در این نوشته با معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است فارسی نهم همراه شما هستیم.
معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است فارسی نهم
شعر «آفرینش همه تنبیه خداوندِ دل است»:
درس اول
آفرینش همه تنبیه خداوندِ دل است
- شاعر: سعدی
- قالب شعر: قصیده
- آثار: بوستان، گلستان
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار /خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صبح زودی که شب و روزش یکسان است، بهترین کار این است که به صحرا برویم و از تماشای بهار، لذت ببریم.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
بامداد | صبح زود | لیل | شب |
نهار | روز |
آرایه ادبی:
لیل و نهار ← متضاد
نهار و بهار ← جناس
تفاوت نکند لیل و نهار ← اشاره به مساوی بودن طول شب و روز در اول بهار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است/دل، ندارد که ندارد به خداوند اقرار
آفریده های خدا باعث آگاهی انسان می شود. هرکس خدا را قبول ندارد، دل و احساس ندارد.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
تنبیه | آگاهی | خداوند دل | انسان های آگاه |
دل | معرفت، احساس | اقرار | اعتراف |
آرایه ادبی:
واج آرای حرف «د»
که، به ← جناس
این همه نقش عجب، بر در و دیوار وجود / هرکه فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
این همه نقش های زیبا در دنیا وجود دارد، هرکس تفکر نکند مثل عکس روی دیوار، بی فایده است.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
عجب | شگفت | فکرت | فکر |
آرایه ادبی:
نقش بود بر دیوار ← کنایه از بی فایده بود
در، دیوار ← مراعات نظیر
در، بر ← جناس
دیوار وجود ← تشبیه «وجود به دیوار تشبیه شده «
کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح اند/ نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار
همۀ موجودات، خدا را ستایش می کنند اما همۀ شنونده ها اسرار خدا را درک نمی کنند.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
تسبیح | ستایش خدا | مستمع | شنونده |
اسرار | رازها |
آرایه ادبی:
کوه و دریا و درختان ← مراعات نظیر
خبرت هست که مرغان سحر می گویند:/ آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟
آیا خبر داری که مرغان سحر با آواز خواندنشان می گویند: ای بی خبر از خواب غفلت و نادانی بیدار شو؟
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
خُفته | بی خبر | جهالت | نادانی |
آرایه ادبی:
مرغان سحر می گویند ← تشخیص
مرغ سحر ← قبلاً به خروس، مرغ سحر می گفتند
سر از خواب جهالت بردار ← کنایه از آگاهی ، بیداری
خواب، سحر، خفته ← مراعات
تا کی آخر چو بنفشه، سر غفلت در پیش؟/حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
تا کی می خواهی مثل گل بنفشه در بی خبری باشی؟ حیف است که تو در خواب باشی و گل نرگس، بیدار و در حال عبادت باشد.
واژه | معنی واژه |
غفلت | بی خبری، فراموشی |
آرایه ادبی:
بنفشه ← نماد انسان های بی خبر
نرگس ← نماد انسان های آگاه
سر، در ← جناس
بنفشه، نرگس ← مراعات نظیر
سر غفلت در پیش ← کنایه از بی خبری
که تواند که دهد میوۀ الوان از چوب؟/ یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟
چه کسی می تواند از چوب درخت، میوه های رنگین بیافریند؟ چه کسی می تواند از میان خار، گل صد برگ به وجود بیاورد؟
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
الوان | رنگارنگ | چوب | منظور درخت است |
آرایه ادبی:
گل، خار ← متضاد
عقل، حیران شود از خوشۀ زرین عنب/فهم، عاجز شود از حُقۀ یاقوت انار
عقل با دیدن یک خوشۀ انگور، حیران می شود و فهم انسان با دیدن زیبایی انار، ناتوان می شود.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
عنب | انگور | عاجز | ناتوان |
حُقه | جعبه، کیسۀ پر از یاقوت |
آرایه ادبی:
عقل ، حیران شود و فهم، عاجز شود ← تشخیص
عنب، انار ← مراعات نظیر
حقۀ یاقوت انار ← تشبیه) انار به جعبه ای از جواهر تشبیه شده است)
پاک و بی عیب، خدایی که به تقدیر عزیز/ماه و خورشید، مسخر کند و لیل و نهار
خدای پاک و بی عیبی که با تقدیر خود، ماه و خورشید و شب و روز را به فرمان ما درآورد.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
تقدیر | اراده | مسَخَّر | رام، مُطیع |
آرایه ادبی:
ماه و خورشید ← مراعات نظیر
لیل و نهار ← متضاد
تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او /همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
تا قیامت همه در مورد بخشش و مهربانی خدا می گویند اما یکی هم از هزار تا گفته نشده است.
نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است/ شکر اِنعام تو هرگز نکند شکر گزار
خدایا نعمت های تو قابل شمارش نیست، هیچ شکرگزاری نمی تواند نعمت های تو را شکر کند.
واژه | معنی واژه |
تقدیر | نعمت (این واژۀ با فتحه «اَنعام«، چارپا معنی می دهد) |
آرایه ادبی:
ز عدد بیرون است ← کنایه از فراوان بودن
شکر و شکر گزار و اِنعام ← مراعات نظیر
سعدیا، راست روان گوی سعادت بردند/ راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار
ای سعدی انسان های درست کار به خوشبختی رسیدند. راستی را در پیش بگیر، زیرا آدم خطا کار به مقصد نمی رسد.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
تنبیه | آگاهی | خداوند دل | انسان های آگاه |
دل | معرفت، احساس | اقرار | اعتراف |
آرایه ادبی:
گوی سعادت بردند ← کنایه از دست یافتن به خوشبختی
گوی سعادت ← تشبیه ) سعادت به گوی »توپ «تشبیه شده است)
راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار ← یادآور ضرب المثل» بار کج به منزل نمی رسد»
عالی ممنون از سایت خوبتون