معنی شعر ستایش فارسی دهم ⚡️+ معنی کلمات و قلمرو ها
در این نوشته با معنی شعر ستایش فارسی دهم همراه شما دهمی ها هستیم.
معنی شعر ستایش فارسی دهم
ستایش
به نام کردگار
- شاعر: عطار نیشابوری
- قالب شعر: مثنوی
- اثر: الهی نامه
به نام کردگار هفت افلاک / که پیدا کرد آدم از کفی خاک
قلمرو فکری:
سخنم را به نام آن خداوندی آغاز می کنم که آفریننده ی آسمان ها است . خداوندی که از مشتی خاک انسان را آفریده است.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه |
کفی از خاک | یک مشت خاک |
افلاک | جمع فلک، به معنی آسمان، چرخ، سپهر |
کردگار | نامی از نام های خدای تعالی، آفریننده، پروردگار |
پیدا کرد | آشکار کرد، در این جا به مفهوم آفرید و خلق کرد |
به نام | فعل «شروع می کنم یا آغاز می کنم» به قرینه ی معنوی حذف شده است |
هفت افلاک | هفت آسمان، هفت طبقه ی آسمان، جمع آمدن «افلاک» از ویژگی های زبانی متون گذشته است. امروزه « هفت فلک » گفته می شود |
قلمرو ادبی:
افلاک و خاک ← قافیه (ردیف ندارد)
تلمیح ← خاک اشاره و تلمیح به آفرینش انسان از خاک دارد
الهی، فضل خود را یار ما کن / ز رحمت، یک نظر در کار ما کن
قلمرو فکری:
پروردگارا فضل خودت را کمک و یاور ما قرار بده و با رحمتت به کارها و کردار ما توجه کن.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه |
فضل | بخشش،احسان، نیکویی |
رحمت | مهربانی بخشایش و عفو مخصوص خداوند |
قلمرو ادبی:
یار و کار ← قافیه (ما کن ← ردیف)
جناس ناقص اختلافی ← یار و کار
مراعات نظیر ← فضل و رحمت
یک نظر در کار ما کن ← کنایه از توجه و عنایت کردن
مفهوم بیت:
درخواست بخشش الهی، طلب لطف و رحمت خداوند
تویی رزاق هر پیدا و پنهان/تویی خلّاق هر دانا و نادان
قلمرو فکری:
پروردگارا! تو روزی دهنده ی همه ی موجود آشکار و پنهان (مجازاً همه موجودات )و آفریننده هر انسان دانا و نادان (مجازاً همه ی انسان ها) هستی.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه |
رزاق | روزی دهنده، بسیار رزق دهنده |
خلّاق | آفریدگار، بسیار خلق کننده |
قلمرو ادبی:
پنهان و نادان ← قافیه (ردیف ندارد)
تلمیح ← «ان الله هو الرزاق» (۸) همانا خداوند بسیار روزی دهنده است
«وَهُوَ الْخَلَاقُ الْعَلِیمُ»:اوست آفریننده دانا
آشکار و پنهان ← تضاد و مجاز از همه ی موجودات و هستی
دانا و نادان ← تضاد و مجاز از همه ی انسان ها
زِهی گویا ز تو کام و زبانم/تویی هم آشکارا هم نهانم
قلمرو فکری:
پرودگارا! چه خوش است که سخن گفتن من از تو است (خداوند سبب قدرت گویایی من است) و تو ظاهر و باطن من هستی.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه |
زِهی | [ زِ ] (صوت) ادات تحسین، آفرین، چه خوش است |
کام | سقف دهان، مجازاً دهان، زبان |
قلمرو ادبی:
زبان و نهان ← قافیه ( ــَـم ← ردیف)
آشکارا و نهان ← تضاد
مراعات نظیر ← کام و زبان و گویا
مفهوم بیت:
همه چیز از خداست و او بر همه چیز آگاه است، آفرینش انسان ها نشان دهنده ی قدرت پروردگار و نشانه ی لطف و عنایت اوست.
چو در وقت بهار آیی پدیدار/حقیقت، پرده برداری ز رخسار
قلمرو فکری:
پروردگارا! وقتی هنگام بهار آشکار می شوی (اشاره دارد به زیبایی و سرسبزی بهار)، به راستی مثل این است که از چهره ات روی بند و نقاب را برداشتی و آن را به همگان نشان دادی.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
پرده | نقاب، روی بند، حجاب | پدیدار | آشکار |
حقیقت | به راستی، درستی، در حقیقت |
قلمرو ادبی:
پدیدار و رخسار ← قافیه (ردیف ندارد)
مراعات نظیر ← پرده و رخسار
کنایه ← پرده برداشتن کنایه از آشکار کردن
مفهوم بیت:
تجلّی و جلوه ی آفریدگار در هستی، همه ی هستی نشانه ای از زیبایی خداوند است.
فروغ رویت اندازی سوی خاک /عجایب نقش ها سازی سوی خاک
قلمرو فکری:
پروردگارا! اگر روشنایی چهره ی زیبایت را بر جهان بتابانی تصویرها و نشانه های شگفت آور و تازه ای رسم می کنی.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
فروغ | پرتو، روشنایی | نقش | شکل |
عجایب | جمع عجیب؛ چیزهای شگفت آور و بدیع، شگفتی ها | ||
عجایب نقش ها | نقش های عجایب (ترکیب وصفی مقلوب) |
قلمرو ادبی:
اندازی و سازی ← قافیه (سوی خاک ← ردیف)
خاک ← مجاز از زمین
روی و سوی ← جناس ناقص اختلافی
مفهوم بیت:
در بیان نشأت گیری (پرورش یافتن) اشیای عالم از پرتو وجود خدا؛ زیبایی آفرینش از پرتو جمال الهی است.
گل از شوق تو خندان در بهارست/ از آتش رنگ های بی شمارست
قلمرو فکری:
پروردگارا! گل به سبب آرزومندی و دل بستگی به تو در بهار شکوفا است و به علت اشتیاق به تو رنگ هایش شمردنی نیست.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
خندیدن گل | شکوفا شدن گل | بی شمار | آن که شمرده نشود |
شوق | آرزومندی، اشتیاق، دلبستگی | ||
از آتش رنگ های بی شمارست | جابه جایی ضمیر شخصی پیوسته (از آن جهت رنگ هایش بی شمار است) |
قلمرو ادبی:
بهار و شمار ← قافیه ( ــَـست ← ردیف)
گل ← تشخیص و استعاره
مراعات نظیر ← گل و بهار
حسن تعلیل ← شاعر علت شکوفا بودن و رنگارنگ بودن گل ها را در بهار به سبب آرزومندی و شوق گل به خداوند می داند
مفهوم بیت:
عشق به خداوند موجب زیبایی پدیده هاست
هر آن وصفی که گویم، بیش از آنی / یقین دانم که بی شک جانِ جانی
قلمرو فکری:
پروردگارا! هرستایش و توصیفی که در وصف تو بگویم، تو برتر از آن هستی و من مطمئن هستم که بی تردید جان جان ها هستی.
قلمرو زبانی:
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
یقین | اطمینان، اعتقاد | یقین دانستن | مطمئن بودن |
وصف | تشریح، توصیف ستایش | ||
جانِِ جان | جانِ جان ها، ذات حق تعالی، روح و حقیقت جان |
قلمرو ادبی:
آنی و جانی ← قافیه (ردیف ندارد)
جانِ جان ← اضافه ی استعاری، کنایه از روح اعظم
مفهوم بیت:
توصیف ناپذیر بودن خداوند و ناتوانی انسان از درک و شناخت حق؛ خداوند، روح و حقیقت بشر و هستی است.
نمی دانم، نمی دانم، الهی / تو دانی و تو دانی، آن چه خواهی
قلمرو فکری:
خداوندا، اندیشه اندک من از درک بزرگی تو ناتوان است (من دربارۀ شکوهمندی و جایگاهت هیچ سخنی نمی توانم بگویم) و فقط تو به رازهای آفرینش آگاهی داری (تنها خودت می دانی که چگونه باید تو را وصف کرد).
قلمرو ادبی:
الهی و خواهی ← قافیه (ردیف ندارد)
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.