معنی کلمات تندگویان فارسی ششم + پیام
در این نوشته با معنی کلمات تندگویان فارسی ششم همراه شما هستیم.
معنی کلمات تندگویان فارسی ششم
- نوع نثر: نثر ساده و روان
- بر گرفته از کتاب: زندگینامه ی شهید تندگویان
- نوع قالب شعری: شعر آزاد
- شاعر: سیّد حسن حسینی
دلا دیدی آن عاشقان را؟
جهانی، رهایی در آوازشان بود
و در بند حتی
قفس، شرمگین از شکوفایی پروازشان بود
ای دل آن عاشقان را دیدی؟ یک جهان رهایی در آواز آن ها بود، حتی زمانی که اسیر بودند، زندان از شکوفایی شوق پرواز آن ها خجالت زده بود.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
دلا | ای دل | شرمگین | خجالت زده |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
یک جهان← کنایه از مقدار زیاد
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
جُرم | گناه | نیروها | سربازان و سپاهیان |
اسارت | اسیر شدن، گرفتاری | محیط | فضا، گرداگرد |
محبّت | عشق | صحنه | میدان، پهنه |
خاندان | خانواده، تبار، دودمان | زینت | زیبایی، آرایش، زیور |
دژخیمان | دشمنان | ساعی | سعی کننده، کوشا |
تلاوت | خواندن، قرائت کردن | غافل | بی خبر، فراموشکار |
جلسات | نشست ها | استقبال | پیشواز |
سرشار | پُر، انباشته | استقامت | پایداری و مقاومت |
خاموش | ساکت | مدّعیان | ادّعا کنندگان |
تأسیس | ایجاد، پی ریزی، تشکیل | ||
بی رحمانه | با سنگ دلی و بی رحمی | ||
تحصیل | یادگیری، به دست آوردن | ||
انتشار | منتشر کردن، چاپ کردن | ||
انتقال | جابجایی، نقل مکان کردن | ||
جدّی | کوشا، وظیفه شناس، سختگیر | ||
تأمین می کرد | آماده می کرد، فراهم می کرد | ||
اقدامات | جمع اقدام، دست زدن به کارها | ||
تحقّق | انجام، اجرا، به حقیقت پیوستن | ||
به پا خاسته | ایستاده، آماده برای قیام و مبارزه | ||
حقایق | جمع حقیقت، حقیقت ها، راستی ها | ||
غریبانه | غریب وار، دور از وطن و تنها بودن | ||
یوسف گم گشته | در اینجا، منظور مهندس تُندگویان، است | ||
هیئت | گروهی که در ایّام محرّم عزاداری می کنند | ||
ایثار | از خودگذشتگی، کسی را بر خود برتری دادن | ||
تحمیلی | کسی را به پذیرش چیزی وادار بکنند، وادار شده | ||
مُبادله | رد و بدل کردن، چیزی را دادن و چیزی را گرفتن | ||
پالایشگاه | محلّی برای صاف و پالایش کردن موادّی مثل نفت خام | ||
جهانی | در این شعر به معنی بسیار زیاد، مفهوم بزرگی می دهد | ||
بند | طناب، زنجیر، ریسمان؛ در این شعر به معنی زندان است | ||
مناطق | جمع منطقه، بخشی از یک سرزمین مانند شهرها و روستاها | ||
تبعید | کسی را از وطن خود به جای دیگر فرستادن، دور کردن، راندن | ||
اعلامیّه | برگی شامل نوشتهای معمولاً سیاسی یا مذهبی برای پخش عمومی، آگهی | ||
آزادگان | در این درس به معنی اسیران جنگی ایرانی آزاد شده پس از جنگ ایران و عراق؛ واژه ی «آزاده» در اصل، به معنی آزاد، وارسته، نجیب | ||
حقوق بشر | مجموعه ی حق ها و آزادی های اختصاص یافته به عنوانِ حقّ طبیعی انسان که باید از جانب همه ی قدرت های سیاسی، محترم شمرده شود |
پیام:
در این درس به عظمت و دلاوری های ایرانیانی اشاره شده است که با دلیری، جان خود را در راهِ سربلندی سرزمین شان فدا کرده اند و به همه ی ما آموختند که با تمام وجود در راهِ بزرگی ایران، تلاش و کوشش کنیم تا همچون گذشته، سرافراز و سربلند بدرخشد. مهندس تُندگویان هم از جمله انسان های بزرگی بود که در برابر دشمنان عراقی تا آخرین نفس، مبارزه کرد و در راه وطنش به شهادت رسید. روحش شاد!
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
5 دیدگاه ها
راستش خیلی کلمه هارو بزرگ کردی یعنی طولانی کردی میفهمی ????
عالیییییییییییییییییییییی بودددددددددددددددددد
عالی نبود
عزیزم خیلی هم خوبه
کلی از کلمه هارا دارا نبود اما کارم را حسابی راه انداخت