از او سوال های مختلفی پرسید و پس از نیم ساعت که از ایست بازرسی تاییدیه گرفت و از آنجا رد شد شهید ابراهیم‌ هادی آنجا وایستاده بود و با لبخندی بر روی لب شاهد آمدن دوستش بود دوستش که جریان را فهمیده بود زیر خنده زد و حساب شوخی آنها پاک شد.

3. فهم خود را از ضرب المثل «تو نیکی می کن و در دجله انداز…» در یک بند بنویسید.

تو نیکی می کن و در دجله انداز                          که ایزد در بیابانت دهد باز

در این ضرب المثل دجله نماد سرسبزی خوشی است و بیابان نماد سختی و مشقت است منظور این

ضرب المثل این است که اگر هنگامی که تو در کنار خوشی ها هستی در راه خدا کار های خوب انجام

بدهی خداوند هنگام سختی ها به تو کمک خواهد کرد .

گام به گام سایر صفحات درس شهدا خورشیدند

برچسب شده در: