در این نوشته با نثر روان حکایت باغبان نیک اندیش فارسی نهم همراه شما هستیم.
نثر روان حکایت باغبان نیک اندیش فارسی نهم
نثر روان «حکایت: باغبان نیک اندیش»:
حکایت
باغبان نیک اندیش
خسرو گفت: ای پیرمرد، در موسم کهن سالی و فرتوتی، کار ایّام جوانی، پیشه کرده ای.
پادشاه گفت: «ای پیرمرد، در زمان پیری کارهای دورۀ جوانی را انجام می دهی».
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
فرتوتی | پیری، سال خوردگی | ایّام | جمع یوم، روزها |
وقت آن است که دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی.
وقت آن رسیده که این کارهای دنیا را کنار بگذاری و کارهای شایسته ای را انجام دهی تا به بهشت بروی.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
میل | علاقه | اعمال | جمع عمل، کارها |
بنشانی | بکاری |
مفهوم بند:
ترک دنیا و جمع کردن پاداش اعمال معنوی
آرایه ادبی:
درخت، بنشانی ← مراعات نظیر
درخت اعمال نیک ← تشبیه «اعمال به درخت تشبیه شده است»
چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوه ی آن کجا توانی خورد؟
تو با این پیری نباید به دنبال کارهای بیهوده باشی. چون تو، تا زمان بزرگ شدن این درخت و محصول دادن آن، زنده نمی مانی و ثمر و نتیجۀ آن را نخواهی دید.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
حرص | طمع، زیاده خواهی | باطل | بیهوده و بی فایده |
آرایه ادبی:
درختی که تو امروز نشانی، میوه ی آن کجا توانی خورد؟ ← پرسش انکاری (استفهام انکاری)
باغبان پیر و پاک دل گفت: «دیگران نشاندند، ما خوردیم؛ اکنون ما بنشانیم تا دیگران خورند.»
باغبان پیر و مهربان گفت: دیگران، قبل از ما زحمت ها کشیده اند و ما حاصل زحمت آن ها استفاده کردیم، الآن ما می کاریم تا آیندگان از آن ها، استفاده کنند.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
پاک دل | مهربان و با صفا | نشاندند | کاشتند |