معنی کلمات درس رهایی از قفس و قدم یازدهم فارسی چهارم + کلمات هم خانواده، مخالف کلمات ، کلمات سخت
در این نوشته با معنی کلمات درس رهایی از قفس و قدم یازدهم فارسی چهارم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس رهایی از قفس و قدم یازدهم فارسی چهارم
معنی واژه های درس «رهایی از قفس» و «قدم یازدهم»:
واژه | معنی | واژه | معنی |
بازرگان | تاجر | قول داد | وعده داد، مقرر گردید |
دلتنگ | پریشان، غمگین | غلام | نوکر، خدمتکار، بنده |
ارمغان | هدیه، سوغات | کارَمَت | که برای تو بیاورم |
کو | کجاست | بی حکمت | بدون دلیل خردمندانه |
زهره | کیسه ی صفرا | قضا | تقدیر، سرنوشت |
غصه | ناراحتی، غم | قافله | کاروان، گروه همسفر |
پیغام | خبر، پیام، مژده | کول | شانه و دوش |
از دست رفته است | کنایه از مرده است | زاری | گریه ی سوزناک |
زهره اش بدرید | بسیار ترسید | زین | از این |
مأمور | مسئول انجام کاری | دریافت | دانست، فهمید |
گریستن | گریه کردن | بند | طناب، ریسمان |
ماجرا | داستان، اتفاق | اسیر | زندانی |
کان | که آن | دلش برای آن سوخت | کنایه از ناراحت شد |
مرغان | پرندگان | ثروتمند | دارا، توانگر |
توی | داخل | دستمزد | حقوق |
علت | دلیل، سبب | بی علت | بدون دلیل |
دلداری دهد | همدردی کند، غمخواری کند | ||
شکر سخن | شیرین سخن، شیرین گفتار | ||
گنبد کبود | منظور آسمان آبی است، آسمان کبود | ||
شگفت زده | کسی که تعجب کرده، متعجب | ||
کنیزک | خدمتکار، دخترک یا زنی که برده باشد | ||
صحنه | منظره ای واقعی یا خیالی که رویدادی را نشان می دهد | ||
تجارت | بازرگانی، داد و ستد، معامله، بازرگانی کردن | ||
تپید | جنبید، حرکت کرد ، بی قرار شد | ||
بازگو کردن | سخنی را دوباره گفتن، سخنی را دوباره بیان کردن | ||
دلداری دهد | همدردی کند، غمخواری کند، تسلی دهد | ||
شیرین زبان | شیرین گفتار، شیرین بیان، شیرین سخن | ||
سوغاتی | ره آورد، ارمغان، هدیه | ||
خطّه | پاره ای از زمین، شهر بزرگ، ناحیه، کشور | ||
مشتاق | دارای شوق، آرزومند، مایل،راغب | ||
حبس | زندانی کردن، بازداشتن، زندان، بازداشت | ||
هم زبان | هم صحبت، کسانی که با یک زبان حرف می زنند | ||
نشان | علامت، نشانه، سهم، نصیب | ||
خواجه | بزرگ، سرور، تاجر، پولدار، ثروتمند | ||
همتا | همانند، مثل، نظیر، مانند، معادل، مساوی | ||
دنگ | صدایی که از برخورد با میله ها بلند می شود | ||
خدمتکار | آن که در خانه ی کسی کار کند | ||
نفر | (در این درس) واحد شمارش شتر است | ||
قاطر | حیوانی است که از ترکیب اسب و خر به وجود می آید | ||
رأس | واحد شمارش چهارپایان | ||
فلان | اشاره به شخص نامعلوم | ||
خام | بیهوده، ناپخته، نسنجیده | ||
شادکام | خوشحال، کامروا، کامران | ||
گران بها | با ارزش، قیمتی، نفیس | ||
گفت خام | سخن ناپخته، بی تجربه |
واژگان هم خانواده درس «رهایی از قفس» و «قدم یازدهم»:
لذیذ – لذت | حبس – محبوس |
شگفت زده – شگفت انگیز | مشتاق – اشتیاق – شوق |
سکوت – ساکت | وقت – اوقات |
حال – احوال | تجارت – تاجر – تجار |
تعجب – متعجب | شاکی – شکایت |
حس – احساس | عبور – عابر |
علم – معلم | اسیر – اسارت |
پیام – پیام رسان – پیامبر – پیامک | موضوع – وضع – اوضاع |
شرمنده – شرمسار – شرمگین |
واژگان متضاد درس «رهایی از قفس» و «قدم یازدهم»:
واژه | متضاد واژه | واژه | متضاد واژه |
ثروتمند | فقیر | رهایی | اسارت |
اسیر | آزاد | پرسش | جواب، پاسخ |
زیبا | زشت | شیرین | تلخ |
گران بها | ارزان | اسیر | آزاد |
بخواه | نخواه | ساکت | شلوغ |
بالا | پایین | خام | پخته |
کوتاه | بلند |
واژگان املایی درس «رهایی از قفس» و «قدم یازدهم»:
ثروتمند | طوطی | سوغاتی | ارمغان | کارمت | خطه |
پیغام | صحنه | موضوع | خواجه | زهره | شکر سخن |
غار | باغ وحش | باغچه | یک دفعه | مأمور | غصه |
اتفاقاً | قاطر | حکمت | بازرگان | هندوستان | غلام |
قضای روزگار | تجارت | کنیزک | لحظه ای |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
15 دیدگاه ها
عالی بود
بد بودددددددددددددددد
خجالت بکشین معنی خطه سرزمین می شه و معنی گفته خام ، گفته ی بدون فکر میشه
خیلی بد بود،معنی کلمات قدم یازدهم میخواستم
خیلی خیلی بد بود
منم قدم یازهم می خوانم تو قدم یازدهم با تو درس رهایی قفس قاطی کردی هه
من میگم که فقط از درس یازدهم کلمات سخت بگین؟☆☆؟
خیلی خیلی بده تریقه نوشتنش
خیلی بده
خیلی بد بود من منظورم قدم یازدهم هم معنی رو می خواستم
خیلی بود واقعاً
منم
آره
منظور نه ن
خیلی چرت بود