در این نوشته با معنی بخوان و بیندیش: فردوسی، فرزند ایران فارسی پنجم همراه شما هستیم.

معنی بخوان و بیندیش: فردوسی، فرزند ایران فارسی پنجم

  • نوع نثر: نثر ساده و روان
  • قالب شعر: مثنوی
  • شاعر: فردوسی

به چهره، نکو بود برسانِ شید /ولیکن همه موی، بودش سپید

صورت او (زال) مانند خورشید، زیبا بود؛ اما تمام موهای سرش، سفید بود.

آرایه ادبی:

چهره مانند (برسانِ) شید (خورشید) نکو بود  ←  تشبیه

نکته دستوری:

«ــَـ ش» در مصراع دوم، مضاف الیه است و بر می گردد به موی  ←  مویش

چو فرزند را دید، مویش سپید/ بشد از جهان، یکسره ناامید

زمانی که [سام] موی سفید فرزندش را دید، کاملاً از جهان ناامید و مأیوس شد.

چو آیند و پرسند، گردن کِشان/چوگویم از این بچهی بد نشان؟

وقتی پهلوانان به دیدن بچّه ی بدقیافه و زشتم می آیند و موی سفیدش را می بینند، من چه جوابی به آنها بدهم؟

نکته دستوری:

گردن کشان  ←  نهاد

چه  ←  مفعول

چه گویم که این بچّه ی دیو، کیست/پلنگِ دو رنگ است یا خود پَری است

به آنها بگویم که این بچه ی دیو (زال) کیست؟ یا این که بگویم: آیا پلنگِ دو رنگ است یا پری است؟

آرایه ادبی:

تشبیه بچه به پلنگ و پری

نکته مفهومی:

منظور از پلنگ دو رنگ، رنگ مو و چهره ی کودک است که با هم فرق داشت.

بخندند بر من، مِهانِ جهان/ از این بچّه، در آشکار و نهان

تمام بزرگانِ جهان، به خاطر داشتنِ چنین بچّه ای در ظاهر و باطن، مرا مسخره می کنند.

آرایه ادبی:

آشکار و نهان  ←  تضاد

نکته دستوری:

مهان جهان  ←  نهاد

کلّ بیت از یک جُمله تشکیل شده است.

یکی کوه بُد، نامش البرز کوه /به خورشید نزدیک و دور از گروه

دور از مردم شهر، کوه بسیار بلندی به نام البرز وجود داشت.

آرایه ادبی:

نزدیک و دور  ←  تضاد

به خورشید نزدیک  ←  کنایه از بسیار بلند

نکته دستوری:

البرز کوه  ←  ترکیب اضافی (مضاف و مضاف الیه) کوهِ البرز

  • در این ترکیب، جای مضاف و مضاف الیه عوض شده است.

بدان جای، سیمرغ را لانه بود/که آن خانه از خلق، بیگانه بود 

در آن کوه، سیمرغ، آشیانه داشت و مردم به آن جا رفت و آمد، نمی کردند.

نهادند بر کوه و گشتند باز /برآمد بر این، روزگاری دراز

کودک (زال) را در کوه رها کردند و برگشتند. مدّت زیادی از این اتفاق، گذشت.

نکته دستوری:

روزگاری دراز  ←  ترکیب وصفی (موصوف و صفت) و نهاد

پدر، مهر بُبرید و بِفکند خوار/جفا کرد بر کودکِ شیرخوار

پدر به فرزندش، بی محبّتی کرد و او را خوار و بی ارزش در کوه، انداخت و به این کودکِ شیر خوار، ظلم و ستم کرد.

نکته دستوری:

کودک شیر خوار  ←  ترکیب وصفی

بدین گونه بر، روزگاری دراز  /برآمد که بُد کودک آنجا به راز 

به این ترتیب، مدّتی طولانی گذشت که آن کودک، در آنجا، پنهانی، زندگی می کرد.

همان گه، بیایم چو ابرِ سیاه /بی آزارت آرم، بدین جایگاه

در همان لحظه، مانند ابر سیاهی می آیم و تو را بدون آزار و اذیتی، به اینجا (آشیانه ام) می آورم.

آرایه ادبی:

چو ابر سیاه  ←  تشبیه (سیمرغ مانند ابر سیاهی است.)

تکته مفهومی:

منظور از ابرِ سیاه، همان هیکل بزرگ و سیاه رنگِ سیمرغ است.

دل سام شد چون بهشت برین /بر آن پاک فرزند، کرد آفرین

وجود سام مانند بهشت زیبا و خرّمی شد و فرزند پاک خودش را تحسین و ستایش کرد.

آرایه ادبی:

دل سام مانند بهشت برین شد  ←  تشبیه

نکته دستوری:

پاک فرزند  ←  ترکیب وصفی؛ در این ترکیب، جای موصوف و صفت عوض شده است:

فرزند  ←  موصوف

پاک  ←  صفت

دیگر آرایه های ادبی:

قافیه ها و ردیف آن عبارت اند از:

بیت اول:

شید و سپید  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت دوم:

سپید و ناامید  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت سوم:

گردن کشان و بد نشان  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت چهارم:

کیست و است  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت پنجم:

جهان و نهان  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت ششم:

کوه و گروه  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت هفتم:

لانه و بیگانه  ←  قافیه (بود و بود  ←  ردیف)

بیت هشتم:

باز و دراز  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت نهم:

خوار و شیر خوار  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت دهم:

دراز و راز  ←  قافیه (ردیف ندارد)

بیت یازدهم:

سیاه و جایگاه  ←  قافیه (ردیف ندارد)

محتوای شعر:

ابوالقاسم فردوسی از نام آوران بزرگ کشور ایران است. فردوسی استاد بی همتای زبان فارسی است. فردوسی در این شعر به دنیا آمدن زال (پدر رستم) را توصیف می کند. زال وقتی به دنیا آمد موهای سرش، سفید بود به همین خاطر پدرش، سام، برای این که پیش پهلوانان دیگر شرمنده نشود او را در کوه رها می کند. امّا به خواست خداوند، سیمرغ او را پیدا می کند و پرورش می دهد. سام پس از سال ها، پشیمان می شود و به دنبال پسرش، زال (دستان) به کوه می رود و سرانجام او را پیدا می کند.

فردوسی:

ابوالقاسم فردوسی از نام آوران بزرگ کشور ایران است. فردوسی استاد بی همتای زبان فارسی است. کتاب مشهور او «شاهنامه» نام دارد. شاهنامه سراسر شعر است. فردوسی نزدیک به سی سال برای نوشتن شعرهای این کتاب، تلاش کرد. این کتاب ارزشمند، گنجینه ی فرهنگ ایران کهن و نگهبان زبان فارسی است.

برچسب شده در: