معنی درس دهم فارسی دوازهم-فصل شکوفایی
در این نوشته با معنی درس دهم فارسی دوازهم همراه شما هستیم.
معنی درس دهم فارسی دوازهم
۱- دیروز اگر سوخت ای دوست غم ، برگ و بار من وتو امروز می آید از باغ بوی بهار من و تو
قلمرو زبانی : دیروز: قبل از انقلاب / سوخت: به معنی «سوزاند» فعل ناگذر در معنای گذرا به مفعول ، نابود کرد / دوست : منادا / ای دوست شبه جمله / بیت سه جمله / نهاد: غم و بوی برگ و بار مفعول/ قید: دیروز و امروز / واو در من و تو واو عطف است.
قلمرو ادبی : مجاز: دیروز، امروز: قید / تضاد : دیروز ، امروز اغم: استعاره از آتشی که می سوزاند / باغ : استعاره از «جامعه » بهار : استعاره از « پیروزی و انقلاب »/ برگ و بار : استعاره از «امید و آرزو» / مراعات نظیر : برگ ، بار ، باغ ، بهارا حس آمیزی: بوی می آید اجناس : بار ، بهار – باغ ، بار ابرگ و بار من و تو، بوی بهار من و تو: ترکیب اضافی
قلمرو فکری : ای دوست ، اگر غم ظلم و ستم دیروز در جامعه طاغوت، آرزو و امیدهای من و تو را سوزاند و نابود کرد هراسی نیست چرا که امروز در جامعه، بوی بهار پیروزی به مشام می رسد. مفهوم : مژده آمدن بهار پیروزی و برطرف شدن سختی و امید دادن به آینده روشن.
۲- آن جا در آن برزخ سرد ، در کوچه های غم و درد غیر از شب آیا چه می دید چشمان تار من و تو؟
قلمرو زبانی: آن جا: جامعه طاغوت / برزخ : حد فاصل میان دو چیز ، زمان بین مرگ تا رفتن به بهشت یا دوزخ ، فاصله بین دنیا و آخرت در اینجا فاصل میان دوران طاغوت و انقلاب اسلامی، دوران گذرا کل بیت یک جمله است
آوردن دو واژه پرسشی در کنار هم اشتباه است « آیا ، چه » برزخ، شب، کوچه ها: متمم / شیوه بلاغی: تقدم فعل بر نهاد / چشمان تار من و تو: ترکیب وصفی و اضافی (تو معطوف است)
قلمرو ادبی : استعاره : « برزخ سرد» استعاره از جامعه زمان شاهنشاهی از کوچه های غم و درد : زمان طاغوت / شب : ظلم و ستم / کوچه های غم و درد : تشبیه اجناس: سرد ، درد سرد : ایهام الف) سرد ( چون فصل زمستان ، انقلاب پیروز شد) اسرد: مجاز از بی روح و افسرده و پر از ظلم شاهنشاهی مجاز: « چشم » مجاز از وجود و شخصا مراعات نظیر: چشمان، تار/ آیا چه می دید غیر شب: استفهام انکاری برزخ سرد: تناقض
قلمرو فکری : در جامعه پر از ظلم و ستم طاغوت ، آیا چیزی جز نابرابری و ستم وجود داشت؟
مفهوم : ظلم و خفقان حاکم بر جامعه ، مانع دید و پیشرفت فکری می شود .
٣- دیروز در غربت باغ من بودم و یک چمن داغ امروز خورشید در دشت ، آیینه دار من و تو
قلمرو زبانی : دیروز در غربت من بودم و یک چمن داغ بود ( حذف به قرینه لفظی ) / دیروز: زمان قبل از انقلاب اسلامی غربت : دوری / باغ: جامعه ایک چمن داغ : غم و اندوه بسیار زیاد ، شهدایی که برای آزادی تلاش کردند / امروز : جامعه بعد از انقلاب / خورشید : انقلاب ، آزادی / دشت : جامعه ، وطن / آیینه دار : آینه دارنده / امروز خورشید دردشت، آیینه دار من و تو ( است ) حذف به قرینه معنوی / بیت سه جمله آیینه دار مسند/ غربت باغ آیینه دار من و تو: ترکیب اضافی یک چمن داغ: ترکیب وصفی و چمن ممیز
قلمرو ادبی : مجاز: دیروز، امروز./ باغ: استعاره از جامعه و کشور غربت باغ : اضافه استعاری اجناس: باغ ، داغ من، چمن / تناسب: باغ، چمن ، دشت / تشخیص: غربت باغ – خورشید، آینه دار باشد/ استعاره : دشت : استعاره از وطن تشبیه : خورشید مانند آینه دار است / آیینه دار بودن کنایه از رهبر بودن/ ایهام تناسب : داغ ۱-غم که معنی آن در بیت حضور دارد۲- سوزان که با خورشید تناسب دارد.
قلمرو فکری : دیروز، در غم غریب بودن جامعه پر از ظلم و ستم ، من بودم و مبارران راه آزادی که در راه به دست آوردن آزادی شهید شدند. تا این که امروز آزادی در جامعه چون خورشیدی می درخشد.
مفهوم : مژده آزادی و پیروزی و اظهار شادی بعد از سپری شدن ستم
۴- غرق غباریم و غربت ، با من بیا سمت باران صد جویبار است اینجا، در انتظار من و تو
قلمرو زبانی : غربت : دوری از وطن / سمت : سو ، جهت / باران: پاکی ، آزادی ابیت سه جمله اجویبار : نهاد /غرق: مسند من به ترتیب متمم و مضاف الیه / انتظار من و تو ترکیب اضافی صد جویبار ترکیب وصفی
قلمرو ادبی : استعاره : « غبار » ظلم و ستم / « باران » مجاز از آزادی / جویبار: مجاز از رهایی، جویبار : نماد حرکت تشخیص: جویبار منتظر کسی باشد اواج آرایی در صامت غ / غرق غبار و غربت بودن کنایه از گرفتاری و تنهایی
قلمرو فکری : ما در جامعه پر از ظلم و ستم زندگی می کردیم ؛ بیا با من به سمت آزادی برویم ، که خوبی ها و نیکی ها در انتظار من تو است.
مفهوم : از بین رفتن غم و اندوه با پیروزی انقلاب و حرکت به سوی آزادی
۵- این فصل ، فصل من و توست ، فصل شکوفایی ما برخیز با گل بخوانیم اینک بهار من و تو
قلمرو زبانی :
فصل : فصل انقلاب / فصل شکوفایی مال است ]: زمان آزادی ما است ,(حذف فعل [است] به قرینه لفظی )/ بهار : آزادی بیت چهار جمله/ نقش فصل به ترتیب: نهاد، مسند / اینک: نهاد/ فصل من و تو، فصل شکوفایی ما، بهار من و تو: ترکیب اضافی
قلمرو ادبی : فصل: استعاره از دوره انقلاب، فصل: تکرار / مجاز: « من و تو » منظور همه « مردم »/ تشخیص : گل آواز بخواند/ گل: نماد شهید مراعات نظیر: فصل، شکوفایی، گل، بهار کنایه : فصل شکوفایی ، رشد
قلمرو فکری : این انقلاب ، انقلاب همه مردم است ، زمان آزادی است ، برخیز تا نوای آزادی را با هم بخوانیم.
مفهوم : نوید آزادی و پیروزی و رسیدن به آرزوها
۶- با این نسیم سحرخیز ، برخیز اگر جان سپردیم در باغ می ماند ای دوست، گل یادگار من و تو
قلمرو زبانی : سحر خیز: سحر خیزنده ( صفت فاعلی مرکب مرخم )/ جان سپردیم : مردیم / نسیم سحری : ندای آزادی / باغ: جامعه / گل : آزادی یادگار : واژه دو تلفظی بیت دارای چهار جمله ای دوست: شبه جمله، ندا و منادا/گل: نهاد/ جان: مفعول / یادگار من و تو: ترکیب اضافی انسیم سحرخیز: ترکیب وصفی
قلمرو ادبی : تشخیص: نسیم سحر خیز باشد/ استعاره : گل استعاره از « مبارزه ، آزادی » / تشبیه : گل مانند یک یادگاری است که می ماند / جان سپردن کنایه از شهادت / باغ: استعاره از کشور
قلمرو فکری : ای دوست، با این نسیم سحری ( ندای آزادی) تو هم برخیز برای به دست آوردن آزادی تلاش کن ؛ چرا که در نهایت، این آزادی برای همه به یادگاری می ماند.
۷- چون رود امیدوارم بی تابم و بی قرارم من می روم سوی دریا ، جای قرار من و تو
قلمرو زبانی: دریا: آزادی / بیت چهار جمله رود، سو: متمم / امیدوار، بی تاب، بی قرار: مسند/ جای قرار من و تو: بدل
قلمرو ادبی : تشبیه : من مثل رود امیدوار هستم / تشخیص: رود امیدوار و بی تاب و بی قرار باشد. / ایهام : قرار الف ) آرامش ب) محل وعده / دریا: استعاره از رهایی و آزادی رود، بی قراره دریا: مراعات نظیرا بی قراری، قرار: تضاد
قلمرو فکری : من مثل رود امیدوار هستم و بی تاب و ناآرام هستم ؛ من می روم به سوی جامعه پر از آزادی ، جای قرار من و تو در آن جاست ( تو هم بیا )
مفهوم : توصیه به وحدت داشتن، حرکت به سوی آزادی و رهایی
دری به خانه خورشید ، سلمان هراتی
تهیه کننده معنی درس دهم فارسی دوازهم : گروه ادبیات فارسی اذربایجان شرقی
برای مشاهده سایر دروس گام به گام فارسی دوازدهم روی عبارت لینک دار کلیک کنید
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.