جواب تأمل کنید صفحه ۳۰ جامعه شناسی دوازدهم
در این نوشته با جواب تأمل کنید صفحه ۳۰ جامعه شناسی دوازدهم همراه شما هستیم.
جواب صفحه ۳۰ جامعه شناسی دوازدهم
بی شک انسان نیز مانند موجودات طبیعی، ویژگی های مادی و حسی دارد. به همین دلیل در برخی موارد بر زندگی انسان ها و موجودات طبیعی، قوانین مشترکی حاکم است. ما با شناسایی این قوانین، قدرت دستکاری در آنها برای بهبود بخشیدن به آنها را به دست می آوریم. ولی بین انسان ها و موجودات طبیعی تفاوت های بنیادی نیز وجود دارد.
به نظر شما چه تفاوت های مهمی میان جامعه و موجودات طبیعی وجود دارد؟ آیا این ویژگی های متفاوت را می توان با روش علوم طبیعی توضیح داد؟ آیا این تفاوت های بنیادی، رویکردهای دیگری را برای توضیح نظم اجتماعی ضروری نمی سازند؟
تفاوتهای مهم و بنیادی میان جامعه انسانی و موجودات طبیعی بسیار قابل توجه است، چرا که انسانها علاوه بر ویژگیهای مادی و حسی، دارای جنبههای پیچیدهای از رفتار و تفکر هستند که در موجودات طبیعی کمتر دیده میشود. این تفاوتها از ابعاد گوناگون بررسی میشوند و درک این تفاوتها مستلزم بهکارگیری رویکردهایی فراتر از روشهای علوم طبیعی است.
تفاوتهای مهم میان جامعه انسانی و موجودات طبیعی:
- آگاهی و خودآگاهی:
- انسانها دارای آگاهی و خودآگاهی هستند که آنها را قادر میسازد تا درباره خود، دیگران و دنیای اطراف فکر کنند، تصمیم بگیرند و اعمال خود را براساس ارزشها و اهداف خود تنظیم کنند. این قابلیت در موجودات طبیعی به شکلی محدودتر و ابتداییتر وجود دارد.
- موجودات طبیعی بهطور عمده توسط غرایز طبیعی خود هدایت میشوند و کمتر دارای آگاهی خودآگاهانه یا توانایی تصمیمگیری آگاهانه بر اساس آیندهنگری یا ارزشهای اخلاقی هستند.
- فرهنگ و نظامهای اجتماعی:
- انسانها فرهنگهای پیچیده، ارزشها، زبانها، سنتها و نهادهای اجتماعی مانند خانواده، آموزش، حکومت و دین را ایجاد کردهاند. این ساختارهای فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در شکلدهی به رفتار و تعاملات انسانی دارند.
- موجودات طبیعی فاقد چنین ساختارهای پیچیده و انعطافپذیر اجتماعی هستند. هرچند در برخی گونههای حیوانی (مانند میمونها یا فیلها) شکلهایی از تعاملات اجتماعی وجود دارد، اما این تعاملات بهاندازه جوامع انسانی پیچیده و متنوع نیست.
- توانایی تفکر انتقادی و خلاقیت:
- انسانها دارای توانایی تفکر انتقادی، خلاقیت، و نوآوری هستند. این قابلیتها به آنها اجازه میدهد تا دنیای خود را از طریق هنر، علم، فلسفه و فناوری تغییر دهند و بهبود بخشند.
- موجودات طبیعی تغییرات محدودی را بهواسطه محیط اطراف خود تجربه میکنند و توانایی خلاقیت و نوآوری در آنها به میزان قابل توجهی محدود است.
- اخلاق و ارزشهای اخلاقی:
- انسانها بر اساس اصول و ارزشهای اخلاقی زندگی میکنند. این اصول ممکن است از منابع مذهبی، فلسفی، یا فرهنگی نشأت بگیرند و بر رفتارهای آنها تأثیرگذار باشند.
- موجودات طبیعی فاقد ارزشهای اخلاقی به معنای انسانی آن هستند و رفتارهای آنها بیشتر بر اساس نیازهای بقا و غرایز طبیعی است.
- آزادی اراده و انتخاب:
- انسانها در انتخاب رفتارها و مسیرهای زندگی خود آزادی دارند و میتوانند تصمیمهای خود را بر اساس تفکر، تجربه، و اهداف شخصی بگیرند. این امکان به آنها کمک میکند تا مسیر زندگی خود را بهطور فعالانه شکل دهند.
- موجودات طبیعی تا حد زیادی بر اساس غرایز و محیط فیزیکی هدایت میشوند و قدرت انتخابهای آگاهانه و ارادی محدودتری دارند.
آیا این ویژگیهای متفاوت را میتوان با روش علوم طبیعی توضیح داد؟
علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی و زیستشناسی عمدتاً به مطالعه پدیدههای مادی و فیزیکی میپردازند و بهخوبی میتوانند رفتارهای بیولوژیکی و فیزیکی موجودات زنده از جمله انسان را توضیح دهند. برای مثال، علوم طبیعی میتوانند به درک فرآیندهای بیولوژیکی بدن انسان، مانند واکنشهای شیمیایی مغز یا تأثیرات فیزیولوژیک محیط بر انسان، کمک کنند. اما:
- ابعاد ذهنی، اجتماعی و فرهنگی انسان که شامل آگاهی، اخلاق، تصمیمگیری و تعاملات اجتماعی است، فراتر از تبیینهای علوم طبیعی هستند. این ابعاد به تجربههای ذهنی و اجتماعی انسان وابستهاند که به سختی میتوان آنها را در قالب قوانین فیزیکی و شیمیایی تبیین کرد.
- روشهای علوم اجتماعی و انسانی، که از رویکردهای تفسیری و تحلیلی استفاده میکنند، برای فهم این پدیدهها ضروری هستند. علوم انسانی مانند جامعهشناسی، روانشناسی، فلسفه و انسانشناسی قادرند پیچیدگیهای تفکر و رفتار انسانی را توضیح دهند که علوم طبیعی به تنهایی قادر به تبیین آنها نیست.
آیا این تفاوتها رویکردهای دیگری را برای توضیح نظم اجتماعی ضروری نمیسازند؟
بله، تفاوتهای بنیادی میان انسان و موجودات طبیعی به روشهای خاصی برای مطالعه نظم اجتماعی نیاز دارند. علوم اجتماعی و انسانی به بررسی پدیدههایی میپردازند که علوم طبیعی قادر به درک کامل آنها نیست. برای مثال:
- رویکردهای جامعهشناسی و مردمشناسی به مطالعه روابط اجتماعی، نهادها، فرهنگها و ارزشهای اجتماعی میپردازند. این رویکردها نیازمند روشهای کیفی مانند مشاهده، مصاحبه و تحلیل متون هستند که بهجای تمرکز بر قوانین طبیعی، به فهم تعاملات انسانی و ساختارهای اجتماعی کمک میکنند.
- رویکردهای فلسفی و اخلاقی برای درک مفاهیمی مانند عدالت، آزادی، و مسئولیتهای اخلاقی انسان ضروری هستند. این مفاهیم نمیتوانند صرفاً با تبیینهای علمی-طبیعی درک شوند و نیازمند تحلیلهای اخلاقی و فلسفی هستند.
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.