در این نوشته با معنی کلمات درس کبوتر طوق دار فارسی یازدهم همراه شما هستیم.

معنی کلمات درس کبوتر طوق دار فارسی یازدهم

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژه
آورده اندحکایت می کنندناحیتناحیه، سرزمین
ریاحینگیاهانجمالزیبایی
مُتَصَیدشکارگاهمَرغگونه ای گیاه
مرغزارچمن زارمانستیمانند بود
دِرَفشاندرخشان، نورانیداغسیاهی درون لاله
شقایقلاله وحشیبادهشراب
شاخشاخهشقایقگونه ای گل
لالهگونه ای گلزُمرّدسنگ قیمتی
اختلافرفت و آمدمتواترپی در پی
گَشنانبوهجای نگه دارماین  جا می مانم
بدحالبد خو، بد رفتارجالدام و تور
کاری افتادهکاری داردباریبه هر روی
بازکشیدپهن کردحَبّهدانه
سررئیسطوقخط دور گردن پرندگان
مطوقهطوق دارطاعتفرمانبرداری
مطاوعتفرمانبرداریگذاشتندیمی گذرانیدند
غافل واربا حال غفلت، بی خبرفرود آمدندپایین آمدند
جملههمهگرازانبا ناز راه رونده
تگدویدنایستادشروع کرد
در ضبط آوردنگرفتندرماننددرمانده شوند
اضطرابپریشانی، آشفتگیرابرای
مجادلهجدال و ستیزههمگنانهمه، جمع همگن
تخلّصرهاییصوابصلاح و درست
به طریقاز راهتعاونهمیاری
قوتنیرورهایشآزادی، نجات
فرمان کردنفرمان بردنبرکندنبلند کردن
در پیدنبالآخرسرانجام
بر اثربه دنبالفرجامپایان
واقعهپیشامدایمندر امان
تجاربتجربه هادفعراندن
حوادثپیشامدهای ناگوارخایبنا امید
قفاپشت، پشت گردنستیزه رویگستاخ، پر رو
به جدجدّیناپیداناپدید
طریقراه کاراشارتدستور
درختستانباغمنقطعبریده، قطع شده
بندریسماناِمامراهنما و الگو، رهبر
راه بتافتندراه را کج کردندجملههمه، همگی
دَهازیرکی و هوشخردعقل
مشاهدتمشاهدهمواضعجای‌ها
از جهتبرایگریزگاهجای گریز
تیمارمواظبتفراخورشایسته
حکمتدانشبر حسبمطابق
آواز دادفریاد زدتعجیلشتاب
زهابچشمهدیدهچشم
قضاسرنوشتورطهجای هلاکت، مهلکه
بشنودشنیدمواجبجمع موجب، وظایف
اصحابیاراناولی ترسزاوارتر
حدیثسخنمکرر کردنتکرار کردن
ملامتسرزنشریاسترهبری
تکفل کردنبه گردن گرفتنگزاردنانجام دادن
معونتکمکمظاهرتپشتیبانی، یاری کردن
بجستمنجات یافتمسیادترهبری
عقدهگرهملولسست و ناتوان، آزرده
ملالتخستهاهمالسستی
ضمیردرونرخصتاجازه
بلاگرفتاریفراغآسایش
موافقتهمکاریطاعنسرزنشگر
مجالفرصتوقیعتبدگویی
اهل مکرمتجوانمردانموالاتدوستی
ارباب مودّتدوستدارانثقتاعتماد
خصلتخو، رفتار، منشمطلقرها، آزاد
کرم عهدخوش پیمانیصافیپاک
جدّبا جدّیترغبتمیل
آورده اندحکایت کرده اندبر سبیلِبه روش، به طریق
چوهنگامی کهناگهناگهان، سرزده
بدیددیدکاشکیای کاش، کاش
پارهمقدار، تکهبودیمی بود
برخاستبلند شدنَزِهبا صفا، خوش آب و هوا
ردابالاپوش، عباعزّ و جلّبزرگ و عزیز است
قسمترزق و روزی، سرنوشتخرسندراضی، قانع
نَزِهبا صفا، خوش آب و هوا
اعتذارعذرخواهی، پوزش خواهی
استخلاصرهایی جُستن، رهایی دادن
ایستادمبادرت ورزیدن، اقدام کردن
کشمیرناحیه ای بین هند و پاکستان

برچسب شده در: