در این نوشته با معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم همراه شما هستیم.

معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

حملۀ حیدری

  • نویسنده: باذل مشهدی
  • اثر: حملۀ حیدری
  • قالب: مثنوی
  • وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (رشته انسانی)

دلیران میدان گشوده نظر/که بر کینه اوّل که بندد کمر

قلمرو فکری:

دلاوران و جنگجویانِ میدان، همه منتظر بودند که ببینند چه کسی ابتدا جنگ را آغاز می کند.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
دلیرانپهلوانانکهچه کسی
کینهدشمنی
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

نظر و کمر    قافیه

نظر  ←  مجاز از چشم

کینه  ←  مجاز از جنگ

نظر گشودن  ←  کنایه از چشم انتظار بودن

کمر بستن  ←  کنایه از آماده برای انجام کاری شدن

که (حرف پیوند) و که (چه کسی)  ←  جناس همسان

واج آرایی حروف «ک» و «د»

پیام:

انتظار برای اقدام به جنگ

که ناگاه عمرو آن سپهر نبرد /برانگیخت ابرش برافشاند گَرد

قلمرو فکری:

که ناگهان عمرو که در جنگاوری مثل آسمان بود، اسبش را به حرکت درآورد و همه جا را پر گرد و غبار کرد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
سپهرآسمانابرشاسب خالدار
برانگیختنتحریک کردنبرافشاندنپراکندن
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

نکته:

«عَمرو» و «عُمر»:هر دو اسم خاص اند. برای این که شکل نوشتاری آن‌ها با هم اشتباه نشود، به اوّلی یک حرف «و» می افزایند؛ امّا این «و» به زبان نمی آید.

قلمرو ادبی:

نبرد و گَرد ←   قافیه

عمرو، سپهر نبرد  ←  تشبیه فشرده

گرد برافشاندن  ←  کنایه از جولان دادن

واج آرایی حرف «ر»

پیام:

حمله دشمن به مسلمانان

چو آن آهنین کوه آمد به دشت/همه رزمگه کوه فولاد گشت

قلمرو فکری:

وقتی عمرو با آن هیکل درشتش که همچون کوه آهنی بود وارد میدان شد، گویی تمام رزمگاه همچون کوه فولاد شد. (به دلیل جثه بزرگ عمرو)

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
چووقتی کهرزمگهمیدان رزم
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

دشت و گشت  ←  قافیه

واج آرایی حرف «هـ» و مصوّت «ا»

آهنین کوه  ←  استعاره از عمرو

دشت و گشت  ←  جناس ناهمسان اختلافی

رزمگه کوه فولاد گشت  ←  تشبیه و اغراق

پیام:

شکوه عمرو

بیامد به دشت و نفس کرد راست /پس آن گه باستاد هم رزم خواست

قلمرو فکری:

به دشت نبرد آمد و نفسی تازه کرد سپس ایستاد و مبارز طلبید.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
باستادبایستادهمرزمحریف، هم نبرد
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   4 جمله

قلمرو ادبی:

راست و خواست    قافیه

واج آرایی حروف «د» و «س» و مصوّت «ا»

نفس کرد راست  ←  کنایه از اینکه نفس تازه کرد

راست و خواست  ←  شبه جناس

پیام:

هم رزم طلبیدن

حبیب خدای جهان آفرین/نگه کرد بر روی مردان دین

قلمرو فکری:

پیامبر خدا (ص) به چهره مردان خدا (سپاه اسلام) نگاه کرد. (تا ببیند چه کسی آماده است به جنگ عمرو برود)

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژه
حبیبدوست، منظور پیامبر است
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   1 جمله

قلمرو ادبی:

آفرین و دین    قافیه

نگه کرد بر روی مردان دین  ←  کنایه از منتظر اقدام بودن

واج آرایی حرف «ن» و مصوّت «ــِـ»

پیام:

درخواست پیامبر از مسلمانان برای جنگ با عمرو

همه برده سر در گریبان فرو/نشد هیچ کس را هوس، رزم او

قلمرو فکری:

