در این نوشته با معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم همراه شما هستیم.

معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نویسنده: عبّاس اقبال آشتیانی

زندگی مجموعه‌ای از روزها و ماه‌ها و سال‌هاست؛ روزهایی که به شتاب می‌گذرند و هرگز باز نمی‌گردند. می‌گویند وقت طلاست ولی بدون تردید وقت از طلا گران‌بهاتر است؛ زیرا با صرف وقت می‌توان طلا به دست آورد ولی دقایق تلف شده را با طلا نمی‌توان خرید.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
شتابسرعت، تندیهرگزهیچ وقت، اصلاً
گران بهاارزشمندتلف شدهنابود شده، هلاک شده
صرفخرج کردن، مصرف کردن، به کار بردن
دقایقجمعِ دقیقه، در اینجا لحظه ها
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

می گویند وقت طلاست  ←  تشبیه (وقت به طلا تشبیه شده است)

روز، ماه، سال  ←  مراعات نظیر

چه بسیارند آنانی که وقت خود را بیهوده تلف می‌کنند. گویی قرن‌های طولانی در این جهان زندگی خواهند کرد. اگر پولشان گم شود، دل‌آزرده می‌شوند و در جست‌وجوی آن، دنیا را زیر و رو می‌کنند امّا هرگز از تلف شدن وقت خویش نگران و ناراحت نمی‌شوند.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
گوییانگار، مثل اینکه، گویانگرانناراحت، غمگین
تلف شدننابود شدن، هلاک شدن
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

دل آزرده شدن  ←  کنایه از ناراحت و غمگین شدن

زیر و رو  ←  متضاد

زیر و رو کردن دنیا  ←  کنایه از به هم ریختن همه جا برای پیدا کردن چیزی

عمر حقیقی را، شناسنامهٔ ما تعیین نمی‌کند. زیستن و زندگی زیبا، تنها همان فرصت‌هایی است که با رفتارهای زیبا و کارهای بزرگ می‌گذرد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
حقیقیراستین، واقعی، اصلیتعیینمشخّص، معیّن
زیستنزندگی کردنفرصتوقت، مَجال
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

می‌گویند، اسکندر در اثنای سفر به شهری رسید و از گورستان عبور کرد. سنگ مزارها را خواند و به حیرت فرو رفت؛ زیرا مدّت حیات صاحبان قبور که بر روی سنگ‌ها حک شده بود، هیچ‌کدام از ده سال تجاوز نمی‌کرد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
اثنامیان، بین، در میانِگورستانقبرستان
مزارقبر، آرامگاهمدّتزمان، وقت
حیاتزندگیحیرتتعجّب و شگفتی
قبورجمع قبر، گورهاصاحبان قبورمردگان
تجاوزاز حدّ چیزی گذشتن
تجاوز نمی کردعبور نمی کرد، بیشتر نبود
حک کردنتراشیدن، خراش روی سنگ، در اینجا نوشتن روی سنگ/
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

یکی از بزرگان شهر را پیش خواند. به او گفت: «شهری به این صفا، با هوای خوب و آب گوارا، چرا زندگی مردمش چنین کوتاه است؟» آن مرد بزرگ پاسخ داد: «ما زندگی را با نظری دیگر می‌نگریم، زندگی به خوردن و خفتن و راه رفتن نیست. اگر چنین باشد، ما با حیوانات تفاوتی نداریم. زندگی حقیقی آن است که در جست‌وجوی دانش و یا کار مفید و سازنده بگذرد. با این قرار، هیچ‌کس بیش از پنج و شش و حدّاکثر ده سال زندگی نمی‌کند؛ زیرا قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می‌شود».

کسی در زندگی موفّق است که اکنون و فرصت حال را دریابد و همیشه فکر کند که بهترین فرصت من امروز است. امروز را به فردا افکندن و به امید آینده نشستن، کار درستی نیست. همچنان که امروز را به یادآوری گذشته‌های از دست رفته، گذراندن و افسوس خوردن نیز شایسته نیست.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
پیش خواندفرا خواند، صدا زدصفاپاکی
خفتنخوابیدنتفاوتفرق
حقیقیراستین، واقعیاعظمبزرگتر
قسمتِ اعظمقسمت بیشترموفّقپیروز
گوارادلپذیر، خوشمزهنظرنگاه، دید
دریابددرک کند، قدر بداندافکندنانداختن
افسوسحسرت، دریغشایستهسزاوار، لایق
غفلتبی خبری، ناآگاهی، نادانی
یادآوریبه یاد آوردن، به خاطر آوردن
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

پنج، شش، ده  ←  مراعات نظیر

امروز و فردا  ←  متضاد

سپری کردن  ←  کنایه از گذراندن

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکنن/فردا که نیامده است فریاد مکن

بر نامده و گذشته، بنیاد مکن/  حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

به دیروز و گذشته و اتفاقات آن فکر نکن (یاد نکن)، از فردا و آینده‌ای که هنوز نیامده، هراس نداشته باش و خیلی نگران آن نباش.

