در این نوشته با معنی کلمات درس رازی و ساخت بیمارستان فارسی پنجم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس رازی و ساخت بیمارستان فارسی پنجم
فهرست مطالب
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
روزگاران کهن | زمان های قدیم | اندیشه | فکر |
بخش | قسمت، جا، مکان | خلاصه | به هر حال |
پیشنهاد | قصد، آهنگ، اراده | طبیب | پزشک |
در دل خندیدند | به کنایه، مسخره می کردند | هوس | آرزو، میل |
شگفت زده | متعجب، متحیر | فراخواند | صدا زد، دعوت کرد |
فاسد | معیوب، خراب، گندیده | خون سردی | بردباری، آرامش |
فرق | تفاوت | پاکیزه تر | تمیزتر، پاک تر ، طاهرتر |
بلند آوازه | معروف، مشهور | سمت | سو، طرف |
دانایی | آگاهی | هوشیاری | باهوشی، بیداری |
سربلندی | سرافرازی | خرد | عقل، دانایی، اندیشه |
رهنمای | راهنما | دلگشای | دلگشا، خوشایند |
دست گیرد | کنایه از کمک می کند | سرا | خانه، کاشانه، بنا |
هر دو سرا | دنیا و آخرت | گرای | گراییدن، میل |
بلند | دراز، افراشته | گزند | آسیب، زیان، ضرر |
اَزیرا | زیرا که، برای اینکه | بَرِ | نزدِ |
شکوه | بزرگی، عظمت، جلال | بُرنا | جوان |
گرمابه | حمام، محلی که در آن استحمام کنند |
پرس و جو | پرسیدن برای دانستن حقیقت چیزی |
تصمیم گرفتند | اراده کردند، آهنگ کاری کردند |
دست بردار نبود | به کنایه، آن را رها نمی کرد، یعنی حتما می بایست کتاب را می خواند |
پدرش را از دست داده بود | به کنایه، پدرش مُرده بود |
چشمش به کتاب تازه می افتاد | به کنایه، کتاب تازه و جدیدی را می دید |
معنی کلمات درس رازی و ساخت بیمارستان فارسی پنجم
واژگان هم خانواده درس «رازی و ساخت بیمارستان»
اندیشه – اندیشیدن – اندیشیده – اندیشنده | خلاصه – خلاص – مخلص – تَخَلُّص |
طبیب – مطب – طب – اطبّا | مسئله – سؤال – مسائل – سائل |
تعجّب – متعجّب – عجب – عجیب | فاسد – مُفسد – مفاسد – فساد |
شوق – اشتیاق – تشویق – مُشوّق | شرط – شرایط – مشروط – شروط |
موفقیت – توفیق – موفق – توفیقات | رهنما – راهنمایی – ره نمودن – رهنماینده |
دلگشا – دلگشاینده – دل گشودن | توانا – توانمند – ناتوان – توانایی |
دانش – دانشمند – دانشنامه – دانشگاه |
معنی کلمات درس رازی و ساخت بیمارستان فارسی پنجم
واژگان متضاد درس «رازی و ساخت بیمارستان»
کهن | جدید | بزرگ | کوچک |
نزدیک | دور | پاکیزه | کثیف |
ساده | مشکل | سالم | بیمار |
تازه | کهنه | خندیدند | گریستند |
بد بو | خوش بو | مناسب | نامناسب |
برتر | پایین تر | بلند | کوتاه |
بد | خوب | نادان | دانا |
توانا | ناتوان | پیر | جوان (بُرنا) |
واژگان املایی درس «رازی و ساخت بیمارستان»
کُهن | می خواست | گرمابه | خلاصه | پرس و جو | تصمیم |
نظرِ طبیب | نزد | مسئله | خوش حال | تعجب | تله |
هوس | نقطه | شگفت زده | بعضی | فاسد | فرق |
معلوم | پاکیزہ تر | تعیین | بلند آوازه | همواره | سمت |
حاضر | میهن | کزین | برنگذرد | رهنما | سرای |
گزند | اَزیرا | بَرِ کس | برنا | شرط های موفّقیّت |
محمد زکریای رازی |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت
«حالا درس»
جست و جو کنید.
1 دیدگاه ها
خوب بود