همه سرها را پایین انداخته بودند تا چشمهایشان در چشم پیامبر نیفتد. و هیچ کس تمایل به جنگ و جرئت جنگ نداشت.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
گریبانیخههوسمیل
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

«را»  ←  «را»ی فک اضافه

قلمرو ادبی:

فرو و او    قافیه

سر به گریبان فروبردن  ←  کنایه از شرمندگی و ترس

سر و در  ←  جناس

گریبان و سر  ←  تناسب

واج آرایی حروف «ر» و «هـ»

پیام:

ترس مسلمانان از عمرو

به جز بازوی دین و شیر خدا / که شد طالب رزم آن اژدها

قلمرو فکری:

به غیر از حضرت علی (ع) که مایل به نبرد با عمرو بود.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژه
طالبخواهان
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   1 جمله

قلمرو ادبی:

خدا و اژدها    قافیه

بازوی دین و شیر خدا  ←  استعاره از حضرت علی (ع)

اژدها  ←  استعاره از عمرو

واج آرایی حرف «ز» و مصوّت «ا»

پیام:

داوطلب شدن حضرت علی

بر مصطفی بهر رخصت دوید/از او خواست دستوری امّا ندید

قلمرو فکری:

حضرت علی (ع)، برای اجازه گرفتن از حضرت رسول اکرم (ص) با شتاب به سمتِ ایشان رفت ولی پیامبر صلاح ندیدند که اجازه دهند.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
برپیش، نزدبهربرای
دستوریرخصت، اجازه
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   3 جمله

قلمرو ادبی:

دوید و ندید    قافیه

واج آرایی حروف «د» و «ر»

پیام:

اجازه جنگ ندادن به حضرت علی

عمرو برای دوم مبارزه می طلبد. پیامبر از لشکر می پرسد که چه کسی حاضر است با عمر بجنگد؟ لیکن جز حضرت علی (ع) کسی اعلام آمادگی نمی کند. پیامبر (ص) به علی هشدار می دهد که عمرو است. علی (ع) جواب می دهد: من هم علی ابن ابی طالبم و پس از گفتگوی بسیار، از پیامبر (ص) اجازه نبرد می گیرد. در میدان نبرد عمرو با  جنگ با علی امتناع می کند؛ با این بهانه که نمی خواهم به دست من کشته شوی؛ امّا علی (ع) در پاسخ می گوید: ریختن خون تو برای من از مُلک روی زمین بهتر است. عمرو این بار خشمگینانه از اسب پایین می آید و:

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
امتناع می کندسرباز زدنمُلکفرمانروایی
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

قلمرو ادبی:

لشکر  ←  مجازاً لشکریان

ریختن خون  ←  کنایه از کشتن

به سوی هژبر ژیان کرد رو/به پیشش برآمد شه جنگ جو

قلمرو فکری:

عمرو به سوی آن شیر خشمگین (یعنی حضرت علی) نگاه کرد، حضرت وارد میدان شد و در مقابل عمرو قرار گرفت.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
ژیانخشمگین، درّندهبه پیشش برآمدجلویش درآمد
هژبرشیر
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

رو و جو    قافیه

هژبر  ←  استعاره از حضرت علی (ع)

رو کرد  ←  کنایه از حرکت کرد

رو و جو  ←  جناس ناهمسان

واج آرایی حروف «ر» و «ش»

پیام:

رویارویی علی و عمرو

دویدند از کین دل سوی هم/در صلح بستند بر روی هم

قلمرو فکری:

هر دو از روی کینه و دشمنی، به سوی هم دویدند و جایی برای صلح و آشتی باقی نگذاشتند.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژه
کینکینه، دشمنی
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

سوی و روی    قافیه (هم  ←  ردیف)

سوی و روی  ←  جناس ناهمسان اختلافی

در صلح  ←  اضافه تشبیهی یا اضافه استعاری

در صلح بستن  ←  کنایه از اینکه جایی برای آشتی نگذاشتند

واج آرایی حروف «د» و «ن»

پیام:

اقدام به جنگ

فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ/ بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ

قلمرو فکری:

آسمان نیز از وحشت آن مبارزه ترسید و رنگ چهره اش پرید. آری جنگ شیر (علی) و پلنگ (عمرو) به راستی وحشت آور و ترسناک است.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
فلکآسمانسهمترس، تیر، بهره
باختناز دست دادنسهمگینترس آور
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

رنگ و پلنگ    قافیه

فلک رنگش را باخت  ←  جانبخشی، کنایه از ترسیدن

شیر و، پلنگ  ←  تناسب

جنگ و رنگ  ←  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «گ» و «ن»

اغراق  ←  فلک از سهم آن جنگ رنگ باخت

واژه آرایی کلمۀ «جنگ»

پیام:

سهمگین بودن صحنه جنگ

پیام:

سهمگین بودن صحنه جنگ

نخست آن سیه روز و برگشته بخت /برافراخت بازو چو شاخ درخت

قلمرو فکری:

نخست عمرو بدبخت و تیره روز، دست خود را مانند شاخه درخت بالا برد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
برافراختبلند کردشاخشاخه
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

بخت و درخت    قافیه

سیه روز و برگشته بخت  ←  کنایه از  بدبخت

بازو  ←  مجاز از دست

بازو چو شاخ درخت  ←  تشبیه

واج آرایی حروف «ت» و «خ» و مصوّت «آ»

پیام:

اقدام به شمشیر زدن عمرو

سپر بر سر آورد، شیر اِله/عَلم کرد شمشیر آن اژدها

قلمرو فکری:

شیر خدا سپر را روی سر گرفت. سپس آن اژدها شمشیرش را بلند کرد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژه
عَلَمپرچم
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

اِله و اژدها    عیب قافیه (رشته انسانی)

شیر اِله  ←  استعاره از حضرت علی (ع)

علم کرد  ←  کنایه از بلند کرد

اژدها  ←  استعاره از عمرو

سپر و سر  ←  شبه جناس

بر و سر  ←  جناس ناهمسان

عَلَم کرد  ←  کنایه از اینکه بالا برد

سپر و شمشیر  ←  تناسب

واج آرایی حروف «ش» و «ر»

پیام:

دفاع حضرت علی

بیفشرد چون کوه پا بر زمین/بخایید دندان به دندان کین

قلمرو فکری:

حضرت علی با تمام قدرت و استواری همچون کوه، پایش را بر زمین کوبید و خشمگینانه مبارزه کرد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژه
خاییدنجویدن، به دندان نرم کردن
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

دندان کین  ←  اضافه اقترانی

قلمرو ادبی:

زمین و کین    قافیه

پا بر زمین فشردن  ←  کنایه از پایداری

چون کوه  ←  تشیبه

دندان به دندان خاییدن  ←  کنایه از خشم

مصراع اول  ←  تشبیه، جانبخشی (مانند کوه پایش را بر زمین فشرد)

واج آرایی حرف «د» و «ن»

پیام:

خشمگین شدن حضرت علی

چو ننمود رخ شاهد آرزو / به هم حمله کردند باز از دو سو

قلمرو فکری:

وقتی هیچ کدام (هیچ جنگجویی)، از این حمله نتیجه ای نگرفتند و به خواسته ی خود نرسیدند دوباره به هم حمله کردند.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
چوهنگامی کهنمودننشان دادن
شاهدزیبارو
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

آرزو و سو    قافیه

شاهد آرزو  ←  اضافه تشبیهی

ننمود رخ شاهد آرزو  ←  کنایه است از جلوه گری نکردن (ناکامی)

دو و سو  ←  شبه جناس

واج آرایی حروف «هد» و «ن»

پیام:

بی نتیجه بودن جنگ

نهادند آوردگاهی چنان/که کم دیده باشد زمین و زمان

قلمرو فکری:

چنان جنگ و میدان جنگی آماده کردند که تمام عالم چنین چیزی را کمتر دیده بود. (شدت و حیرت انگیز بودن جنگ)

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
نهادنقرار دادنآوردگاهمیدان جنگ
کمکمتر
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

چنان و زمان    قافیه

زمین و زمان  ←  مجاز از زمینیان

زمین و زمان  ←  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف«د»،«هـ» و «ن» و مصوّت «ا»

پیام:

سهمگین بودن صحنه جنگ

ز بس گرد از آن رزمگه بردمید/تن هر دو شد از نظر ناپدید

قلمرو فکری:

در میان گرد و خاک فراوانی که در میدان رزم بلند شده بود تن هر دو از نظر پنهان شد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
بسبسیاریبردمیدبلند شد
هر دوعلی و عمرو
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

بردمید و ناپدید    قافیه

واج آرایی حروف «ز – ظ»، «ر» و «د»

پیام:

برخاستن گرد و خاک

زره لخت لخت و قبا چاک چاک / سر و روی مردان پر از گرد و خاک

قلمرو فکری:

زره و لباس های آن دو پهلوان تکه تکه شد و سر و رویِ آن ها پر از گرد و خاک شد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
لخت لختپاره پارهقباگونه ای جامه
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله (حذف «بود» به قرینه معنایی)

قلمرو ادبی:

چاک و خاک    قافیه

سر و روی  ←  تناسب

چاک و خاک  ←  جناس

واژه آرایی کلمات «لخت» و «چاک»

واج آرایی حرف «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

شدت درگیری

چنین آن دو ماهر در آداب ضرب / ز هم رد نمودند هفتاد حرب

قلمرو فکری:

این گونه آن دو جنگجوی ماهر با آداب جنگاوری توانستند هفتاد نوع شیوه جنگاوری را از یکدیگر دفع کنند.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
ماهرورزیدهضربزدن
حربجنگ
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   1 جمله

قلمرو ادبی:

ضرب و حرب    قافیه

ضرب  ←  مجاز از جنگ

حرب  ←  مجازاً جنگ افزار

ضرب و حرب  ←  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «د» و «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

به کار بردن همه گونه جنگ افزار

شجاع غضنفر وصیّ نبی/ نهنگ یم قدرت حق، علی

چنان دید بر روی دشمن ز خشم / که شد ساخته کارش از زهر چشم

قلمرو فکری:

شیر شجاع ، جانشین پیامبر و نهنگ دریای حق، حضرت علی (ع)،

آن چنان با خشم به چهره دشمن نگریست که با زهر چشم خود کارش را ساخت و روحیه او را ضعیف کرد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
غضنفرشیروصیجانشین
نبیپیامبرساختندرست کردن
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

دو بیت با هم    2 جمله

این دو بیت با هم موقوف المعانی هستند

قلمرو ادبی:

بیت اول  ←  نبی و علی    قافیه

بیت دوم  ←  خشم و چشم    قافیه

غضنفر  ←  استعاره از حضرت علی (ع)

نهنگ  ←  استعاره از علی

یم:دریا

یم قدرت  ←  اضافه تشبیهی

نهنگ و یم  ←  تناسب

خشم و چشم  ←  جناس ناهمسان اختلافی

چشم  ←  مجاز از نگاه

زهر چشم  ←  اضافه استعاری، کنایه از نگاه تند

کارش ساخته شد  ←  کنایه از اینکه کارش به پایان رسید و تمام شد

واج آرایی حرف «ن» و مصوّت «ی» در بیت اول

واج آرایی حروف «د»، «ر» و «ش» در بیت دوم

پیام:

نگاه گیرای حضرت علی

برافراخت پس دستِ خیبر گشا/پی سر بریدن بیفشرد پا

قلمرو فکری:

سپس، علی، دستِ قدرتمندِ خود را بلند کرد ، خودش را برای جدا کردن سر از بدن عمرو آماده کرد

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
برافراختبلند کردپیبه دنبال، پا
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

گشا و پا    قافیه

خبیرگشا  ←  تلمیح به کندن در قلعه خیبر توسط حضرت علی (ع)

خیبر  ←  مجاز از در قلعه خیبر

سر  ←  مجاز از گردن

پا فشردن  ←  کنایه از پافشاری کردن

پی  ←  ایهام تناسب :

  • 1) به دنبال
  • 2) پا

واج آرایی حروف «س» و «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

اقدام برای کشتن عمرو

به نام خدای جهان آفرین/بینداخت شمشیر را شاه دین

قلمرو فکری:

حضرت علی (ع) با نام خدای جهان آفرین با شمشیرش ضربه ای به عمرو زد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
شاه دینمنظور حضرت علی (ع)بینداختبزد
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

آفرین و دین    قافیه

واج آرایی حروف «ش» و «ن» و مصوّت «ا»

پیام:

شمشیر زدن حضرت علی

چو شیر خدا راند بر خصم، تیغ /به سر کوفت شیطان دو دست دریغ

قلمرو فکری:

چون حضرت علی تیغ شمشیر را بر دشمن زد، شیطان ناله کرد و دو دستش را بر سر خود کوبید (چرا که یکی از یاران خود را از دست می داد!)

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
چوچون، هنگامی کهخصمدشمن
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

دست دریغ  ←  اضافه اقترانی

قلمرو ادبی:

تیغ و دریغ    قافیه

به سر کوفتن  ←  کنایه از اندوه و ناراحتی

سر و دست  ←  تناسب

بر و سر  ←  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «د» و «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

ناامیدی شیطان از پیروزی

پرید از رخ کفر در هند رنگ  /تپیدند بت خانه ها در فرنگ

قلمرو فکری:

با ضربۀ حضرت علی (ع) رنگ از چهرۀ کفر و بی دینی در هندوستان پرید و در غرب، بت خانه ها به لرزه افتادند.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژه
تپیدندلرزیدن و مضطرب شدن
فرنگباخترزمین به ویژه اروپا
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

رنگ و فرنگ    قافیه

رنگ پریدن  ←  کنایه از ترسیدن

رخ کفر  ←  تشخیص

اغراق

بت خانه تپیدند  ←  تشخیص

فرنگ و رنگ  ←  جناس ناهمسان افزایشی

واج آرایی حروف «د»، «ر» و «ن»

پیام:

هراسیدن بی دینان روی زمین

غضنفر بزد تیغ بر گردنش/در آورد از پای، بی سر تنش

قلمرو فکری:

حضرت علی (ع) شمشیر بر گردن عمرو زد و سرش را از تن بی ارزشش جدا کرد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
غضنفرشیربی سر تنشتن بی ارزش
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

مرجع «ش»  ←  عمرو

جهش ضمیر  ←  بی سر تنش (تن بی سرش)

قلمرو ادبی:

گردن و تن    قافیه (ــَـش:ردیف)

غضنفر  ←  استعاره از علی

از پای در آوردن  ←  کنایه از تباه کردن

سر، پا و تن  ←  تناسب

بر و سر  ←  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «ر» و «د»

پیام:

کشته شدن عمرو

دم تیغ بر گردنش چون رسید/سر عمرو صد گام از تن پرید

قلمرو فکری:

وقتی که شمشیر بر گردن عمرو فرود آمد، سر از تن او جدا شد و صد قدم آن طرف تر افتاد.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
دملبهتیغشمشیر
چونهنگامی کهگامقدم
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

رسید و پرید    قافیه

گردن، سر، گام و تن  ←  تناسب

بر، سر  ←  جناس ناهمسان اختلافی

اغراق  ←  سر عمرو صد گام دورتر افتاد

صد  ←  مجاز از بسیار و زیاد

واج آرایی حروف «ر» و «د» و مصوّت «ی»

پیام:

کوبه سهمگین حضرت علی

چو غلتید در خاک آن ژنده فیل/بزد بوسه بر دست او جبرئیل

قلمرو فکری:

هنگامی که آن قهرمان درشت اندام به دست حضرت علی (ع) کشته شد، جبرئیل برای تشکر، دستان حضرت را بوسید.

قلمرو زبانی:

واژهمعنی واژه
ژندههم تبار با گنده، بزرگ
معنی شعر حمله حیدری فارسی یازدهم

بیت ←   2 جمله

قلمرو ادبی:

فیل و جبرئیل    قافیه

ژنده فیل  ←  استعاره از عمرو

بر دست بوسه زدن:  ←  کنایه از بزرگ داشتن

واج آرایی حرف «د» و مصوّت «ی»

پیام:

سپاسگزاری جبرئیل از علی

برچسب شده در: