معنی نیایش فارسی دوازدهم
در این نوشته با معنی نیایش فارسی دوازدهم همراه شما هستیم.
معنی نیایش فارسی دوازدهم
١- الهی سینه ای ده آتش افروز در آن سینه دلی وان دل همه سوز
قلمرو زبانی : الهی: خدایا ، ( منادا ) / آتش افروز: آتش افروزنده « صفت فاعلی مرکب مرخم » سینه آتش افروز : سینه ای سرشار از عشق افعل ( باشد » از آخر مصرع دوم به قرینه معنوی حذف شده است.
قلمرو ادبی : تناسب : سینه ، دل / مجاز : « سینه» مجاز از «وجود» / آتش : استعاره از عشق
قلمرو فکری : خدایا ، وجودم را از آتش عشق شعله ور ساز ؛ ودر سینه ام « وجودم» دلی بده که سوزان باشد از آتش اشتیاق به تو. مفهوم : طلب کردن عاشقی ، عشق بخشش الهی است
۲- هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست دل افسرده غیر از آب و گل نیست
قلمرو زبانی : را : حرف اضافه / سوز : شوق و اشتیاق / دل افسرده : دل بی بهره از معنویت ، بی ذوق و حال
قلمرو ادبی : تشخیص: دل افسرده ( دل مانند انسانی افسرده است ) / ایهام : افسرده : الف) بی حال ب) یخ زده و منجمد ( با توجه به «سوز » ) / آب و گل: مجاز از وجود اجناس: دل ، گل / تکرار: دل، نیست / کنایه : دل افسرده
قلمرو فکری : دلی که شور و اشتیاق به معبود نداشته باشد ؛ دل نیست ، مرده است؛ دل بی بهره از معنویت ، فقط شکل و ظاهری را از دل دارد. مفهوم : ارزش دل به عشق
٣- کرامت کن درونی درد پرورد دلی در وی درون درد و برون درد
قلمرو زبانی : کرامت کن : ببخش / درد پرورد : درد پرورده شده ؛ درد آشنا ، به وجود آورنده درد مجاز : «دل» مجاز از وجود
قلمرو ادبی : تشخیص : درون درد آشنا باشد/ دل : مجاز از وجود / تضاد: درون درد ، برون درد
قلمرو فکری : خدایا ، وجود عاشقی به من عنایت کن ، که هر لحظه درد عشق مرا زیادتر کند و مرا عاشق تر سازد. مفهوم : درد عشق را طلبیدن
۴- به سوزی ده کلامم را روایی کز آن گرمی کند آتش گدایی
قلمرو زبانی : روایی : شایستگی ، رونق ، اعتبار و ارزش
قلمرو ادبی : تشخیص و استعاره مکنیه : آتش گدایی کند / مجاز :« کلام » مجاز از «شعر» / اغراق در مصراع دوم /
قلمرو فکری : با سوز عشق سخنم را چنان گرم و پر اعتبار بساز که آتش در مقابل گرمای آن بسیار سرد به نظر آید. مفهوم : آتش عشق سوزنده تر از هر آتشی است.
۵- دلم را داغ عشقی بر جبین نه زبانم را بیانی آتشین ده
قلمرو زبانی : جبین : پیشانی / داغ نهادن : نشان دار کردن ، عاشق کردن ، اسیر کردن / نه : بگذار / دلم را بر جبین : بر جبین دلم ( « را » فک اضافه است )
قلمرو ادبی : تشبیه : داغ عشق / داغ: ایهام تناسب ۱- نشان، که معنی آن در جمله حضور دارد ۲- گرما با آتش تناسب دارد / تشخیص : اینکه «دل جبین داشته باشد» / تناسب : داغ ، آتشین اجناس: نه ، ده زبان : مجاز از سخن احس آمیزی و کنایه: «بیانی آتشین » کنایه از سخن گرم و جذاب
قلمرو فکری: خدایا، مرا فقط عاشق خودت گردان؛ و به سخنانم گرمی و گیرایی ببخش. مفهوم : عشق و گفتارم اثر گذار باشند. عشق و کلام پرسوز شاعر بخشش الهی است .
۶- ندارد راه فکرم روشنایی زلطفت پرتوی دارم گدایی
قلمرو زبانی : پرتو : روشنایی
قلمرو ادبی : تشبیه : راه فکر / استعاره : لطف و رحمت تو مانند آتشی است که روشنایی می بخشد
قلمرو فکری : خدایا ، فکرم تاریک و بدون نور است ؛ من از لطف و رحمت تو انتظار نور و روشنایی دارم تا مرا کمک کند. مفهوم : اگر اندیشه انسان به خدا نپیوندد ، راه به جایی نمی برد
۷- اگر لطف تو نبود پرتو انداز کجا فکر و کجا گنجینۂ راز؟
قلمرو زبانی: پرتو انداز: روشنایی بخش او: مباینت ( بسیار از هم دور هستند « فکر هیچ گاه نمی تواند به راز پی ببرد )
قلمرو ادبی : استعاره : لطف تو مانند آتش روشنی بخش است .
قلمرو فکری : اگر لطف و رحمت تو به فکر و اندیشه روشنی و نور نبخشد ؛ فکر و اندیشه هیچگاه نمی تواند به رازهای خلقت پی ببرد. مفهوم: بدون عنایت خدا ، فکر به اسرار الهی راه نمی یابد.
۸- به راه این امید پیچ در پیچ مرا لطف تو می باید، دگر هیچ
قلمرو زبانی : به : در ا راه : راه عشق / پیچ در پیچ : سخت و دشوار می باید : لازم است
قلمرو ادبی : استعاره : راه / کنایه : پیچ در پیچ اجناس : پیچ ، هیچ
قلمرو فکری : خدایا در این راه عشق پر از رنج و سختی ؛ من فقط به لطف و رحمت تو امید دارم. مفهوم : لطف خدا شرط لازم برای درک اسرار حق است.
وحشی بافقی
تهیه کننده معنی نیایش فارسی دوازدهم : گروه ادبیات فارسی اذربایجان شرقی
برای مشاهده سایر دروس گام به گام فارسی دوازدهم روی عبارت لینک دار کلیک کنید
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
3 دیدگاه ها
ممنون
گود بود😁🌹
هم معنی