معنی کلمات درس ارمغان ایران فارسی هشتم ❤️
در این نوشته با معنی کلمات درس ارمغان ایران فارسی هشتم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس ارمغان ایران فارسی هشتم
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
بس | بسیار | کهن | قدیمی |
دیری | زمان طولانی | درازنای | طول |
لیک | اما | برمی کشد | بالا می برد |
سپند | سپند | فر | شکوه |
فرزانگی | دانایی | فرهیختگی | علم آموختگی |
داد | عدالت | آزادگان | جوانمرد |
تیره رأی | بد فکر | ارجمند | با ارزش، بالا مقام |
خرد | عقل و دانایی | ددی | وحشیگری |
خامه | قلم | پیراسته | پاک شده |
آلایش | کثیفی | پلشتی | ناپاکی |
بِخْرَد | دانا | روشن رایان | روشن فکران |
گُرد | پهلوان | یَلَان | پهلوانان |
پُردل | شجاع | نامدار | مشهور |
می نازیم | افتخار می کنیم | همگِنان | هم نوعان |
بُنِ جان | ته دل | تبار | نژاد |
نژاده | با اصل، اصیل | تابناک | روشن |
پرفروغ | روشن | نَسْتوه | خستگی ناپذیر |
گرانی | سنگینی | ستبر | قوی |
دریغ نورزد | کوتاهی نکند | بهروزی | روز خوب |
خیرگی | تعجب | زدود | پاک کرد |
هان و هان | بدان و آگاه باش | خوار مدار | پست و فرومایه نکن |
بِرَهان | آزاد کن | بیشه | دشت سر سبز |
بپوی | جستجو کن | برگزید | انتخاب کرد |
ماهر | دارای مهارت | تلخیص | خالصه کردن |
فنون | مهارت ها | فراگرفته بود | آموخته بود |
دستمزد | حقوق | افزود | اضافه کرد |
بی اعتنا | بی توجه | ناگزیر | ناچار |
فنون | جمع فن، مهارت ها | به پاس | به خاطر، به احترام |
ناسازگاری | بدرفتاری | واداشت | مجبور کرد |
بسنده | کافی | ||
بی گزند | بی صدمه، بدون بلا و آسیب | ||
مرغوب ترین | باکیفیت ترین، مطلوب ترین | ||
لعاب | پوشش نازک شیشه ای که هنگام پختن ایجادمی شود | ||
ورزیده | کارکشته، کسی که کاری را زیاد انجام داده باشد | ||
تصرّف | در اینجا تغییر و دگرگونی | ||
سربرمی افرازیم | سر بلند می کنیم، افتخار می کنیم |
گام به گام قسمت های دیگر درس ارمغانِ ایران
- معنی درس ارمغان ایران فارسی هشتم
- جواب خود ارزیابی صفحه ۳۳ فارسی هشتم
- جواب گفت و گو صفحه ۳۳ فارسی هشتم
- جواب فعالیت های نوشتاری صفحه ۳۴ فارسی هشتم
- معنی حکایت فوت کوزه گری فارسی هشتم
- معنی کلمات درس ارمغان ایران فارسی هشتم
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.