بر آینده و گذشته، عمر خود را بنا نکن، بلکه زندگی را بر حال بساز. اکنون شاد باش و عمر خود را تلف نکن.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
دیدیروزیادخاطر، ذهن
فردادر اینجا آیندهفریادداد و بیداد
نامدهنیامده، آیندهحالیاکنون
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

دی  ←  مخفف دیروز

بیت اول  ←  یاد و فریاد  ←  قافیه (مکن و مکن  ←  ردیف)

بیت دوم  ←  بنیاد و باد  ←  قافیه (مکن و مکن  ←  ردیف)

دی و فردا  ←  تضاد

دی و فردا  ←  مراعات نظیر

دی  ←  متمم

گذشت  ←  فعل

او  ←  متمم

فردا  ←  نهاد

نیامده است  ←  فعل

عمر  ←  مفعول

آیا منظور از خوش بودن در این شعر، خنده‌های بیهوده و خوش‌گذرانی و به قول بعضی، الکی خوش بودن است؟ «نه»؛ خوشی واقعی، دل‌های دیگران را شاد کردن، گره از کار دیگران گشودن و با دیگران خندیدن است که خدا دوستدار کسانی است که شادی‌های خود را با دیگران تقسیم و غم را از دل دیگران منها می‌کنند.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
قولگفته، سخناَلَکیبی خود، بیهوده
منهاکم کردنتقسیمقسمت کردن
منها می کنندکم می کنند
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

تقسیم و منها  ←  مراعات نظیر

گره از کار دیگران گشودن  ←  کنایه از حل کردن مشکلات دیگران

شادی و غم  ←  متضاد

می‌گویند: قدر وقت را بدانید و دقایق گران‌بها را بیهوده از دست مدهید. مقصود این نیست که دائماً در کوشش و اضطراب باشید و راحت و آرام بر خود حرام کنید. ساعاتی که در مصاحبت دوستان می‌گذرد یا برای گردش و ورزش و بازی‌های تفریحی مصرف می‌شود، در ردیف اوقات تلف شده نیست.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
قدرارزشگرانبهاارزشمند
مَدهیدندهیدمقصودمنظور، هدف
دائمهمیشه، هموارهدائماًبه طور همیشگی
کوششسعی، تلاشاضطرابنگرانی، ناراحتی
آرامآرامش، راحتیتفریحشادمانی
اوقاتجمعِ وقتتلف شدهنابود شده، هلاک شده
حرامناروا، ممنوع، ناشایست، امری که به جا آوردنش گناه است
ساعاتجمعِ ساعت، در اینجا یعنی لحظه ها و وقت ها
مصاحبتهمصحبتی، همنشینی، دوستی
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

گردش، بازی و تفریح  مراعات نظیر

وقتی زیبایی‌های آفرینش را می‌بینیم، وقتی سبزه‌ها، گل‌ها، درختان، آسمان آبی یا پر ستاره را با شگفتی و اعجاب مرور می‌کنیم و یا بر ساحل دریا، یا رودخانه می‌نشینیم، وقت خود را تلف نکرده‌ایم. اینها جزء زندگی است مخصوصاً اگر با تأمّل و فکر و عبرت همراه باشد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
سبزهچمناعجابشگفتی، حیرت
مخصوصاًبویژه، بخصوصعبرتپند گرفتن
جزءبخشی از چیزی، جمعِ مکسّرِ آن «اجزا» است
تأمّلاندیشیدن، فکر کردن، درنگ
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

سبزه ها، گل ها و درختان  مراعات نظیر

ساحل، دریا، رودخانه  ←  مراعات نظیر

زندگی، همین لحظه‌هاست و از دست دادن فرصت‌ها جز غصّه و اندوه چیزی همراه ندارد.

این سخن زیبای نهج‌البلاغه، یادمان باشد: «فرصت‌ها مثل گذشتن ابرها می‌گذرند، فرصت‌های خوب و عزیز را دریابید».

واژهمعنی واژه
فرصتوقتِ مناسب، زمان
اندوهغم، غصّه، نگرانی، ناراحتی
نهج البلاغهنام کتابی که در آن سخنان و نوشته های حضرت علی (ع) آمده است؛ مطالب این کتاب را سیّد رضی گردآوری کرده است؛ نهج البلاغه یعنی راه و روش زیبا سخن گفتن
معنی درس زندگی همین لحظه هاست فارسی هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

فرصت ها  ←  نهاد

مثل  ←  حرف اضافه

گذشتنِ ابرها  ←  متمم

می گذرند  ←  فعل

معنا و مفهوم:

«فرصت ها مثل گذشتن ابرها می گذرند، فرصت های خوب و عزیز را دریابید». وقت ها و زمان ها مانند ابرها به سرعت می گذرند و می روند؛ وقت های باارزش را درک کنید (قدرفرصت ها را بدانید).

عباس اقبال آشتیانی:

از محققان و نویسندگان معاصر است. از آثار او می توان به «تاریخ مغول» و «وزراء سلاجقه» اشاره کرد.

حکیم عمر خیام:

ریاضیدان، ستاره شناس و شاعر بزرگ قرن پنجم است. در نیشابور می زیست و از بزرگترین شاعران پارسی گوی است. خیام را می توان بزرگترین رباعی سرای ایران نامید.

برچسب شده در: