در این نوشته با معنی شعر میوه هنر فارسی ششم همراه شما هستیم.

معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

  • نوع قالب شعری: قطعه
  • شاعر: پروین اعتصامی
  • کتاب: دیوان اشعار

آن قصّه شنیدید که در باغ، یکی روز /  از جورِ تَبر، زار بنالید سپیدار

آیا آن داستان را شنیده اید که روزی در باغ، درخت سپیدار به خاطرِ ظلم و ستمِ تبر ناله و زاری می کرد.

واژهمعنی واژه
جورظلم و ستم
زارناتوان و درمانده، گریه با سوز و گداز
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

سپیدار ←   قافیه

زار و سپیدار ←   سجع

جورِ تبر ←   تشخیص (جان بخشی، شخصیت بخشی)

بنالید سپیدار ←   تشخیص (جان بخشی، شخصیت بخشی)

آن قصّه ←   مفعول

زار ←   قید

سپیدار ←   نهاد

باغ ←   متمّم

جور ←   متمّم

کز من نه دگر بیخ و بُنی ماند و نه شاخی/ از تیشه ی هیزمشکن و ارّه ی نجّار

از دستِ تبر هیزم شکن و ارّه ی نجّار، دیگر برای من ریشه و شاخه ای باقی نمانده است.

واژهمعنی واژه
بیخ و بنریشه
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

نجّار ←   قافیه

بیخ، بن، شاخ ←   تناسب (مراعات نظیر)

تیشه، هیزم شکن، ارّه، نجار ←   تناسب (مراعات نظیر)

گفتش تبر آهسته که جُرم تو همین بس /کاین موسم حاصل بُوَد و نیست تو را بار

تبر آهسته به سپیدار گفت که گناه تو این است که اکنون زمان میوه دادن است امّا تو میوه و حاصلی نداری.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
کاینکه اینموسمفصل، دوره
بار‌میوه
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

بار ←   قافیه

گفتنِ تبر ←   تشخیص

گفت ←   ماضی ساده

آهسته ←   قید

عبارت «جُرم تو همین بس» ←   مفعول برای فعل «گفت»

«ــَـ ش» در «گفتش» ضمیر شخصی متّصل است و جزءِ فعل نیست و نقش متمّم دارد. (به او گفت)

تا شام، نیفتاد صدای تبر از گوش  / شد توده در آن باغ، سحر، هیمه ی بسیار

تا شب، صدای تبر، شنیده می شد و صبح هنگام، هیزم بسیاری در باغ جمع شده بود.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
تودهمقدار زیاد، تلنبارهیمههیزم، چوب خشک
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

بسیار ←   قافیه

صدای چیزی از گوش نیفتادن ←   کنایه از قطع نشدن صدای آن، ادامه داشتن فعالیت آن

شام و سحر ←   تضاد

هیمه، باغ، تبر ←   تناسب

«تا» در مصراع اوّل، چون فاصله ی زمان را می رساند، حرف اضافه است نه حرف ربط؛ بنابراین، شام متمّم می باشد

آن باغ ←   متمّم

دهقان چو تنور خود از این هیمه برافروخت/بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار

آوَخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی  /  اندام مرا سوخت چنین ز آتشِ اِدبار

وقتی که کشاورز، تنورِ خود را با این هیزم، روشن کرد، سپیدار گریه کرد و دوباره گفت:

افسوس که هیزم شدم و روزگارِ آتش افروز، تن مرا با آتش بدبختی سوزاند.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
دهقانکشاورزتنوراجاق
بگریستگریه کردآوخدریغ و افسوس
گیتیجهان، دنیاز آتشاز آتش
اِدباربدبختیسوختسوزاند
آتشگرروشن کننده آتش، آتش افروز
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

این دو بیت موقوف المعانی هستند

بار ←   قافیه بیت اول

اِدبار ←   قافیه بیت دوم

گریستن سپیدار ←   تشخیص (جان بخشی، شخصیت بخشی)

دهقان ←   نهاد

تنور ←   مفعول

هیمه ←   متمّم

برافروخت ←   فعل پیشوندی

آتشگر گیتی ←   تشبیه (گیتی (جهان) مانند آتشگر است)

آتش ادبار ←   تشبیه (ادبار مانند آتش است)

آوَخ ←   شبه جمله و یک جمله است

آتشگر گیتی ←   مضاف و مضاف الیه (ترکیب اضافی)

آتش ←   متمّم

اِدبار ←   مضاف الیه

اندام مرا ←   مفعول

خندید برو شعله، که از دست که نالی   /ناچیزی تو، کرد بدین گونه تو را خوار

شعله به سپیدار خندید که از دست چه کسی شکایت می کنی؟ بی ارزش بودن تو، تو را این گونه، پَست و حقیر کرد.

واژهمعنی واژه
نالیناله می‌کنی
خوارپست و حقیر، تو سری خور
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

خوار ←   قافیه

خندیدن شعله ←   تشخیص و همچنین کنایه از شعله ور شدن

نالی (می نالی) ←   مضارع اخباری

خندید ←   فعل ماضی

کرد ←   فعل ماضی

آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد /فرجام، به جز سوختنش نیست سزاوار

آن شاخه ای که رُشد کند و بزرگ شود و میوه ندهد، سرانجام، فقط سزاوار سوختن و نابودی است.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
فرجامعاقبت کار، پایانسزاوارشایسته
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

سزاوار ←   قافیه

سر بر کشیدن ←   کنایه از رشد کردن و بزرگ شدن

میوه ←   مفعول

فرجام ←   قید

جز دانش و حکمت نبوَد میوه ی انسان  /  ای میوه فروش هنر، این دکّه و بازار

حاصل و ثمره ی انسان، علم و دانش است؛ بنابراین ای انسانی که هنر و دانش اندوخته ای، اکنون زمان نشان دادن علم و هنر فرا رسیده است.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
حکمتداناییدکّهدکان کوچک
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

بازار ←   قافیه

میوه ی انسان ←   استعاره مکنیه ( منظور از «میوه ی انسان»، همان علم و دانش است که نتیجه و ثمره ی موفّقیّت انسان می باشد)

دکّه و بازار، محل عرضه و فروش کالا است و منظور شاعر این است که الان زمان آشکار کردنِ علم و هنر است.

میوه فروشِ هنر ←   استعاره از کسی که خود را دانا نشان می‌دهد

این دکه و بازار ←   کنایه از اینکه شرایط مهیا و فراهم است (پس آنچه از علم و دانش داری را نشان بده و به دیگران بیاموز)

از گفته ی ناکرده و بیهوده چه حاصل  / کردار نکو کن، که نه سودی ست ز گفتار

سخنِ بدون عمل و بیهوده، فایده ای ندارد. رفتار شایسته و خوب انجام بده که سخن بی عمل، سودی ندارد.

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
نا کردهانجام ندادهنه سودی ستسودی ندارد
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

گفتار ←   قافیه

کردار و گفتار ←   سجع

کل بیت ←   تلمیح به ضرب المثل «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»

چه حاصل ←   پرسش انکاری (حاصلی ندارد)

در مصراع اوّل، فعل حذف شده است

گفته ی ناکرده و بیهوده ←   موصوف و صفت

آسان گذرد گر شب و روز و مَه و سالت  /روز عمل و مزد، بُوَد کارِ تو دشوار

اگر در دنیا، زندگی تو به آسانی و بدون تلاش، سپری شود، در روز پاداش گرفتن برای دیدن نتیجه ی عمل، کار تو سخت می شود؛ یعنی، به پاداش خوب نخواهی رسید.

واژهمعنی واژه
سالتسال تو
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم

نکات دستوری و آرایه ادبی:

دشوار ←   قافیه

آسان و دشوار ←   تضاد

شب و روز ←   تضاد

شب و روز و ماه و سال ←   تناسب

روز عمل و مزد ←   استعاره از قیامت

پیام درس:

انسان باید در کسب علم و دانش، تلاش کند و بعد از اینکه علم و دانش را به دست آورد، به آن عمل کند. در این صورت است که علم و دانش، ارزش پیدا می کند. به قول سعدی:

سعدیا! گرچه سخن دان و مصالح گویی                         به عمل کار برآید به سخندانی نیست

پروین این شعر را به صورت مناظره، بین «سپیدار» و «تبر» سروده است و با آرایه ی «تشخیص» آن را بیان کرده است؛ یعنی سپیدار نماد انسان هایی است که به دنبال سعی و تلاش و عمل نمی روند.

پروین اعتصامی (1285 – 1320 هـ.ش):

پروین اعتصامی که نام اصلی او رخشنده است، شاعر پُر آوازه ی زبان فارسی است. وی در تبریز دیده به جهان گشود. پدرش یوسفِ اعتصامی، معروف به اعتصام الملک، از نویسندگان بنام ایران و مدیر مجلّه ای به نام «بهار» بود. اوّلین اشعار پروین نیز در همین مجلّه منتشر شد. سروده های پروین در زمینه ی موضوعات اجتماعی، اخلاقی و انتقادی است و حالتی اندرزگونه دارد. آرامگاه وی شهر قُم، کنار صحن مبارک حضرت معصومه (س) قرار گرفته است.

قالب قطعه:

شعری است که مصراع های دوم همه ی بیته ای آن هم قافیه هستند. حدّاقل بیته ای قطعه، دو بیت است؛ امّا حداکثر آن مشخّص نشده است.

برچسب شده در: